سیاست نگاه به شرق
«سیاست نگاه به شرق» واتیکان پس از حدود پنجاهسال معارضه و سپس کوشش برای حصول «همزیستی مسالمتآمیز» با دولتهای بلوک کمونیست، اینک با سفر از کشوری به کشور دیگر و همگام با دگرگونیهای داخلی و جوامع کمونیست، تغییر پذیرفته است. سیاست خارجی واتیکان در برابر شرق از دهه هفتاد به بعد مبتنی بر چهار ملاحظه است:
1ـ از آنجا که سیاست قدیمی انعقاد CONCORDAT مدلی قابل استفاده در شرق نبوده و از سوی دیگر سیاست محدود ساختن قدرت کلیسا در شرق اعمال میگردد واتیکان سعی بر تغییر فضای روابط به سوی «تشنج زدایی» در روابط دولتی و تلاش در برانگیختن احساسات مردم کاتولیک به شکلی محافظه کارانه دارد.
2ـ برای موارد مختلف راه حلهای موضعی و موردی اتخاذ شده است. واتیکان هرگز روابط دیپلماتیک خود را با شرق قطع نکرده و تقاضای برقراری روابط را رد ننموده است.
3ـ واتیکان از هر فرصتی همانند کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا منعقده در سال 1975 در هلسینکی برای تشنج زدایی و توازن قوا فعالانه شرکت و برای کسب آزادیهای مذهبی در بلوک کمونیست فعالیت داشته است.
4ـ ایجاد و بسط روابط با دولت شوروی از ارجحیت برخوردار است گرچه، حصول این هدف بسیار مشکل مینماید.
در 25 ژوئن 1966 موافقتنامهای بین واتیکان و یوگسلاوی به امضاء رسید. در 30 ژوئن 1967 نیکلای پادگورنی، صدر هیئت رئیسه شوروی دیداری خصوصی با پاپ پل ششم داشته است. در 25 فوریه 1971 کاردینال آگوستینو کازارولی (صدر اعظم کنونی واتیکان) پیمان خلع سلاح اتمی را در مسکو امضاء مینماید و در 25 مارس همان سال «تیتو» دیداری رسمی با پاپ دارد. در تابستان 1973 کاردینال کازارولی با وزرای خارجه دول اروپای شرقی در هلسینکی دیدار مینماید. در نهم ژوئن 1977 پاپ «کادار» رئیس دولت مجارستان و دسامبر «گیرک» رئیس حزب کمونیست لهستان را به حضور میپذیرد.
در 12 ژانویه 1979، پاپ ژان پل دوم پیشنهاد ایجاد رابطه دیپلماتیک بین واتیکان و همه دولتها را ارائه میکند و 24 ژانویه همان سال آقای آندره گرومیگو برای پنجمین بار از واتیکان دیدار مینماید. پاپ ژان پل دوم در سخنرانی مبسوط خود در 18 مهرماه 1361 هـ . ش در مراسمی به مناسبت تقدیس کشته شدن کشیش لهستانی «تاکسیمیلان ماریا کولبه» با دقیقترین و حادترین موضعگیری علیه بلوک شرق، با کوبیدن کامل فاشیسم و نازیسم اعلام داشت «در کلیسا به خاطر آزادی فردی و اجتماعی و آزادیهای سیاسی و ارزشهای انسانی همواره تلاش نموده و به مبارزه خود برای پاسداری از ارزشهای معنوی ادامه خواهد داد.
کلیسای کاتولیک در لهستان برای حفظ و بسط آزادیهای فردی و جمعی تلاش نموده و در کنار جنبش اتحاد همبستگی قرار گرفته و مدعی است تا احقاق حق کارگران تلاش خود را ادامه خواهد داد». لیکن عیان گردید که کلیسای کاتولیک و هماهنگ با آن سیاست غرب و به ویژه امپریالیسم آمریکا ظاهراً سر به مبارزه با تجدید آزادیهای فردی در لهستان و دنیای کمونیست نهاده و در حقیقت برای نوعی ادغام سیستم الحادی شرق به سیستم مصرف گرای غرب در تلاشند! در این تحولات هماهنگی سیاستهای غرب و به خصوص امپریالیسم آمریکا و دستگاه واتیکان را نباید نادیده انگاشت. آن یک زمینههای مادی و نظامی و این یک زمینههای مذهبی و اعتقادی را فراهم میکند.
