سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیک بخت نشود آن که برادرانش شوربخت اند . [امام علی علیه السلام]
پدر آریوس - مسجد و کلیسا - mosque&church
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • مسجد و کلیسا
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • سیاست‌ نگاه‌ به‌ شرق

     «سیاست‌ نگاه‌ به‌ شرق» واتیکان‌ پس‌ از حدود پنجاه‌سال‌ معارضه‌ و سپس‌ کوشش‌ برای‌ حصول‌ «همزیستی‌ مسالمت‌آمیز» با دولتهای‌ بلوک‌ کمونیست‌، اینک‌ با سفر از کشوری‌ به‌ کشور دیگر و همگام‌ با دگرگونیهای‌ داخلی‌ و جوامع‌ کمونیست‌، تغییر پذیرفته‌ است‌. سیاست‌ خارجی‌ واتیکان‌ در برابر شرق از دهه هفتاد به‌ بعد مبتنی‌ بر چهار ملاحظه‌ است‌:

     

     1ـ از آنجا که‌ سیاست‌ قدیمی‌ انعقاد  CONCORDAT  مدلی‌ قابل‌ استفاده‌ در شرق نبوده‌ و از سوی‌ دیگر سیاست‌ محدود ساختن‌ قدرت‌ کلیسا در شرق اعمال‌ می‌گردد واتیکان‌ سعی‌ بر تغییر فضای‌ روابط‌ به‌ سوی‌ «تشنج‌ زدایی‌» در روابط‌ دولتی‌ و تلاش‌ در برانگیختن‌ احساسات‌ مردم‌ کاتولیک‌ به‌ شکلی‌ محافظه‌ کارانه‌ دارد.

     

     2ـ برای‌ موارد مختلف‌ راه‌ حلهای‌ موضعی‌ و موردی‌ اتخاذ شده‌ است‌. واتیکان‌ هرگز روابط‌ دیپلماتیک‌ خود را با شرق قطع‌ نکرده‌ و تقاضای‌ برقراری‌ روابط‌ را رد ننموده‌ است‌.

     

     3ـ واتیکان‌ از هر فرصتی‌ همانند کنفرانس‌ امنیت‌ و همکاری‌ در اروپا منعقده‌ در سال‌ 1975 در هلسینکی‌ برای‌ تشنج‌ زدایی‌ و توازن‌ قوا فعالانه‌ شرکت‌ و برای‌ کسب‌ آزادی‌های‌ مذهبی‌ در بلوک‌ کمونیست‌ فعالیت‌ داشته‌ است‌.

     

     4ـ ایجاد و بسط‌ روابط‌ با دولت‌ شوروی‌ از ارجحیت‌ برخوردار است‌ گرچه‌، حصول‌ این‌ هدف‌ بسیار مشکل‌ می‌نماید.

     

     در 25 ژوئن‌ 1966 موافقتنامه‌ای‌ بین‌ واتیکان‌ و یوگسلاوی‌ به‌ امضاء رسید. در 30 ژوئن‌ 1967 نیکلای‌ پادگورنی‌، صدر هیئت‌ رئیسه‌ شوروی‌ دیداری‌ خصوصی‌ با پاپ‌ پل‌ ششم‌ داشته‌ است‌. در 25 فوریه‌ 1971 کاردینال‌ آگوستینو کازارولی‌ (صدر اعظم‌ کنونی‌ واتیکان‌) پیمان‌ خلع‌ سلاح‌ اتمی‌ را در مسکو امضاء می‌نماید و در 25 مارس‌ همان‌ سال‌ «تیتو» دیداری‌ رسمی‌ با پاپ‌ دارد. در تابستان‌ 1973 کاردینال‌ کازارولی‌ با وزرای‌ خارجه دول‌ اروپای‌ شرقی‌ در هلسینکی‌ دیدار می‌نماید. در نهم‌ ژوئن‌ 1977 پاپ‌ «کادار» رئیس‌ دولت‌ مجارستان‌ و دسامبر «گیرک‌» رئیس‌ حزب‌ کمونیست‌ لهستان‌ را به‌ حضور می‌پذیرد.

     

     در 12 ژانویه‌ 1979، پاپ‌ ژان‌ پل‌ دوم‌ پیشنهاد ایجاد رابطه دیپلماتیک‌ بین‌ واتیکان‌ و همه‌ دولتها را ارائه‌ می‌کند و 24 ژانویه همان‌ سال‌ آقای‌ آندره‌ گرومیگو برای‌ پنجمین‌ بار از واتیکان‌ دیدار می‌نماید. پاپ‌ ژان‌ پل‌ دوم‌ در سخنرانی‌ مبسوط‌ خود در 18 مهرماه‌ 1361 هـ . ش‌ در مراسمی‌ به‌ مناسبت‌ تقدیس‌ کشته‌ شدن‌ کشیش‌ لهستانی‌ «تاکسیمیلان‌ ماریا کولبه‌» با دقیقترین‌ و حادترین‌ موضع‌گیری‌ علیه‌ بلوک‌ شرق، با کوبیدن‌ کامل‌ فاشیسم‌ و نازیسم‌ اعلام‌ داشت‌ «در کلیسا به‌ خاطر آزادی‌ فردی‌ و اجتماعی‌ و آزادی‌های‌ سیاسی‌ و ارزشهای‌ انسانی‌ همواره‌ تلاش‌ نموده‌ و به‌ مبارزه خود برای‌ پاسداری‌ از ارزش‌های‌ معنوی‌ ادامه‌ خواهد داد.

     

     کلیسای‌ کاتولیک‌ در لهستان‌ برای‌ حفظ‌ و بسط‌ آزادی‌های‌ فردی‌ و جمعی‌ تلاش‌ نموده‌ و در کنار جنبش‌ اتحاد همبستگی‌ قرار گرفته‌ و مدعی‌ است‌ تا احقاق حق‌ کارگران‌ تلاش‌ خود را ادامه‌ خواهد داد». لیکن‌ عیان‌ گردید که‌ کلیسای‌ کاتولیک‌ و هماهنگ‌ با آن‌ سیاست‌ غرب‌ و به‌ ویژه‌ امپریالیسم‌ آمریکا ظاهراً سر به‌ مبارزه‌ با تجدید آزادیهای‌ فردی‌ در لهستان‌ و دنیای‌ کمونیست‌ نهاده‌ و در حقیقت‌ برای‌ نوعی‌ ادغام‌ سیستم‌ الحادی‌ شرق به‌ سیستم‌ مصرف‌ گرای‌ غرب‌ در تلاشند! در این‌ تحولات‌ هماهنگی‌ سیاستهای‌ غرب‌ و به‌ خصوص‌ امپریالیسم‌ آمریکا و دستگاه‌ واتیکان‌ را نباید نادیده‌ انگاشت‌. آن‌ یک‌ زمینه‌های‌ مادی‌ و نظامی‌ و این‌ یک‌ زمینه‌های‌ مذهبی‌ و اعتقادی‌ را فراهم‌ می‌کند.

     

     در منطقه‌ خاورمیانه‌ هماهنگی‌ سیاستهای‌ غرب‌ و صهیونیسم‌ و نقش‌ دیپلماسی‌ واتیکان‌ نمونه بارزتری‌ است‌. این‌ در حالی‌ است‌ که‌ پاپ‌ ژان‌ پل‌ دوم‌ جهان‌ اسلام‌ و مسیحیت‌ را به‌ گفتگو دعوت‌ می‌کند و اظهار می‌دارد:

     

     «مایلم‌ به‌ انحاء ممکن‌، به‌ توسعه روابط‌ روحانی‌ مسیحیان‌ و مسلمانان‌ یاری‌ نمایم‌. نماز و روزه‌ در هر دو مذهب‌ از احترامی‌ عمیق‌ برخوردارند و به‌ تردیدها در جهانی‌ که‌ خطر سقوط‌ در ماده‌گرایی‌ آنرا تهدید می‌کند خاتمه‌ دهند. روابط‌ مبتنی‌ بر احترام‌ متقابل‌ و اشتیاق ما به‌ خدمت‌ به‌ ابناء بشر ما را وا می‌دارد که‌ برای‌ ارتقاء صلح‌ و عدالت‌ اجتماعی‌ و ارزش‌های‌ اخلاقی‌ و آزادی‌ حقیقی‌ انسان‌ مشترکاً تلاش‌ نماییم‌».

     

     معهذا، دیپلماسی‌ واتیکان‌ بر اساس‌ سنت‌ و تجربه خویش‌ آنچه‌ را که‌ شفاهاً اعلام‌ داشته‌ در بوته صداقت‌ به‌ مرحله عمل‌ نگذارده‌ است‌.

     

      بر شماری‌ آمار کمی‌ تعداد نمایندگیهای‌ دیپملماتیک‌ مقیم‌ واتیکان‌ گوشه‌ای‌ از اهمیت‌ دیپلماسی‌ واتیکان‌ را نشان‌ می‌دهد. در کل‌، هفتاد و شش‌ سفارت‌ وزیر مختار و یک‌ نماینده مستقیم‌ رئیس‌ جمهوری‌، نمایندگی‌ دیپلماتیک‌ نزد پاپ‌ دارند.

     

     از 76 سفارت‌، چهارده‌ کشور اسلامی‌ نزد واتیکان‌ نمایندگی‌ در سطح‌ سفیر دارند: جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ ـ اندونزی‌ ـ ترکیه‌ ـ لبنان‌ ـ کویت‌ ـ مغرب‌ ـ سوریه‌ ـ امارت‌ عربی‌ متحده‌ ـ عراق ـ سودان‌ ـ تونس‌ ـ نیجریه‌ ـ بنگلادش‌ و پاکستان‌.

     

     دو دولت‌ کمونیست‌ یوگسلاوی‌ و کوبا داری‌ سفرای‌ مقیم‌ هستند.

     

     شش‌ وزیر مختار عبارتند از وزرای‌ مختار: موناکومالتا ـ سان‌ مارینو ـ لیتوانی‌ ـ رومانی‌ و چکسلواکی‌. نماینده‌ای‌ از طرف‌ رئیس‌ جمهوری‌ آمریکا نیز در واتیکان‌ مقیم‌ می‌باشد.

     

     و طبیعی‌ است‌ که‌ به‌ موازات‌ این‌، نمایندگی‌های‌ واتیکان‌ در بیش‌ از 80 کشور جهان‌ حضور سیاسی‌ ـ فرهنگی‌ چشم‌گیری‌ داشته‌ باشند....