در منطقه خاورمیانه هماهنگی سیاستهای غرب و صهیونیسم و نقش دیپلماسی واتیکان نمونه بارزتری است. این در حالی است که پاپ ژان پل دوم جهان اسلام و مسیحیت را به گفتگو دعوت میکند و اظهار میدارد:
«مایلم به انحاء ممکن، به توسعه روابط روحانی مسیحیان و مسلمانان یاری نمایم. نماز و روزه در هر دو مذهب از احترامی عمیق برخوردارند و به تردیدها در جهانی که خطر سقوط در مادهگرایی آنرا تهدید میکند خاتمه دهند. روابط مبتنی بر احترام متقابل و اشتیاق ما به خدمت به ابناء بشر ما را وا میدارد که برای ارتقاء صلح و عدالت اجتماعی و ارزشهای اخلاقی و آزادی حقیقی انسان مشترکاً تلاش نماییم».
معهذا، دیپلماسی واتیکان بر اساس سنت و تجربه خویش آنچه را که شفاهاً اعلام داشته در بوته صداقت به مرحله عمل نگذارده است.
بر شماری آمار کمی تعداد نمایندگیهای دیپملماتیک مقیم واتیکان گوشهای از اهمیت دیپلماسی واتیکان را نشان میدهد. در کل، هفتاد و شش سفارت وزیر مختار و یک نماینده مستقیم رئیس جمهوری، نمایندگی دیپلماتیک نزد پاپ دارند.
از 76 سفارت، چهارده کشور اسلامی نزد واتیکان نمایندگی در سطح سفیر دارند: جمهوری اسلامی ایران ـ اندونزی ـ ترکیه ـ لبنان ـ کویت ـ مغرب ـ سوریه ـ امارت عربی متحده ـ عراق ـ سودان ـ تونس ـ نیجریه ـ بنگلادش و پاکستان.
دو دولت کمونیست یوگسلاوی و کوبا داری سفرای مقیم هستند.
شش وزیر مختار عبارتند از وزرای مختار: موناکومالتا ـ سان مارینو ـ لیتوانی ـ رومانی و چکسلواکی. نمایندهای از طرف رئیس جمهوری آمریکا نیز در واتیکان مقیم میباشد.
و طبیعی است که به موازات این، نمایندگیهای واتیکان در بیش از 80 کشور جهان حضور سیاسی ـ فرهنگی چشمگیری داشته باشند....
سید هادی خسروشاهی
منبع: http://www.kelisavamasjed.blogfa.com
در سوره مریم میگوید مسیح ـ علیه السلام ـ در زیر درخت خرما به دنیا آمد (مریم، 22) در حالی که وی در آخور گوسفندان به دنیا آمده است؟ (انجیل)
برای جواب این سؤال بیان امور زیر لازم است:
1 . هویت و شناسنامه انجیلهای موجود: این نکته مسلم است که حضرت عیسی تعالیم و هر چیز دیگری که تحت عنوان انجیل بر او نازل گردیده بود تحریر نکرد بلکه آنها را به شاگردان خود تعلیم داده و به آنان دستور فرمود که به اطراف جهان بروند و آنچه را از او آموختهاند به دیگران بیاموزند. ولی به مرور زمان عدهی زیادی از پیروان حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ به نوشتن سیره و زندگینامه او پرداخته و نوشتههای زیادی در نتیجه این کار آنان بوجود آمد که بنام انجیل معروف گردیدند. و در قرن چهارم میلادی پس از آنکه «کنستانتین اول» امپراطور روم به آئین مسیحیت درآمد با مسیحیان تشکیل انجمن داده و از میان بیش از یکصد و شصت انجیل و نامههایی که تا آن زمان نوشته شده بود (27) نوشته را در چهار بخش که به ترتیب عبارتاند از چهار انجیل، زندگینامه مبلغان صدر مسیحیت مشتمل بر یک کتاب، نامه رسولان مشتمل بر (21) نوشته و آینده کلیسا و مسیحیت مشتمل بر یک کتاب به عنوان عهد جدید به رسمیت شناخته میشود.[1]
در خصوص چهار انجیل همه مسیحیان معتقدند که این انجیلها زندگینامه و سخنان حضرت عیسی مسیح ـ علیه السلام ـ است که شخصیتهایی بنامهای «متی، مرقس، لوقا، و یوحنّا» آنها را نوشتهاند. و این نکته هم قابل توجه است که انجیلهای مذکور فقط احادیث حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ را آورده و هرگز چیزی از معارف و حکمتهای خود را به وحی نسبت نمیدهند بر خلاف تورات که علاوه بر احادیث و سیره عبارتهایی از وحی را نیز آورده است.[2]
و بر این مطلب که انجیلها دست نوشته بعضی از پیروان حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ میباشند در ابتدای فصل اول انجیل لوقا به صراحت اشاره شده است.[3]
بعد از بیان اجمالی تاریخچه اناجیل اربعه نتایج زیر را میتوانیم بر آن مترتب کنیم:
الف) انجیلهای چهارگانه و نیز انجیل «برنایا» (که در نزد مسیحیان اعتبار ندارد). کتابهای آسمانی و الهی نبوده بلکه دستنوشتههای مؤلفین آنها میباشند.