     

    سید هادی خسروشاهی

     

    منبع: http://www.kelisavamasjed.blogfa.com



    پدر آریوس ::: پنج شنبه 86/3/31::: ساعت 12:45 صبح
    نظرات دیگران: نظر

     

    در سوره مریم می‌گوید مسیح ـ علیه السلام ـ در زیر درخت خرما به دنیا آمد (مریم، 22) در حالی که وی در آخور گوسفندان به دنیا آمده است؟ (انجیل)

     

      

    برای جواب این سؤال بیان امور زیر لازم است:

    1 . هویت و شناسنامه انجیل‌های موجود: این نکته مسلم است که حضرت عیسی تعالیم و هر چیز دیگری که تحت عنوان انجیل بر او نازل گردیده بود تحریر نکرد بلکه آنها را به شاگردان خود تعلیم داده و به آنان دستور فرمود که به اطراف جهان بروند و آنچه را از او آموخته‌اند به دیگران بیاموزند. ولی به مرور زمان عده‌ی زیادی از پیروان حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ به نوشتن سیره و زندگینامه او پرداخته و نوشته‌های زیادی در نتیجه این کار آنان بوجود آمد که بنام انجیل معروف گردیدند. و در قرن چهارم میلادی پس از آنکه «کنستانتین اول» امپراطور روم به آئین مسیحیت درآمد با مسیحیان تشکیل انجمن داده و از میان بیش از یکصد و شصت انجیل و نامه‌هایی که تا آن زمان نوشته شده بود (27) نوشته را در چهار بخش که به ترتیب عبارت‌اند از چهار انجیل، زندگینامه مبلغان صدر مسیحیت مشتمل بر یک کتاب، نامه رسولان مشتمل بر (21) نوشته و آینده کلیسا و مسیحیت مشتمل بر یک کتاب به عنوان عهد جدید به رسمیت شناخته می‌شود.[1]

    در خصوص چهار انجیل همه مسیحیان معتقدند که این انجیل‌ها زندگینامه و سخنان حضرت عیسی مسیح ـ علیه السلام ـ است که شخصیت‌هایی بنامهای «متی، مرقس، لوقا، و یوحنّا» آنها را نوشته‌اند. و این نکته هم قابل توجه است که انجیل‌های مذکور فقط احادیث حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ را آورده و هرگز چیزی از معارف و حکمت‌های خود را به وحی نسبت نمی‌دهند بر خلاف تورات که علاوه بر احادیث و سیره عبارتهایی از وحی را نیز آورده است.[2]

    و بر این مطلب که انجیل‌ها دست نوشته بعضی از پیروان حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ می‌باشند در ابتدای فصل اول انجیل لوقا به صراحت اشاره شده است.[3]

    بعد از بیان اجمالی تاریخچه اناجیل اربعه نتایج زیر را می‌توانیم بر آن مترتب کنیم:

    الف) انجیل‌های چهارگانه و نیز انجیل «برنایا» (که در نزد مسیحیان اعتبار ندارد). کتابهای آسمانی و الهی نبوده بلکه دست‌نوشته‌های مؤلفین آنها می‌باشند.

    ب) در این انجیل‌ها هیچ چیزی به وحی آسمانی نسبت داده نشده است بلکه فقط به زندگینامه حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ و بعضی از کلمات و حکمت‌های آن حضرت پرداخته شده است. پس انجیل‌ها نه تنها کلام خدا نیستند بلکه اساس وحیانی هم ندارند.

    ج) مسیحیان این چهار انجیل را با وجود اختلافات که در بین آنها وجود دارد ازمیان انجیل‌ها و رساله‌های زیاد دیگر، به عنوان کتاب مقدس انتخاب کرده‌اند. نه اینکه خداوند این کتاب‌ها را با همین اختلافات و تناقضات موجود در آنها بر حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ نازل کرده باشد.

    د) تألیف انجیل‌های چهارگانه در زمان‌های مختلف صورت گرفته است. انجیل مرقس قدیمی‌ترین و انجیل یوحنّا متأخرترین انجیل می‌باشد.[4]

    2 . اختلافات و تناقضات انجیل‌های موجود: اگر به انجیل‌ها مراجعه شود به اختلافات و تناقضات چشمگیری هم از نظر کمیت و هم از حیث مطالب و معانی برخورد خواهیم کرد. در بعضی از این انجیل‌ها مطالب بیشتری نسبت به بعضی دیگر وجود دارد. در بعضی از این کتابها چیزی وجود دارد که در دیگری اصلاً اشاره‌ای به آن نشده است. به عنوان مثال در انجیل مرقس و یوحنّا از ولادت حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ و مادر او حضرت مریم ـ علیها السلام ـ هیچ سخنی به میان نیامده است. در انجیل متی به شکل خیلی مختصر از کیفیت حامله شدن حضرت مریم ـ علیها السّلام ـ و تولد حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ سخن گفته شده است، اما در انجیل لوقا این داستان به طور مفصل بیان شده است. و در انجیل «برنایا» که در نزد مسیحیت اعتبار ندارد نیز داستان ولادت حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ شبیه انجیل «لوقا» بیان شده است. و اما اختلافات آنها از حیث الفاظ و ترتیب کلمات و مطالب نیازی به توضیح ندارد.

    علاوه بر این اختلافات، تناقض و تضادهای متعددی در بین این انجیل‌ها وجود دارد. مثلاً در رابطه با همین داستان حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ بعد از اینکه متولد می‌شود انجیل متی می‌گوید که یوسف همراه با حضرت مریم و نوزادش از ترس اینکه هرودوس پادشاه یهود او را بکشد به دستور خداوند به مصر می‌روند و در آنجا تا زمان مرگ پادشاه یهود می‌ماند و بعد از مرگ پادشاه به سوی سرزمین اسرائیل بازگشته و در ناصره ساکن گردیدند.[5] در حالی که در انجیل لوقا می‌گوید بعد از آنکه حضرت مسیح متولد گردید و درهشت روزگی ختنه شد او را به اورشلیم بردند و در آنجا اقامت گزیدند و پس از آنکه یوسف و مریم آداب طفل را موافق با ناموس پروردگار تمام کردند به سوی جلیل و شهر خود که ناصره بود بازگشتند و در آنجا بزرگ شد.[6]

    3 . موقعیت اناجیل در برابر قرآن کریم: حال که تا حدودی هویت غیر قابل انکار انجیل‌ها روشن گردید پس هیچ‌کدام از این انجیل‌ها حتی به عنوان کلی انجیل بودن‌شان نمی‌تواند در مقابل قرآن عرض اندام کند تا چه رسد بعضی از مطالب جزئی موجود در آنها توانائی خدشه بر قرآن را داشته باشد. چون اولاً قرآن کریم کتابی است آسمانی و کلام الهی که با وحی توسط جبرئیل ـ علیه السلام ـ با همه الفاظ و عبادات و چینش کلمات از طرف خداوند بر آخرین پیامبرش نازل گردیده است و ثانیاً قرآن دارای خصوصیاتی است ک هیچ کتاب دیگری ولو از کتب آسمانی هم باشد آن خصوصیات را ندارد. تنها کتابی که از اتقان و اعجاز برخوردار است و هیچ باطلی در آن راه ندارد قرآن است. عقلاء و نیز عقل انسانی اگر به قرآن و تاریخ آن توجه بکند راهی جز پذیرش این مطالب را ندارد. و امروز علوم تجربی نیز با پیشرفتی که در آن حاصل شده است به برخی از حقایق والای قرآن رسیده است. در قرآن هیچ مطلبی پیدا نمی‌شود که با حکم عقل اعم از عقل نظری و عملی منافات داشته باشد. قرآن را فقط خود قرآن می‌تواند معرفی و توصیف کند و لذا می‌فرماید: «ما هیچ چیز را در این کتاب فروگذار نکردیم»[7] و نیز می‌فرماید:‌«قرآن کتاب محکمی است که هیچ‌گونه باطلی نه از پیش او و نه از پشت سر به سراغ آن نمی‌آید چونکه از سوی خدای حکیم و ستایش شده نازل گردیده است.»[8]

    قرآن علاوه بر داشتن اعجاز از جهات مختلف از حیث بیان مطالب تاریخی و امور غیبی نیز دارای اعجاز می‌باشد. قرآن از امور غیبی چه از گذشته و چه از آینده خبر داده است.بیان قصه‌های انبیاء گذشته در قرآن جز از غیب است. در این رابطه می‌فرماید: «اینها از خبرهای غیبت است که به تو وحی می‌کنیم نه تو و نه قومت اینها را پیش از این نمی‌دانستید»[9] و نیز در رابطه با داستان حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ شبیه این بیان را دارد. و همین‌طور در رابطه با داستان حضرت مریم ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: «این از خبرهای غیبت است که به تو وحی می‌کنیم و تو در آن هنگام که قلمهای خود را برای قرعه کشی به آب می‌افکندند تا کدام یک کفالت و سرپرستی مریم را عهده‌دار شوند و نیز به هنگامی که با هم کشمکش و نزاع داشتند حضور نداشتی»[10] و نیز از حوادث آینده مثل پیروزی رومیان بعد از شکست آنان خبر داده است.[11] قرآن آنقدر در نزد مسلمین از اتقان و استحکام برخوردار است که آنرا معیار قبولی یا طرد احادیث نبوی و معصومین ـ علیهم السّلام ـ و کشف جعلی بودن آنها قرار می‌دهند.

    بعد از اثبات و قبولی این مطالب نسبت به قرآن عقل با قطع نظر از هر چیز دیگری حکم می‌کند که باید قرآن را در برابر انجیل و هر کتاب دست‌نویس دیگر بشری ترجیج داده و بر آن اعتماد شود پس هر مطلبی نه تنها در انجیل‌های چهارگانه بلکه در هر کتاب دیگری اگر معارض با قرآن و مخالف با نص یا ظاهر آن قرار بگیرد خود به خود بطلان آن ثابت می‌شود و نیازی به استدلال و اقامه برهان و امثال این امور ندارد. و از آن جز اشتباه نویسنده و عدم درک مؤلف هیچ نوع استحاله و پایمال شدن حق لازم نمی‌آید.

    اما اشکالی که در سؤال در رابطه با محل ولادت حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ مطرح شده است اولاً باید گفته شود که اختلاف قرآن با انجیل در مسئله داستان ولادت حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ منحصر در محل ولادت آن حضرت نمی‌باشد بلکه اختلافات متعدد روشنتر و اساسی‌تر در ابعاد دیگر این داستان بین قرآن و انجیل وجود دارد. مثلاً در برخی موارد نص قرآن و در بعضی دیگر ظاهر قرآن دلالت دارد که کفالت حضرت مریم ـ علیها السلام ـ به عهده حضرت ذکریا ـ علیه السلام ـ بوده، و نیز حضرت مریم بلافاصله بعد از حامله شدن و بدون طی مدت طبیعی حاملگی عیسی ـ علیه السلام ـ را به دنیا می‌آورد. و تا هنگام ولادت حضرت مسیح کسی از حاملگی آن حضرت اطلاع نداشته و در هنگام ولادت مسیح ـ علیه السلام ـ کسی در کنار او نبوده و بعد از تولد طفل نوزاد زبان به سخن گشوده و شهادت به رسالت و نبوت خود داده است که ظاهر انجیل با تمام این موارد اختلاف و تضاد دارد.[12]

    اما در مقام جواب اشکالی که در خصوص محل ولادت حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ ذکر شده است ممکن است اولاً گفته شود که در بین قرآن و انجیل در رابطه با محل ولادت حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ اختلاف صریح وجود ندارد چون قرآن در این رابطه می‌فرماید: «در زایمان او را به سوی تنه‌ی درخت خرما کشاند (تا از شدت ناراحتی به آن تکیه دهد) و گفت ای کاش پیش از این مرده و فراموش شده بودم»[13] اما در انجیل متی فقط گفته شده است که حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ در بیت لحم یهودیه به دنیا آمده است.[14] و از جای خاصی برای مکان ولادت آن حضرت نام برده است. و در انجیل لوقا هم فقط ذکر شده است که حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ هنگامی که حضرت مریم ـ علیها السلام ـ و نامزد او یوسف در یهودیه اقامت داشتند متولد شد و بعد از تولد او را با قنداق پیچید و در آخور خواباند.[15] و اینکه در چه محلّ خاصی متولد شد و بعد از چه مدتی او را در آخور خواباند اشاره‌ای به آن نشده است. و هیچ انجیلی حتی انجیل «برنایا» نگفته است که حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ همان‌طوری که در سؤال مطرح شده است در آخور متولد گردیده است.

    ثانیاً: اگر با این توجیهات باز هم تنافی بین انجیل و قرآن کریم در این مسئله رفع نشود مطالب گذشته ما را وادار می‌کنند که بر قرآن اعتماد کرده و بطلان و اشتباه انجیل را در این مسئله نتیجه بگیریم.

    برای مطالعه بیشتر به منابعه زیر رجوع شود:

    1 . مسیحیت‌شناسی مقایسه‌ای، تألیف محمدرضا زیبایی نژاد.

    2 . ناسخ التواریخ، تألیف میرزا محمدتقی سپهر.

    3 . تفسیر المیزان، ج 13، ذیل آیات 16 ـ‌35 سوره مریم، و ج 3، ذیل آیات 35 ـ 51، تألیف علامه طباطبائی.

    در قرآن خبر پیش از شما و خبر پس از شما و حکم آنچه که در میان شما است وجود دارد.

    امام علی ـ علیه السلام ـ نهج‌البلاغه، حکمت 303

     

    منبع: http://www.kelisa-masjed.blogfa.com



    پدر آریوس ::: پنج شنبه 86/3/31::: ساعت 12:32 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    تلاش مسلمانان آمریکا برای معرفی اسلام

    حوادث یازده سپتامبر 2001 نقطه تاریکی در تاریخ آمریکا به شمار می‌رود که نحوست و تاریکی آن بیش از همه دامن مسلمانان، چه در داخل و چه در خارج از این کشور را گرفته است.

    به گزارش ایکنا، پایگاه خبری ZeeNews در تحلیلی به تشریح شرایط مسلمانان در آمریکا و مشکلات و فعالیت‌های آنها برای رفع دیدگاه‌های نادرست شکل‌گرفته درباره اسلام، پس از حوادث 11 سپتامبر، پرداخته است.
    طلا علی، بانوی مسلمان 25 ساله، تجربیات تلخ و شیرینی از زندگی در شهر سین‌سیناتی، قلب آمریکا، با خود دارد. او بارها صدای افرادی را که سر خود را از پنجره خودرو بیرون می‌آورند و فریاد می‌زنند «به کشور خودت برو تروریست!» را شنیده است. اما در عین حال، بارها نیز با غریبه‌های کنجکاوی که با دیدن حجاب او، برای آشنایی با اسلام، محترمانه از او سؤال‌هایی می‌پرسند، برخورد داشته است.

    او که بیست سال پیش به همراه پدر اردنی و مادر فلسطینی خود برای زندگی به سین‌سیناتی در ایالت اوهایو آمریکا آمد، درباره کنجکاوی آمریکایی‌ها می‌گوید: «وقتی مردم با دیدن روسری صورتی من برای پرسیدن درباره اسلام با من ارتباط برقرار می‌کنند، نه تنها از این کار آزرده ‌خاطر نمی‌شوم، بلکه کنجکاوی آنها برایم بسیار دوست داشتنی نیز هست.»

    طلا درحالی که پس از اتمام نماز جمعه بیرون مسجدی در سین‌سیناتی منتظر آمدن دوستش است، می‌افزاید: «در شهر من تنها مسلمانی نیستم که مردم کنجکاو با او تماس می‌گیرند.»

    برای طلا و دیگر مسلمانانی که به دور از شهرهای مهاجرنشین آمریکا زندگی می‌کنند، هر روز زندگی، امتحانی است برای خویشتن‌داری در مقابل افراد شرور و نیز پاسخ‌گویی به سؤال‌های شهروندانی که پس از حواث یازده سپتامبر به اسلام با دید تردید نگاه می‌کنند.

    عنایت مالک،‌ پزشک و عضو شورای اسلامی سین‌سیناتی، درباره دیدگاه مردم شهر نسبت به اسلام می‌گوید: «با وجود همه تلاش‌هایی که ما در مرکز انجام می‌دهیم، برداشت منفی آمریکایی‌ها از اسلام هر روز عمیق‌تر می‌شود.»

    شکیلا احمد، هماهنگ‌کننده بازدید‌های شورای اسلامی شهر با بیان اینکه سالانه پنج هزار نفر برای آشنایی با اسلام به شورا می‌آیند، می‌گوید: «هرچند برخی از سؤال‌هایی که از ما پرسیده می‌شود، بسیار ناخوشایند و توهین‌آمیز است اما برای مردم بسیار مهم است که امکان پرسیدن سؤال را داشته باشند.»

    او درحالی که بر روی صندلی در سالن ورزشی شورا که با پرچم برخی از کشورهای تزیین شده است، نشسته است، می‌افزاید: «پرسیدن سؤال‌هایی که اهانت‌آمیز است بهتر از این است که با نپرسیدن آنها، دیدگاه منفی همچنان در اذهان غیرمسلمانان باقی بماند.»

    دو سال پیش بمبی در مسجدی در سین‌سیناتی منفجر شد. در جنجالی دیگر دانش‌آموزان مسلمان به دلیل آنکه مسئولان آموزشی به آنها اجازه دادند در ماه رمضان در ساعت ناهار در غذاخوری مدارس حاضر نشوند، مورد انتقاد شدید قرار گرفتند. اینها همه نمونه‌های کوچکی از هزاران برخورد تند و خشن با مسلمانان و اهانت به اعتقادات آنهاست و این درحالی است که موج تهدید به بمب‌گذاری و ارسال ایمیل‌های بیان‌کننده نفرت به شدت رو به افزایش است.
    شکیلا و دیگر اعضای شورای اسلامی سین‌سیناتی، با برگزاری نشست‌های بین ادیان سعی دارند پل‌هایی ارتباطی میان مسلمانان و مسیحیان شهر برقرار کنند و هرچند مشکلات بسیاری در راه رسیدن به این هدف وجود دارد، اما آنها به نتیجه‌بخش بودن تلاش‌های خود، تاحدی امیدوار هستند.

    مالک درباره عملکرد رسانه‌های آمریکا در قبال مسلمانان معتقد است که تبلیغات منفی رسانه‌ها درباره اسلام روزبه‌ورز سنگین‌تر می‌شود و شاید بتوان گفت که روزنه بسیار کوچکی برای امید وجود دارد.

    دو سال پیش بمبی در مسجدی در سین‌سیناتی منفجر شد. در جنجالی دیگر دانش‌آموزان مسلمان به دلیل آنکه مسئولان آموزشی به آنها اجازه دادند در ماه رمضان در ساعت ناهار در غذاخوری مدارس حاضر نشوند، مورد انتقاد شدید قرار گرفتند. اینها همه نمونه‌های کوچکی از هزاران برخورد تند و خشن با مسلمانان و اهانت به اعتقادات آنهاست و این درحالی است که موج تهدید به بمب‌گذاری و ارسال ایمیل‌های بیان‌کننده نفرت به شدت رو به افزایش است.

    خانم کارن دابدوب،‌ کارمند شورای روابط اسلامی آمریکا، بزرگ‌ترین سازمان مدافع حقوق مسلمانان آمریکا، در دفتر خود تلاش می‌کند این آتش روبه گسترش را خاموش کند.

    او که شهروند اصیل آمریکایی است و 16 سال پیش به اسلام مشرف شده است، با بیان اینکه شرایط برای مسلمانان طی سال‌های اخیر بدتر شده است،‌ می‌گوید: «ما راه سختی را در پیش گرفته‌ایم اما باوجود دشواری مطمئن هستم به هدف خود می‌رسیم.»

    کارن با ابزار تاسف از سخت‌تر شدن وضعیت مسلمانان آمریکا می‌گوید: «چشم آبی و سفیدپوست بودن، من را از نگاه‌های ناملایمی که به مسلمانان می‌شود، در امان نگه نداشته است. قبلا مردم بیشتر به من لبخند می‌زدند اما اکنون لبخند به مسلمانان کمتر از گذشته شده است.»

    نظرسنجی موسسه تحقیقاتی گالوپ در سال 2006 از هزار شهروند آمریکا نشان می‌دهد؛ 39 درصد آمریکایی‌ها معتقدند باید مسلمانان هویتی مجزا داشته باشند تا بتوان تشخیص داد که با یک مسلمان در تعامل هستیم یا فرد دیگر. حدود 25 درصد پرسش‌شوندگان نیز نسبت به زندگی در کنار همسایگان مسلمان ابراز بی‌علاقگی کرده بودند.

    جامعه 25 هزار نفری مسلمانان سین‌سیناتی، از نظر جمعیتی، نمونه کوچک شده جامعه هشت میلیونی مسلمانان آمریکا است. طبق آمار ارایه شده از سوی شورای روابط اسلامی آمریکا،‌ یک سوم از جمعیت مسلمانان آمریکا، آسیایی، یک سوم سیاهان آمریکایی، یک چهارم اعراب و بقیه مهاجران اروپایی و تازه‌مسلمانان هستند. تقریبا همه مسلمانان آمریکا در پاسخ‌گویی به سؤال‌های غیرمسلمانان و نیز تلاش برای ترمیم وجهه مخدوش شده اسلام از سوی رسانه‌ها در جامعه آمریکا فعالانه تلاش می‌کنند.

    صبا حمودا، مدیر مدرسه‌ای اسلامی در شهر کانزاس‌سیتی ایالت میسوری، می‌گوید: «یک‌بار اشرار و خراب‌کارها به مسجد مدرسه حمله کردند و بخش‌هایی از مسجد آسیب دید.