ب) در این انجیلها هیچ چیزی به وحی آسمانی نسبت داده نشده است بلکه فقط به زندگینامه حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ و بعضی از کلمات و حکمتهای آن حضرت پرداخته شده است. پس انجیلها نه تنها کلام خدا نیستند بلکه اساس وحیانی هم ندارند.
ج) مسیحیان این چهار انجیل را با وجود اختلافات که در بین آنها وجود دارد ازمیان انجیلها و رسالههای زیاد دیگر، به عنوان کتاب مقدس انتخاب کردهاند. نه اینکه خداوند این کتابها را با همین اختلافات و تناقضات موجود در آنها بر حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ نازل کرده باشد.
د) تألیف انجیلهای چهارگانه در زمانهای مختلف صورت گرفته است. انجیل مرقس قدیمیترین و انجیل یوحنّا متأخرترین انجیل میباشد.[4]
2 . اختلافات و تناقضات انجیلهای موجود: اگر به انجیلها مراجعه شود به اختلافات و تناقضات چشمگیری هم از نظر کمیت و هم از حیث مطالب و معانی برخورد خواهیم کرد. در بعضی از این انجیلها مطالب بیشتری نسبت به بعضی دیگر وجود دارد. در بعضی از این کتابها چیزی وجود دارد که در دیگری اصلاً اشارهای به آن نشده است. به عنوان مثال در انجیل مرقس و یوحنّا از ولادت حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ و مادر او حضرت مریم ـ علیها السلام ـ هیچ سخنی به میان نیامده است. در انجیل متی به شکل خیلی مختصر از کیفیت حامله شدن حضرت مریم ـ علیها السّلام ـ و تولد حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ سخن گفته شده است، اما در انجیل لوقا این داستان به طور مفصل بیان شده است. و در انجیل «برنایا» که در نزد مسیحیت اعتبار ندارد نیز داستان ولادت حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ شبیه انجیل «لوقا» بیان شده است. و اما اختلافات آنها از حیث الفاظ و ترتیب کلمات و مطالب نیازی به توضیح ندارد.
علاوه بر این اختلافات، تناقض و تضادهای متعددی در بین این انجیلها وجود دارد. مثلاً در رابطه با همین داستان حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ بعد از اینکه متولد میشود انجیل متی میگوید که یوسف همراه با حضرت مریم و نوزادش از ترس اینکه هرودوس پادشاه یهود او را بکشد به دستور خداوند به مصر میروند و در آنجا تا زمان مرگ پادشاه یهود میماند و بعد از مرگ پادشاه به سوی سرزمین اسرائیل بازگشته و در ناصره ساکن گردیدند.[5] در حالی که در انجیل لوقا میگوید بعد از آنکه حضرت مسیح متولد گردید و درهشت روزگی ختنه شد او را به اورشلیم بردند و در آنجا اقامت گزیدند و پس از آنکه یوسف و مریم آداب طفل را موافق با ناموس پروردگار تمام کردند به سوی جلیل و شهر خود که ناصره بود بازگشتند و در آنجا بزرگ شد.[6]
3 . موقعیت اناجیل در برابر قرآن کریم: حال که تا حدودی هویت غیر قابل انکار انجیلها روشن گردید پس هیچکدام از این انجیلها حتی به عنوان کلی انجیل بودنشان نمیتواند در مقابل قرآن عرض اندام کند تا چه رسد بعضی از مطالب جزئی موجود در آنها توانائی خدشه بر قرآن را داشته باشد. چون اولاً قرآن کریم کتابی است آسمانی و کلام الهی که با وحی توسط جبرئیل ـ علیه السلام ـ با همه الفاظ و عبادات و چینش کلمات از طرف خداوند بر آخرین پیامبرش نازل گردیده است و ثانیاً قرآن دارای خصوصیاتی است ک هیچ کتاب دیگری ولو از