    او می‌افزاید: «هرچند اهانت به مسلمانان و اعتقادات و مقدسات آنها در آمریکا شدت یافته است اما هرچه آگاهی مردم از اسلام بالاتر رود،‌ رفتار آنها با مسلمانان دوستانه‌تر می‌شود و با همسایگان مسلمان خود مهربان‌تر برخورد می‌کنند. به همین منظور دانش‌آموزان مدرسه اخیرا در طرح آگاهی غیرمسلمانان نسبت به اسلام شرکت کرده‌اند اما هنوز برخی با دانش‌آموزان بد برخورد می‌کنند و حرف‌های آنها درباره اسلام برایشان قابل‌درک نیست.»



    در جنوب‌غربی آمریکا که مهاجران آمریکای‌لاتین بیش از مسلمانان حضور دارند، مسلمانان همچون نقاط دیگر، به فعالیت برای معرفی اسلام و رفع دیدگاه‌های نادرست مشغول هستند.

    احمد الشقیرات، امام جماعت اردنی‌تبار مرکز اسلامی شهر تمپه در ایالت جنوبی آریزونا با 50 هزار مسلمان که سال گذشته به همراه پنج رهبر اسلامی دیگر از پرواز خطوط هوایی آمریکا به دلیل برپایی نماز در هواپیما منع شده بود، از هم‌زیستی مسالمت‌آمیز مسلمانان و مسیحیان ابراز رضایت می‌کند.

    او می‌گوید:‌ ‌«ما همواره با همسایگان غیرمسلمان خود دیدار و گفت‌وگو می‌کنیم و روابط خوبی با یکدیگر داریم.»

    شیخ اردنی‌تبار اخراج خود و دوستانش را که با شکایت از خطوط هوایی آمریکا به جنجالی رسانه‌ای تبدیل شد، بیانگر تبعیض‌نژادی و واکنش بی‌مورد و بیش از حد جامعه آمریکا عنوان می‌کند.

    الشقیرات می‌افزاید: «اگر آنها نماز خواندن مسلمانان در مسجدها را دیده بودند، اقدام ما برایشان قابل درک بود. خشم و خشونت ما را به جایی نمی‌رساند، آنچه که ما به آن نیاز داریم، آموزش است و بس.»

    سایت تبیان

     

     http://www.kelisa-masjed.blogfa.com



    پدر آریوس ::: سه شنبه 86/3/22::: ساعت 1:41 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    به سوی آسمان ...

    اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله؛ فاطمه دختر جوان مسیحی در حالی این جملات رو ادا می کرد که اشک از چشمان خودش و حاضران جاری بود.


    سال گذشته در هفته وحدت او با تشرف به تشیع اسم خود را در جمع عاشقان مولی علی(ع) ثبت کرد. او عامل اصلی گرایشش از مسیحیت به تشیع را راهنمایی های دختر عموی خود که چند سال فبل به تشیع مشرف شده می داند.لیلا دختر عموی فاطمه هم اکنون در حال ورود به چهل سالگی ست و همراه خانواده پنج نفره اش در یکی از کشورهای همسایه اقامت دارد. درسن بیست و چهار سالگی هنگامی که از فیلپین برای کار به این کشور آمده بود با همسر شیعه خود آشنا شده و ازدواج کرده است. بقیه ماجرا را از زبان لیلا می خوانیم:اطلاعات من از اسلام در حد شنیده هایم از دوستانم بود تقریبا تمام اطرافیانم مسلمانان را به چشم افرادی تروریست خشن و دور از آداب می دیدند و بسیار به من توصیه می کردند اصلا تماس مستقیمی با آنان نداشته باشم.تا چند ماه بعد از ازدواج هنوز بر مذهب خود باقی بودم اما مشاهده حالات همسرم در نماز و مطالبی که کم و بیش از اسلام می شنیدم در ذهن من سولات بسیاری را ایجاد کرد. رفته رفته با خانمهای فیلیپینی مسلمانی آشنا شدم که اکثرا اهل سنت بودند و در عرض یک ماه کاملانظرم به اسلام عوض شد در کلاس های عقایدی دوستانم شرکت کردم و رفته رفته عاشق اسلام شدم. همسرم سعی می کرد که ذهن من به اختلافات تشیع و تسنن مشغول نشود اما در جمع دوستان سنی دیدم که آنها با تمسخر از شیعیان یاد می کنند و حس کنجکاوی ام بر انگیخته شد و اینگونه مشغول به مطالعه کتابهایی در مورد تشیع که از ایران تهیه می کردم شدم. اما این کافی نبود برای اینکه از راه دور نشوم به نماز خیلی اهمیت می دادم و در واقع کار روزمره ام عبادت و مطالعه بود. در عرض یک ماه متوجه شدم طی این چند وقت اصلا اطلاعاتی از اهل بیت نداشه ام و تازه به سرچشمه رسیده ام. و نقطه عطف انقلاب درونی ام به آشناییم با واقعه کربلا بر می گردد احوالی بمن دست داد که توصیفش در گفتار و نوشتار بسیار مشکل است بخصوص روایت علی اصغر امام حسین (ع) بسیار من رو تحت تاثیر قرار داد و طی مدت کوتاهی بنده اشهد ان علیا ولی الله رو بزبان آوردم و این رو جز لطف الهی نمی دانم.

    لیلا همچنین در مورد وضعیت پوشش خود فبل و بعد از تشرف به اسلام می گوید:

    قبل از تشرف عقیده ای به حجاب نداشته و هیچ محدودیتی در انتخاب پوشش نداشتم؛ اما در فاصله ازدواج تا تشرفم به خاطر علایقه همسرم از حجابی نصفه و نیمه ! استفاده می کردم اما با اشنایی با اسلام در درجه اول فقط به خاطر اینکه دستور اسلام بود مقید به حجاب شدم اما کم کم حس عجیب در من ایجاد شد: احساس عزت و امنیت. بنظر من بد حجابی معنا ندارد یعنی انسان باید با دلیل کامل بالاخره انتخاب خود را بکند بد حجابی نوعی تردید در انسان ایجاد می کند و به نوعی به انسان امکان تشخیص تفاوت بین حجاب و بی حجابی و فواید حجاب در سطح اجتماع را نمی دهد.

    قبل از تشرف عقیده ای به حجاب نداشته و هیچ محدودیتی در انتخاب پوشش نداشتم؛ اما در فاصله ازدواج تا تشرفم به خاطر علاقه همسرم از حجابی نصفه و نیمه ! استفاده می کردم اما با آشنایی با اسلام در درجه اول فقط به خاطر اینکه دستور اسلام بود مقید به حجاب شدم اما کم کم حس عجیبی در من ایجاد شد: احساس عزت و امنیت. بنظر من بد حجابی معنا ندارد یعنی انسان باید با دلیل کامل بالاخره انتخاب خود را بکند بد حجابی نوعی تردید در انسان ایجاد می کند و به نوعی به انسان امکان تشخیص تفاوت بین حجاب و بی حجابی و فواید حجاب در سطح اجتماع را نمی دهد.

    لیلا دو۳ سال پیش مبتلا به سرطان سینه شد طوری که بعد ار هفت عمل جراحی از طرف متخصصین جواب شد و به علت استفاده از داروهای قوی دچار ضعف جسمانی شدید شد لیلا وقتی از آن زمان یاد می کند می گوید حس می کردم در اثر یک گناه یا اشتباه به این مریضی مبتلا شدم به همین جهت در رفتار خودم خیلی دقیق شدم متوجه شدم تا ان زمان تمامی عادات قبل از تحولم را ترک کرده بودم غیر از تماشای یک شبکه تلویزیونی فیلیپین با خودم گفتم این شاید یک زنگ خطره و بین خودم و خدا عهد کردم این عادت را کنار بگذارم و سال پیش عازم سوریه شدم با دلی بسیار شکسته در حالیکه غیر از این سرطان از بیماری صعب العلاج دیگری هم رنج می بردم بعد از اولین زیارت با کمال تعجب دیدم که هیچ اثری از بیماری در وجودم نیست و بعد از تست مجدد سرطان متعجب تر شدم که دیگر اثری از سرطان هم در وجودم باقی نمانده بود و من دوباره به زندگی عادی بازگشتم و همه این ها را جز معجزه نمیبینم.

    لیلا بعد از تشرف به اسلام وسیله ای شد برای گرویدن خانواده پدری و دوساتش به تشیع. او هم اکنون هم مشغول ارایه دروس عقیدتی برای تازه مسلمانان فیلیپینی ست.

    و اما حرف آسمانیان: کاش ما به عنوان بچه مسلمون و رهرو خاندان پیامبر (ص) کمی در دین خودمون عمیق می شیم و به جای یه دین موروثی پایه های قدرتمند اعتقادی رو در وجودمون می ساختیم، تا با یه شبهه و سوال مغالطه آمیز سست نمی شدیم.

    آسمانیان برای چنین هدفی در خدمت شماست. برای این خانواده محترم و دیگر مشرف شدگان به دین مبین اسلام آرزوی موفقیت داریم.

    سایت آسمانیان

    منبع: http://www.kelisa-masjed.blogfa.com



    پدر آریوس ::: سه شنبه 86/3/22::: ساعت 1:38 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    تغییر نام تازه مسلمانان ضروری نیست

    دولت مالزی به تازه مسلمانان اجازه داد تا نام قبلی خود را حفظ کنند. به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) به نقل از The China Post، با صدور فتوای جدیدی در استان شمالی مالزی، مردمی که به اسلام روی می‌آورند، می‌توانند نام قبلی خود را حفظ کنند.

    محمد اسری زین‌العابدین پیشوای مذهبی استان پرلیس مالزی اخیراً مطلع شده بود که مسلمانان این ناحیه می‌پندارند که برای پیوستن به دین اسلام باید نام خود را به "عبدالله" تغییر دهند.

    زین العابدین گفت: این اقدام با آموزه‌های اسلامی منافات دارد، و بنای ما بر بی‌طرفی، برابری و احترام به والدین است.

    به همین دلیل وی با صدور فتوایی اعلام کرد که کسانی که به دین اسلام مشرف می‌شوند ملزم به تغییر نام خانوادگی خود نیستند و می‌توانند بر همان نام باقی بمانند.

    وی گفت: الزام تغییر نام به "عبدالله" سابقه تاریخی نداشته و امری معقول و منطقی به نظر نمی‌رسد.

    رهبر مذهبی پرلیس همچنین یادآور شد: پیامبر گرامی اسلام نیز هیچ تازه مسلمانی را وادار به تغییر نام نمی‌کرد.

    خبرگزاری قرآنی ایکنا

    منبع: http://www.kelisa-masjed.blogfa.com



    پدر آریوس ::: سه شنبه 86/3/22::: ساعت 1:34 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    فیزیک‌دان اوکراینی مسلمان شد

    «دیمیتری بولیاکف» فیزیک‌دان 22 ساله اوکراینی ضمن حضور در مسجد مرکزی شهر کیف پایتخت اوکراین و گفتن شهادتین مسلمان شد. به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اینترنتی شیعه‌نیوز، به گفته «بولیاکف»

    او پس از مطالعه مساله گردش زمین به دور محور خود در احادیث نبوی(ص) تصمیم به مسلمان شدن گرفته است.
    وی روز گذشته به همراه یکی از اعضای دفتر معرفی اسلام در مرکز اسلامی به مسجد مرکزی شهر کیف آمد و پس از ادای نماز جماعت در برابر همه نماز گزاران شهادتین را گفت و مسلمان شد.
    بولیاکف 22 ساله گفت: راه آشنایی من با اسلام تنها راه علمی بوده است؛ من یکی از اعضای گروه علمی فیزیک خلاء هستم که زیر نظر پروفسور " نیکلای کوسینیکف" یکی از دانشمندان برجسته در این رشته کار می‌کند. آنها نمونه‌های آزمایشگاهی مختلفی را مورد بررسی قرار دادند تا به تحلیل چرایی گردش زمین به دور محور خود که یک نظریه جدید است برسند و سر انجام آن را ثابت کردند ولی غافل از این که این نظریه در احادیث نبوی که از1400 سال پیش به یادگار مانده و همه مسلمانان به آن اعتقاد دارند وجود دارد و این مطلب یک چیز را ثابت می‌کند و آن این که تنها منبع اسلام و پیامبرش می‌تواند آفریدگار جهان باشد.
    وی گفت: در حالی که در کتاب‌های آسمانی و ادیان الهی نیز به جز از اسلام سخنی از این حقیقت علمی در میان نیست.در حدیث مسلم از پیامبر خدا روایت شده است:" هر کس قبل از طلوع خورشید از مغرب توبه کند توبه او پذیرفته خواهد شد.
    دیمیتری از زمان مسلمان شدن نیز ارتباط خود را با مرکز تحقیقات فیزیک قطع نکرده در حال نوشتن رساله دکترای خود است.
    اتحادیه جمعیت‌های اسلامی در اوکراین که در حال حاضر فعال‌ترین مؤسسه اسلامی این کشور است، مؤسسه‌ای اجتماعی و غیر دولتی است که 10 جمعیت اسلامی از شهرهای مختلف اوکراین را در خود جای داده است.
    این جمعیت در سال 1997 تاسیس شد تا فرهنگ اسلامی را به شیوه نوین و امروزی عرضه کند و در خدمت به جامعه انسانی و ایجاد یک پل ارتباطی میان فرهنگ‌های گوناگون تلاش نماید. این مؤسسه برای رسیدن به چنین منظوری از روش‌های آموزشی،تبلیغی، امدادی و رفاهی استفاده می‌کند.
    نمازگزاران مرکز اسلامی کیف هر هفته یا هر دو هفته یک‌بار شاهد اسلام آوردن یک مرد یا زن اوکراینی هستند.

    شیعه نیوز به نقل از شریف نیوز

    منبع: http://www.kelisa-masjed.blogfa.com



    پدر آریوس ::: سه شنبه 86/3/22::: ساعت 1:32 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    شیعیان اندونزیایى و رسالت‏حوزه

    خلیل منصورى دین مبین اسلام توسط بازرگانان هندى، ایرانى و عرب در کشوراندونزى منتشر گردیده، برخى از مورخان مى‏گویند که اسلام در قرن‏سیزدهم میلادى وارد این کشور شده است.

    و برخى دیگر همچون دمشقى‏و مقریزى تاریخ ورود اسلام را قرن اول هجرى مى دانند. اکثریت‏مسلمانان آن جا سنى و پیرو مذهب شافعى‏اند.
    بنابر اسناد (سنگ قبر، آثار قدیمى و باستانى) جمعى ازپژوهشگران برآنند که تاریخ تشیع در اندونزى نیز همراه با وروداسلام به این کشور، به قرون اولیه هجرى باز مى‏گردد. به عنوان‏نمونه بر روى توپ جنگى عظیم و قدیمى در یک شهر باستانى به نام‏بانتن (bannten) جمله «لافتى الا على، لا سیف الا ذوالفقار»نوشته شده و روى سنگ قبر بعضى از بزرگان در شهر «آچه‏» (aceh) مثل سیدحسام الدین الحسینى (متوفاى سال‏823 ه ق)، سیدشریف الدین حسن بن على الاسترآبادى (متوفاى سال‏823 ه ق) وامیر محمد بن عبدالقادر (متوفاى سال 882 ه ق) جملات لااله الاالله، محمد رسول الله، على ولى الله و لا فتى الا على، لا سیف الاذوالفقار نقش بسته است. از آن جایى که انتشار اسلام و پیشرفت‏آن در اندونزى توسط فرزندان پیامبر(ص) انجام گرفت، لذا شگفتى‏ندارد که مردم این سرزمین محبت ویژه‏اى نسبت‏به خاندان نبوى(ص)داشته باشند و به صورت تقدس آمیزى به آنان بنگرند.

    اما با گذشت زمان و در اثر جریانات و تغییرات گوناگونى که دراین کشور پیش آمد، شناخت مردم از اسلام حقیقى رو به کاهش نهاده‏و در نهایت‏به دورى آنان از مذهب حق منجر شده است.

    عواملى از قبیل فشار و تسلط دولت استعمارگر هلند در سالهاى‏طولانى و بروز جنگهاى مختلف داخلى از یک سو و عدم استمرار حرکت‏مبلغین شیعه پس از منقرض شدن نسل پیشین از سوى دیگر و سرانجام‏ورود مذهب شافعى به عنوان مذهب برگزیده و مورد علاقه مردم‏منطقه، موجب شد که مردم از مکتب راستین اسلام دور بمانند. بااین همه، همچنان که شایسته یک مذهب مسئول و با پایه محکم است،تشیع نفوذ خود را در دل اکثریت مسلمین اندونزى آنچنان گسترده‏بود که حتى پس از گذشت قرنهاى متمادى مردم پاره‏اى از مناطق‏کشور هنوز پاى بند مراسم عاشوراى حسینى(ع) بوده و به این روزتاریخى (hona husein) «روز حسین‏» مى گویند. همچنین یکى ازدانشگاههاى شهر را «حوض شیعه‏» نام‏گذاشته‏اند. (1) پیروزى انقلاب اسلامى در ایران کلیه مسلمانان‏اندونزى را واداشت تا به تحولى نوین درباره نحوه زندگى و تفکرخود رو آورند در میان طبقات مختلف جامعه این کشور قشرتحصیلکرده و دانشگاهى آن بیش از پیش از نعمت انقلاب بهره جسته‏و مى‏برند، آنان چه در دانشگاه و چه در حوزه‏هاى علوم اسلامى‏توانستند با معیار قرار دادن انقلاب اسلامى، اسلام راستین را ازاسلام ساخته ابرقدرتها باز شناسند و هرکدام را در ارزیابى خودجدا از هم مورد بررسى و کاوش قرار دهند.

    انقلاب اسلامى همراه با نوشته‏هاى شیهد مطهرى، شیخ جعفرسبحانى،علامه طباطبایى و دکتر على شریعتى و دیگر اندیشمندان شیعى که‏به زبان اندونزیایى ترجمه شده است، به اجتماع راه یافت‏به‏طورى که پس از سالهاى طولانى انفعال نسبت‏به علما و روحانیون،انقلاب کارى کرد که تا از نو آنان را به علما و دانشمندان علوم‏اسلامى امیدوار سازد و این پدیده مثبت را مى‏توان در چند برابرشدن علاقه مندى آنان به فراگیرى علوم اسلامى مشاهده کرد (2) نفوذفرهنگى و ادبى ایران در این کشور بسیار گسترده و وسیع است، چه‏این که اسلام در درجه اول به دست ایرانیها به اندونزى راه‏یافته است‏بدین جهت فرهنگ و ادب ایرانى نیز همراه آیین اسلام‏درجاوه و سوماترا نفوذ و گسترش یافت. ایرانیان با وجود بعدمسافت از قرون اولیه هجرى در اندونزى سکونت گزیدند و به تدریج‏درشئون مختلف سیاسى، بارزگانى، علمى و روحانى مهمترین مناصب ومقامات را به خود اختصاص دادند.

    اسامى فارسى از نام‏هایى است که هنوز در اندونزى متداول است. نکته شایان توجه این است که در خط معمول اندونزى که خط نستعلق‏است علایمى که بالا و پایین حروف گذاشته مى شود همان زبر و زیرو پیش فارسى و عربى است. همراه با نفوذ سیاسى و تجارتى، نفوذ ادبى ایرانیان در این‏سرزمین نیز بر قرار بوده است و بسیارى از آثار ادبیات ایران‏از مدتها پیش در نواحى مختلف این سرزمین ترجمه شده است. (3) مردم اندونزى، بسیار مهربان و خوش برخورد و کریم النفس هستندو برخلاف وضعیت نابسامان اقتصادى آنها، در مهمانى نوازى بسیارکوشا هستند به طورى که از وجود مهمان احساس ناراحتى نمى‏کنند.

    سادات و هاشمى‏هاى اندونزى که اغلب آنها سادات حضرمى (حضر موت‏یمن) هستند و طبقه اشرافى را در میان مردم اندونزى تشکیل‏مى‏دهند، از احترام ویژه‏اى در میان مردم برخور دارند و مردم‏براى احترام دست آنها را مى بویند (چرا که بوسیدن دست جهت‏احترام در میان آنها متداول نیست.) بعضى از سادات در پستهاى‏مهمى در دولت‏به کارگماشته شده‏اند و شمار سادات حدود نیم‏میلیون نفر برآورد شده است. واضح است که سادات مورد نظر شامل‏سادات شیعى، شافعى و حتى نواصب مى‏باشند.

    سادات اندونزى به شدت مایل هستند که اصالت عربى و هاشمى خودرا حفظ کنند، لذا در یادگیرى زبان عربى تلاش جدى دارند وارتباط خود را با حضرموت همچنان حفظ کرده‏اند.

    مجمعى در جاکارتا براى اهتمام و رسیدگى به وضع سادات بنام‏«الرابطه‏العلویه‏» تاسیس شده است این مجمع موسسه‏اى براى ثبت‏انساب سادات تاسیس کرده که تمام انساب در آن دفتر ضبط شده‏است‏به نحوى که کسى نمى‏تواند در آنجا ادعاى سیادت کند مگر این‏که موسسه آن را تایید کند.

    این موسسه شعب دیگرى نیز غیر از جاکارتا دارد مسئولین این‏موسسه آمادگى خود را در زمینه ثبت انساب سادات در ایران اظهارکرده‏اند.

    موسسه الرابطه‏العلویه در زمینه رسیدگى به وضع تحصیلى علوى‏هانیز فعالیت دارد.

    این موسسه از طریق تاسیس بعضى از مدارس و پرداخت هزینه تحصیل‏دیگر علوى‏هایى نیازمند اقدام نموده است. سادات اندونزى اهتمام‏ویژه‏اى نسبت‏به کرامات منقوله از اجدادشان دارند پاره‏اى ازکراماتى که آنان درباره اجدادشان نقل مى‏کنند، براى ائمه اطهارعلیهم السلام به ثبت نرسیده و پاره‏اى دیگر از محالات عقلى است‏با این حال آنها به صحت این کرامات معتقدند. این اعتقاد خودعاملى براى پافشارى گروهى از علوى‏ها بر باطل خود و عدم پذیرش‏مذهب حق بوده است. (4)

    از شمار شیعیان این کشور اطلاع دقیقى دردست نیست. اما با توجه به برخى شواهد متقن تاریخى و نیز قرائن‏و امارات متعددى که در جامعه کنونى مسلمانان اندونزى وجوددارد، مى‏توان پذیرفت که امروز در تمام جزایر مسکون اندونزى‏جمع کثیرى از شیعیان زندگى مى‏کنند.

    تاریخ شیعه در این سرزمین به آغاز دعوت اسلامى و ورود مسلمانان‏به این مجمع الجزایر باز مى‏گردد. پروفسور فقید، جایادیننگراد،مورخ اندونزیایى و استاد دانشگاه اندونزى، که خود از اهل سنت‏بوده، بر این عقیده بود که دین اسلام توسط شیعیان به این‏سرزمین راه یافته است. گروهى از شیعیان امروز این کشور ازاعقاب و اخلاف محمد بن على و حسن بن على بن الامام جفعرالصادق(علیهم السلام) هستند که براى حفظ جان خود از ممالک دیگرگریخته و در این سرزمین ماوا گرفتند.

    در راس این مهاجران شیعه که پس از مبارزه‏هاى فراوان باخوارج‏اباضیه به اندونزى، هند، فیلیپین، ملایا و جزایر سلیمان هجرت‏کرده‏اند، احمد بن عیسى بن محمد بن على بن الامام جعفر صادق(ع)،ملقب به «مهاجر» قرار داشته است. برخى از آن مهاجران بادختران ملوک و امراى محلى ازدواج کرده و بعضا به مراتب ومقامات عالى و حتى سلطنت رسیده بودند و سلاله ایشان که تا به‏امروز در اندونزى ادامه داشته تماما شیعه امامیه‏اند. علاوه براین، در سال‏717 ه ق نیز یک ناوگان بازرگانى عظیم ایرانى،مرکب از سى‏و پنج کشتى، عده کثیرى از دعاه و مبشرین شیعه را درسواحل این کشور پیاده کرده و به اقطار این سرزمین رسانده بود.

    در کتاب دائره‏المعارف تشیع در باره دیرینگى حضور شیعه دراندونزى آمده است که عبارت حکاکى شده «لافتى الا على، لاسیف الاذوالفقار» بربدنه یک توپ عظیم قدیمى متعلق به زمانهاى پیش ازورود هلندیها به این سرزمین و نیز نقش بسیارى از شمشیرهاى کهن‏بازمانده از آن ایام حکایت از حاکمیت‏شیعه دراین منطقه دارد.

    درج کلمات الله، محمد، على، یا لااله الا الله، محمد رسول الله‏و على ولى‏الله و یا عبارت لافتى الاعلى، لاسیف الاذوالفقار، برسنگ‏قبرى بسیار از افراد این سرزمین از جمله بر مقابر سید حسام‏الدین الحسینى (متوفاى‏823 ه ق) در آچه در شمال غربى سوماتراو سید الشریف حسن بن على الاسترآبادى (متوفاى‏823 ه ق) وامیرمحمد بن عبدالقادر العباس (متوفاى‏833 ه ق) که امروزه‏اکثر آنها زیارتگاه مسلمانان و شیعیان این کشور مى باشند، ازجمله شواهد متقن و قطعى حضور و نفوذ گسترده و عمیق تشیع دراین سرزمین به شمار مى‏آیند. علاوه بر این، امروزه نیز ایام‏محرم و عاشوراى حسینى و ماه صفر مورد تعظیم و احترام تقریباتمام مسلمانان اندونزى، اعم از شیعه و غیر شیعه قرار دارد. (5) در حقیقت مراسم عاشورا که در اندونزى «سورا» نامیده مى‏شودیک از مهمترین آثار حضور گسترده شیعه در آن کشور است.

    آورندگان اسلام به اندونزى را «تجار و بازرگانان شیعه مذهب‏»مقیم هند دانسته‏اند. آثارى هم که از قبور مسلمین در این‏سرزمین برجاى مانده است نشانگر این حقیقت است که حداقل از قرن‏چهارم هجرى، تشیع در آنجا وجود داشته است. اگر این مطلب باقرائن و شواهد محکم تایید و تثبیت گردد که علت رسوخ تشیع به‏اندونزى فرار شیعیان علوى به سمت مشرق جهت‏یافتن پناهگاهى امن‏بوده است، بایستى قبول کرد که شمار شیعیان نیز در گذشته‏هاى‏دور در این کشور قابل توجه بوده است.

    از مهمترین علویان مهاجر احمد بن عیسى بن محمد بن على بن جعفربن محمد(ع) است که در سال‏317 هجرى وارد این منطقه شده است. او و دیگر مهاجرین در جزایرى که امروز معروف به مالایا،اندونزى، فیلیپین و جزایر سلیمان است وارد شده‏اند، این افرادبا وصلتى که با مردم این دیار داشتند نفوذ خود را حفظ کرده وبه مراتب عالى رسیدند به طورى‏که هنوز هم خاندانهاى آنها مشهوراست. مهمترین اثر شیعه در این دیار همان مراسم «عاشورا» است‏که بنام سورا خوانده مى‏شود.

    چنانچه مراسم «عیدغدیر» نیز در برخى مناطق برپا مى‏شده است.

    در دوره اخیر و بخصوص پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، تشیع‏حیات مجدد یافته و فعالیتهایى را در گوشه و کنار آغازکرده‏اند. از مناطق شیعه نشین اندونزى منطقه آجیه در شمال‏سوماترا بوده است که از آنجا تشیع به مناطق دیگر انتشار یافته‏است. شهر «کوالا» نیز از جمله مناطق شیعه نشین بوده است.

    دانشگاهى نیز بنام دانشگاه شیعه کوالا در آن وجود دارد. منطقه‏«برلاک‏» نیز از مناطق داراى شیعه است. قابل ذکراست که این‏منطقه زمانى حکومت‏شیعى داشته است. اکنون شیعیان به صورت‏جمعیت مذهبى داراى تشکیلات و تشکل در اندونزى وجود ندارند،ولکن حرکتهاى فرهنگى که باعث‏بازگشت‏به خویش و شناساندن هویت‏فرهنگى و مذهبى شیعه در این کشور باشد مهمترین عاملى است که‏باعث مى‏شود تا در کوتاه مدت هزاران نفر (6) شیعه‏اى که فعلا به‏صورت علنى اظهار تشیع مى‏کنند خود را بازیابند. از جمله نکات‏قابل توجه در رابطه با شیعیان، وجود خاندانهاى سادات علوى وهاشمیون است که در این سرزمین وجود دارند. آنها از حرمت‏ویژه‏اى در میان مردم برخور دارند و مردم دست آنها را به عنوان‏تبرک و تیمن مى بویند. (7) شیعیان اندونزى علاقه خاصى به حضرت‏امام خمینى(ره) و مقام معظم رهبرى حضرت آیه‏الله العظمى‏خامنه‏اى‏مدظله‏العالى دارند. این علاقه به اشکال مختلف بروز کرده‏است، چاپ عکس‏هاى امام راحل و مقام معظم رهبرى و نگهدارى آن درخانه‏ها به شمار زیاد و نیز چاپ تصویر حضرت امام(ره) روى بعضى‏پیراهنها و فروش تصاویر ایشان به صورت علنى و به میزان زیاد،جلوه‏هایى از این عشق و علاقه مردم به انقلاب اسلامى و رهبرى است.

    از دیگر علامات این محبت و علاقه چاپ و انتشار کتب شیعى و ترجمه‏آنهاست و تاکنون دهها کتاب از علامه طباطبایى، شهیدمطهرى وشهیدآیت الله صدر و دیگر دانشمندان شیعه به زبان اندونزى‏ترجمه و چاپ شده است، حتى دیده شده است که علماى اهل سنت‏به‏موسسات شیعه مراجعه و از آنها درخواست کتب شیعه مى‏نمایند.

    رویهم رفته پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران تا به حال شیعه‏حیات مجدد یافته و از لحاظ رشد فکرى وسیاسى، راه تعالى را طى‏مى نماید لکن فقدان موسسات شیعى و نیز کتابخانه‏ها و بالاتر ازآن مرجعى رسمى از طرف ولایت فقیه در این دیار باعث کندى این‏حرکت رو به رشد بوده است. بر اساس برخى گزارشهاى موثق، دراغلب شهرهاى اندونزى شیعیان و بخصوص نسل جوان آنها خواستاراعزام نماینده‏اى از طرف مقام معظم رهبرى، جهت رسیدگى به وضع‏شیعیان و هدایت و راهنمایى حرکت‏شیعى در این سرزمین مى‏باشند واین امر آمادگى بیش از پیش پرجمعیت‏ترین کشور اسلامى جهان رابراى دریافت پیام اسلام راستین و آرمانهاى بزرگ انقلاب اسلامى‏ایران نشان مى‏دهد. در حال حاضر 1% از مسلمانان اندونزى راشیعیان تشکیل مى‏دهند. تشیع پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران‏تجدید حیات یافته و همواره رو به رشد بوده است.

    فارغ التحصیلان اندونزیایى از حوزه علمیه قم
    تاثیرگذارى روحانیون تحصیل کرده در قم در سراسر اندونزى به‏حدى است که مى‏توان ادعا کرد جایى در این کشور نیست که نورولایت در آن ساطع نباشد و روحانى تحصیل کرده، در قم در آنجاحاضر نباشد. فارغ التحصیلان حوزه علمیه قم، در ترویج مذهب وتربیت و تدریس تعالیم اهل‏البیت علیهم السلام به شیعیان و آشنانمودن اهل سنت‏به این تعالیم نقش به‏سزایى داشته و دارند و به‏همین جهت ضرورى به نظرمى‏رسد تلاش جدى براى افزایش شمار طلبه‏هاى‏اندونزیایى در قم معمول شود تا بتوان در آینده نزدیک شاهدجهشى دیگر در انتشار مذهب اهل‏البیت علیهم السلام در کشوراندونزى; بلکه در جنوب شرقى آسیاباشیم. پایان

    پى نوشتها:

    1- اوضاع شیعیان اندونزى/ یکى از طلاب اندونزیایى مقیم قم/1371 ه ش.

    2- همان منبع.

    3- اندونزى/ وزارت ارشاد اسلامى/ 1372 ه ش.

    4- سفر به اندونزى/ سید عمار حکیم/1373 ه ش.

    5- دائره‏المعارف تشیع/ جلد دوم/ ص 544.

    6- بعضى آمارها شمار شیعیان را در اندونزى پنج هزار قلمدادمى‏کنند اما قطعا این شمار بخشى از جمعیت‏شیعه است.

    7- چون بوسیدن دست در آنجا مرسوم نیست.

    نشریه فرهنگ کوثر شماره 23

    منبع: http://www.kelisa-masjed.blogfa.com



    پدر آریوس ::: سه شنبه 86/3/22::: ساعت 1:26 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    افزایش تعداد مسلمانان اروپا

    یک روزنامه چاپ آمریکا دیروز با انتشار گزارشی از افزایش شدید تعداد مسلمانان اروپا خبر داد. به گزارش واحد مرکزی خبر از نیویورک ، وال استریت جورنال در ادامه این گزارش افزود:

    تعداد جمعیت مهاجران مسلمان به اروپا در ۱۵ سال گذشته ۲ برابر شده به طوری که اینک تعداد مسلمانان اروپای غربی به ۱۵ میلیون نفر رسیده است .
    این روزنامه افزود بر پایه پیش بینی های سازمان ملل متحد، با ادامه روند مهاجرت مسلمانان به اروپا و همچنین نرخ رشد جمعیت خانوارهای مسلمان ، تعداد مسلمانان اروپای غربی در سال ۲۰۲۵ به ۲ برابر افزایش می یابد و به ۳۰ میلیون نفر می رسد.
    فرانسه با داشتن ۵ میلیون مسلمان که ۲/۸ درصد از کل جمعیت این کشور را شامل می شود، بیشترین تعداد مسلمان را در میان کشورهای اروپای غربی در خود جای داده است .
    آلمان نیز ۷/۳میلیون مسلمان دارد که ۵/۴ درصد از کل جمعیت آن را شامل می شود.
    انگلیس با داشتن ۶۴/۱ میلیون مسلمان یا ۲/۲ درصد از جمعیت و سوئد نیز با داشتن ۱۷۹ هزار مسلمان یا ۲ درصد از جمعیت در مکان های بعدی جای دارند. ۹/۴ در صد از جمعیت هلند و ۷/۴ درصد از جمعیت یونان نیز مسلمان هستند. ترکیه ، آلبانی ، الجزایر و مغرب بیشترین تعداد مهاجر مسلمان را به اروپای غربی روانه می کنند.

    خبرگزاری آفتاب

    منبع: http://www.kelisa-masjed.blogfa.com



    پدر آریوس ::: سه شنبه 86/3/22::: ساعت 1:22 عصر
    نظرات دیگران: نظر

     

    پولس می‌گوید: «عیسی مانند مظهر شخصی است که قبل از حیات وجود داشته نه مانند یک فرد انسانی که مظهر معرفت الهی باشد.» آیا این جمله با این مطلب که «لولاک لما خلقت الافلاک: اگر تو نبودی من افلاک را نمی‌آفریدم» سازگاری دارد یا نه؟

     

       

    بهتر است قبل از مقایسه سخن پولس با حدیث قدسی: «لولاک لما خلقت الافلاک» ابتدا به بررسی دیدگاه پولس درباره شخصیت حضرت عیسی بپردازیم تا معلوم شود که آیا می‌توان سخن وی را با حدیث فوق مقایسه کرد یا نه؟!

    پولس که قبل از گرایش به مسیحیت از مخالفان سرسخت مسیحیان کلیسای اولیه بود به ادعای خودش در اثر مکاشفه‌ای که در راه دمشق برایش رخ داد، نه تنها از اذیت و آزار مسیحیان دست برداشت، بلکه به یکی از مبلغین مسیحیت تبدیل شد و در این راه سفرهای طولانی کرد و برای گردآوردن پیروان بیشتر به هر کاری دست زد و احکام و سنن مسیحیت را یکی پس از دیگری نسخ نمود تا دل مردمان بت‌پرست آسیای صغیر و جنوب اروپا را به دست آورد، و البته در این کار موفقیت‌های بسیاری کسب کرد و توانست در نهایت مسیحیتی را غالب سازد که ساخته و پرداخته اندیشه خودش بود و ربطی به آنچه حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ و حواریون راستینش به تبلیغ آن می‌پرداختند، نداشت.

    از دیدگاه پولس حضرت عیسی فرزند خدا و در حقیقت خود خدا بود که در شکل انسان تجلی یافته بود، او عیسی را قدیم، ازلی و آفریننده و تدبیر کننده عالم هستی می‌دانست و در این امور به شدت تحت تأثیر آموزش‌هایی بود که در کودکی و جوانی از بت‌پرستان روم و آسیای صغیر آموخته بود. او در نامه‌ای به عبرانیان (مسیحیان یهودی نژاد) می‌نویسد: «در زمانهای گذشته خدا به وسیله پیامبران، اراده و مشیت خود را به تدریج بر اجداد ما آشکار می‌فرمود، او از راه‌های گوناگون در خواب و رؤیا، گاه حتی روبرو با پیامبران سخن می‌گفت؛ امّا در این ایام آخر او توسط فرزندش با ما سخن گفت. خدا در واقع اختیار همه چیز را به فرزند خود سپرده و جهان و تمام موجودات را به وسیله او آفریده است، فرزند خدا منعکس کننده جلال خدا ومظهر دقیق وجود اوست او با کلام نیرومند خود تمام عالم هستی را اداره می‌کند. او به این جهان آمد تا جانش را فدا کند و ما را پاک ساخته، گذشته گناه آلود ما را محو نماید، پس از آن در بالاترین مکان افتخار، یعنی دست راست خدای متعال نشست.

    طبق گفتار پولس عیسی ـ علیه السّلام ـ ویژگی‌های زیر را دارد:

    1.     فرزند خداست؛

    2.     جهان و تمام موجودات به وسیله او آفریده شده است؛

    3.     او مظهر دقیق وجود خداست؛

    4.     او تمام عالم هستی را اداره می‌کند؛

    5.      بعد از کشته شدن در سمت راست خدا نشسته است.

    بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که عیسی ـ علیه السّلام ـ هم در ذات با خداوند شریک است و ذاتی قدیم، ازلی و ابدی دارد و هم در ربوبیت و اداره و تدبیر عالم شریک خداوند می‌باشد و هم در خالقیت با خداوند انباز است. به تعبیر دیگر سخنان پولس هم با توحید ذاتی مخالف است، هم با توحید در خالقیت و هم باتوحید در عبادت. و همه این مطالب به نوعی از نوشته پرسش‌گر گرامی که در عنوان سؤال از قول پولس نقل کرده بود، نیز به دست می‌آید؛ زیرا در آن متن هم پولس حضرت عیسی را ذاتی قدیم و غیرمخلوق می‌شمارد.

    حال سؤال این است که آیا می‌توان اعتقادات و دیدگاه‌های پولس را با حدیث قدسی «لولاک لما خلقت الافلاک»؛ (ای پیامبر) اگر تو نبودی افلاک را نمی‌آفریدم، مقایسه کرد؟ مسلما این مقایسه، قیاسی مع الفارق و بی‌ربط خواهد بود؛ زیرا این حدیث فقط می‌گوید که خداوند افلاک را به خاطر حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ آفریده است. ولی هیچ دلالتی بر این ندارد که افلاک را خود پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ آفریده یا آنها را اداره می‌کند، یا این که در ذات همانند خداوند است.

    بر اساس نص صریح آیات قرآنی و روایات اسلامی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و همه انسانها عبد و بنده خداوند هستند، هم چنان که در قرآن می‌خوانیم: «بگو: من مأمورم که الله را بپرستم و شریکی برای او قائل نشوم.»

    برای توضیح بیشتر دیدگاه اسلام در مورد توحید باید اشاره شود که در آیات و روایات اسلامی توحید، پنج مرتبه دارد که هر مسلمانی باید به آن اقرار و اعتراف داشته باشد.

    1. توحید در ذات: یعنی ذات خداوند بسیط است و جزء ندارد و هم چنین مثل، نظیر و مانند هم ندارد. چنان که قرآن می‌گوید: «قل هو الله احد؛ بگو خداوند یکتا و یگانه است.» و «لم یکن له کفواً احد،و برای او هیچ گاه شبیه و مانندی نبوده است.»

    2. توحید در صفات: یعنی صفات خداوند عین ذات خداوند می‌باشد.

    3. توحید در خالقیت: یعنی هرچه در عالم هستی هست، مخلوق خداوند می‌باشد، و هیچ خالقی غیر از خداوند وجود ندارد: «قل الله خالق کل شیء و هو الواحد القهار، بگو خدا خالق همه چیز است و اوست یکتا و پیروز.»

    4. توحید در ربوبیت: یعنی تدبیر و اداره جهان هستی و مخلوقات به دست خداوند است و هیچ کس در تدبیر و اداره جهان شریک خداوند نیست. هم چنان که خداوند می‌فرماید: «... و سخّر الشمس و القمر کلُّ یجری لأجل مسمی یدبّرُ الامر، خورشیدو ماه را مسخّر ساخت که هر کدام تا زمان معینی حرکت دارند. کارها را او (خداوند) تدبیر می‌کند.»

    5. توحید در عبادت: یعنی عبادت مخصوص ذات خداوند است و جز الله تبارک و تعالی چیز دیگر پرستش نمی‌شود: «ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید.»

    با توجه به توضیحاتی که درباره توحید و مراتب آن داده شد روشن می‌شود که حدیث قدسی لولاک لما خلقت الافلاک، هیچ منافاتی با توحید (با همه مراتبش) ندارد. برخلاف گفتار پولس که در کتاب مقدس مسیحیان ذکر شده و با همه مراتب توحید مخالف بود، ‌شرک صریح را تبلیغ می‌کند. پس نمی‌توان گفتار پولس را با حدیث فوق مقایسه کرد و نتیجه گرفت که دین اسلام هم مانند مسیحیت کنونی گرفتار شرک است، زیرا واقعاً این دو به همدیگر ربطی ندارد.

    معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:

    1. صد مقاله سلطانی، تألیف سلطان الواعظین شیرازی، موسسه مطبوعاتی فراهانی، چ دوم.

    2. آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی.

    3. مجموعه آثار، ج 1 ـ 4، استاد شهید مطهری.

    امام صادق(ع) در پاسخ به سوال راوی که مراد خدا از «قالَ اِخْسَنُوا فیها لاتکلّمون» (مؤمنون، 108) چه کسانی هستند، فرمود: فرعون‌هایی که به خداوند عصیان ورزیدند و تمام کسانی که بر بندگان خدا کفر تعلیم دادند مثل پولس که به یهود تعلیم داد که دستان خدا بسته است.

    (بحار الانوار، ج 30، ص 190)

     

     

    منبع: http://www.kelisa-masjed.blogfa.com



    پدر آریوس ::: سه شنبه 86/3/22::: ساعت 12:57 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    دیپلماسی‌ به‌ ظاهر ساکت‌ ولی‌ پیچیده‌ واتیکان‌، در سراسر جهان‌ به‌ شدت‌ در تحرک‌ است‌: روابط‌ خارجی‌ دولت‌ واتیکان‌ توسط‌ پاپ‌ تنظیم‌ و به‌ وسیله‌ دستگاه‌ صدارت‌ واتیکان‌ و شورای‌ امور عمومی‌ کلیساها به‌ اجرا در می‌آید. هم‌ پاپ‌ (به‌ عنوان‌ پدر مقدس‌) و هم‌ دولت‌ واتیکان‌ از طرف‌ اکثریت‌ قریب‌ به‌ اتفاق کشورهای‌ جهان‌، به‌ رسمیت‌ شناخته‌ شده‌ است‌.

     

     دستگاه‌ پاپی‌ در اختلافات‌ بین‌ دولتها، به‌ اصطلاح‌ میانجیگری‌ می‌کند. تقریباً در همه‌ دنیا نمایندگی‌ سیاسی‌ دارد. در برخی‌ از سازمان‌های‌ بین‌ المللی‌ مانند: سازمان‌ ملل‌ متحد، سازمان‌ جهانی‌ کشاورزی‌، یونسکو و غیره‌ واتیکان‌ دارای‌ ناظر دائمی‌ (برای‌ حفظ‌ بی‌ طرفی‌) است‌ و در سایر سازمان‌های‌ بین‌ المللی‌ به‌ صورت‌ عضو، شرکت‌ دارد.

     

     واتیکان‌ کنوانسیون‌ وین‌ و پیمان‌ منع‌ اشاعه‌ و توسعه‌ سلاحهای‌ اتمی‌ را در مسکو امضاء کرده‌ و در کنفرانس‌ امنیت‌ همکای‌ در اروپا، منعقده‌ در 1975 در هلسینکی‌، فعالانه‌ شرکت‌ نموده‌ است‌.

     

     دستگاه‌ پاپی‌ و دولت‌ واتیکان‌، به‌ ویژه‌ در اروپا، هم‌ به‌ عنوان‌ مدافع‌ و مبلغ‌ ارزش‌های‌ الهی‌ و اخلاقی‌ و هم‌ به‌ عنوان‌ مسؤول‌ جنبه‌های‌ اجتماعی‌ و انسانی‌، نمی‌تواند از ورود در صحنه‌ سیاسی‌ به‌ دور باشد، ولی‌ متاسفانه‌ این‌ دخالت‌ در امور سیاسی‌ جهانی‌، عمدتاً به‌ نفع‌ توده‌های‌ مردم‌ محروم‌ نیست‌.

     

     و البته‌ می‌دانیم‌ که‌ دستگاه‌ پاپی‌ در پیشبرد اهداف‌ سیاسی‌ خود هم‌ به‌ قدرت‌ مستقیم‌ (ساخت‌ سازمانی‌ درون‌ کلیسا با شعب‌ جهانی‌ خود) و هم‌ به‌ قدرت‌ غیرمسقیم‌ (رهبریت‌ مذهبی‌) مجهز بوده‌ و برای‌ نیل‌ به‌ اهدافی‌ که‌ خود تعقیب‌ می‌کند، از دو نوع‌ وسیله‌ بهره‌ می‌گیرد: نخست‌، قدرت‌ روحانی‌ پاپ‌ (به‌ معنی‌ پدر مقدس‌) به‌ عنوان‌ جانشین‌ «پیتر مقدس‌» و دارنده‌ صلاحیت‌ انحصاری‌ رهبری‌ مذهبی‌ و اخلاقی‌ از طریق‌ همین‌ زعامت‌ دارای‌ وسیله‌ اعمال‌ قدرت‌ بوده‌ و از طرق انتشار دستورالعملها، اندرزنامه‌ و از راه‌ ایمان‌ و وفاداری‌ مردم‌ کاتولیک‌ وسائل‌ نیل‌ به‌ هدفها را در اختیار دارد.

     

     دوم‌، وسائل‌ سیاسی‌ ـ دیپلماسی‌ شخص‌ پاپ‌ به‌ عنوان‌ وسیله‌ای‌ جهت‌ برقراری‌ و بسط‌ روابط‌ سیاسی‌ بین‌ کلیسا و دولتها و سازمان‌های‌ بین‌المللی‌ به‌ شمار می‌رود. شخص‌ پاپ‌ به‌ طور سنتی‌ به‌ عنوان‌ حَکَم‌ و داور بین‌ ملتها نقش‌ صلح‌ را بازی‌ می‌کند. پاپ‌ از طریق‌  انعقاد قراردادهای‌ موسوم‌ به‌ ( CONCORDAT کنکوردات‌) در زمینه‌های‌ روابط‌ سیاسی‌، اجتماعی‌ فرهنگی‌ نیز ابزاری‌ دیگر در نیل‌ به‌ هدفهای‌ کلیسا در دست‌ دارد. شرکت‌ در سازمان‌های‌ بین‌ المللی‌ از دیگر وسائل‌ پیشبرد دیپلماسی‌ دستگاه‌ پاپی‌ به‌ شمار می‌رود.

     

     هدف‌های‌ دیپلماسی‌ واتیکان‌ به‌ طور مجمل‌ عبارتند از:

     

     ـ ایجاد و بسط‌ روابط‌ بسیار نزدیک‌ بین‌ دستگاه‌ پاپی‌ و کلیساهای‌ محلی‌ در سراسر دنیا.

     

     ـ حفظ‌ منافع‌ کلیسا و واتیکان‌ (مقر پاپ‌) از طریق‌ ایجاد روابط‌ با مقامات‌ کشور متوقف‌ فیه‌.

     

     ـ بسط‌ روابط‌ سیاسی‌ با قدرت‌های‌ غیر مذهبی‌.

     

     در عین‌ حال‌، دیپلماسی‌ پاپ‌ اهداف‌ عمومی‌ دیپلماسی‌ در چهار چوب‌ قرار داد دیپلماتیک‌ 1961 وین‌ را نیز شامل‌ می‌شود.

     

     نمایندگی‌های‌ دیپلماتیک‌ پاپ‌، هم‌ دارای‌ وظائف‌ روحانی‌ و هم‌ دارای‌ وظائف‌ عام‌ دیپلماتیک‌ می‌باشند و برای‌ دستیابی‌ به‌ اهدف‌ کلیسا تجهیز یافته‌اند.

     

     واتیکان‌ سازمانی‌ است‌ که‌ نمایندگی‌های‌ دیپلماتیک‌ آن‌ در آن‌ واحد، برای‌ اهداف‌ مذهبی‌ و سیاسی‌ و اجتماعی‌ فعالیت‌ می‌کنند. دستگاه‌ واتیکان‌ و در رأس‌ آن‌ پاپ‌ در تمام‌ تاریخ‌ هر سه‌ سیاست‌ حفظ‌ قدرت‌، ازدیاد قدرت‌، نمایش‌ قدرت‌ را تعقیب‌ و همواره‌ در حصول‌ اهداف‌: حفظ‌ وضع‌ موجود، امپریالیسم‌ غرب‌، کسب‌ پرستیژ، شتاب‌ داشته‌ است‌. واتیکان‌ در هر دوره‌ای‌ کوشیده‌ است‌ هم‌ در سیستم‌ چند جانبه‌ و هم‌ در سیستم‌های‌ امپراتوری‌، نقش‌ فائقه‌ خود را ایفا کند. در عصر حاضر، روابط‌ بین‌ المللی‌ چهار تحول‌ عمده‌ را پشت‌ سر گذاشته‌ است‌:

     

     الف‌ ـ اینکه‌ سیستمهای‌ متعدد و مجزا در سیستم‌ جهانی‌ مستهلک‌ شده‌اند.

     

     ب‌ ـ سیستم‌ مسلط‌ اروپایی‌ از بین‌ رفته‌ است‌.

     

     ج‌ ـ پیدایی‌ جنگ‌ مطلق‌ یا نامحدود در صحنه‌ بین‌ المللی‌.

     

     د ـ امکان‌ عملی‌ بودن‌ انهدام‌ جهان‌ به‌ وسیله سلاحهای‌ هسته‌ای‌.

     

     واتیکان‌ تلاش‌ بر آن‌ دارد که‌ در پرتو هدفهای‌ سیاسی‌ خود و با استفاده‌ از دو نوع‌ وسیله اجرایی‌ خویش‌ برای‌ حصول‌ منافع‌ کلیسا و دنیای‌ غرب‌ در هر پنج‌ زمینه‌ که‌ غرب‌ و شرق برای‌ تنش‌ زدایی‌ ( DETENTE  دتانت‌) گام‌ گذارده‌اند با حفظ‌ سیاست‌ محافظه‌ کارانه متمایل‌ به‌ غرب‌، در نقش‌ مذهبی‌ ـ سیاسی‌ ایفا کند.

     

     پاسخهای‌ اساسی‌ شرق و غرب‌ برای‌ احتراز از بحران‌ها که‌ در چهارچوب‌ خلع‌ سلاح‌، امنیت‌ دسته‌ جمعی‌، دیپلماسی‌ سازمان‌های‌ بین‌المللی‌، حکومت‌ جهانی‌ و دیپلماسی‌ کلاسیک‌ خلاصه‌ شده‌ با هدف‌های‌ واتیکان‌ همگام‌ و آنجا که‌ پای‌ منافع‌ غرب‌ به‌ میان‌ آمده‌ است‌ و قدرت‌ مادی‌ و نظامی‌ تکافوی‌ پیشبرد هدفها را نداده‌ است‌، قدرت‌ روحانی‌ پاپ‌ معضل‌ را در ابعاد فرهنگی‌ و سیاسی‌ تحلیل‌ و مرتفع‌ ساخته‌ است‌!!

     

    منبع: http://www.kelisa-masjed.blogfa.com

    سید هادی خسروشاهی



    پدر آریوس ::: سه شنبه 86/3/22::: ساعت 12:42 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    <   <<   26   27   28   29   30   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 125
    بازدید دیروز: 374
    کل بازدید :375776

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    پدر آریوس - مسجد و کلیسا - mosque&church
    پدر آریوس
    این وبلاگ بر آن است تا در فضایی آرام ، عقلانی و منطقی به مناظره و گفتگو با برادران و خواهران مسیحی جویای حق و حقیقت بپردازد.

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    پدر آریوس - مسجد و کلیسا - mosque&church

    >>> لوگوی دوستان<<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    پارسی بلاگ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
    2006-ParsiBlog™.com ©