کتب آسمانی هم باشد آن خصوصیات را ندارد. تنها کتابی که از اتقان و اعجاز برخوردار است و هیچ باطلی در آن راه ندارد قرآن است. عقلاء و نیز عقل انسانی اگر به قرآن و تاریخ آن توجه بکند راهی جز پذیرش این مطالب را ندارد. و امروز علوم تجربی نیز با پیشرفتی که در آن حاصل شده است به برخی از حقایق والای قرآن رسیده است. در قرآن هیچ مطلبی پیدا نمیشود که با حکم عقل اعم از عقل نظری و عملی منافات داشته باشد. قرآن را فقط خود قرآن میتواند معرفی و توصیف کند و لذا میفرماید: «ما هیچ چیز را در این کتاب فروگذار نکردیم»[7] و نیز میفرماید:«قرآن کتاب محکمی است که هیچگونه باطلی نه از پیش او و نه از پشت سر به سراغ آن نمیآید چونکه از سوی خدای حکیم و ستایش شده نازل گردیده است.»[8]
قرآن علاوه بر داشتن اعجاز از جهات مختلف از حیث بیان مطالب تاریخی و امور غیبی نیز دارای اعجاز میباشد. قرآن از امور غیبی چه از گذشته و چه از آینده خبر داده است.بیان قصههای انبیاء گذشته در قرآن جز از غیب است. در این رابطه میفرماید: «اینها از خبرهای غیبت است که به تو وحی میکنیم نه تو و نه قومت اینها را پیش از این نمیدانستید»[9] و نیز در رابطه با داستان حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ شبیه این بیان را دارد. و همینطور در رابطه با داستان حضرت مریم ـ علیه السلام ـ میفرماید: «این از خبرهای غیبت است که به تو وحی میکنیم و تو در آن هنگام که قلمهای خود را برای قرعه کشی به آب میافکندند تا کدام یک کفالت و سرپرستی مریم را عهدهدار شوند و نیز به هنگامی که با هم کشمکش و نزاع داشتند حضور نداشتی»[10] و نیز از حوادث آینده مثل پیروزی رومیان بعد از شکست آنان خبر داده است.[11] قرآن آنقدر در نزد مسلمین از اتقان و استحکام برخوردار است که آنرا معیار قبولی یا طرد احادیث نبوی و معصومین ـ علیهم السّلام ـ و کشف جعلی بودن آنها قرار میدهند.
بعد از اثبات و قبولی این مطالب نسبت به قرآن عقل با قطع نظر از هر چیز دیگری حکم میکند که باید قرآن را در برابر انجیل و هر کتاب دستنویس دیگر بشری ترجیج داده و بر آن اعتماد شود پس هر مطلبی نه تنها در انجیلهای چهارگانه بلکه در هر کتاب دیگری اگر معارض با قرآن و مخالف با نص یا ظاهر آن قرار بگیرد خود به خود بطلان آن ثابت میشود و نیازی به استدلال و اقامه برهان و امثال این امور ندارد. و از آن جز اشتباه نویسنده و عدم درک مؤلف هیچ نوع استحاله و پایمال شدن حق لازم نمیآید.
اما اشکالی که در سؤال در رابطه با محل ولادت حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ مطرح شده است اولاً باید گفته شود که اختلاف قرآن با انجیل در مسئله داستان ولادت حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ منحصر در محل ولادت آن حضرت نمیباشد بلکه اختلافات متعدد روشنتر و اساسیتر در ابعاد دیگر این داستان بین قرآن و انجیل وجود دارد. مثلاً در برخی موارد نص قرآن و در بعضی دیگر ظاهر قرآن دلالت دارد که کفالت حضرت مریم ـ علیها السلام ـ به عهده حضرت ذکریا ـ علیه السلام ـ بوده، و نیز حضرت مریم بلافاصله بعد از حامله شدن و بدون طی مدت طبیعی حاملگی عیسی ـ علیه السلام ـ را به دنیا میآورد. و تا هنگام ولادت حضرت مسیح کسی از حاملگی آن حضرت اطلاع نداشته و در هنگام ولادت مسیح ـ علیه السلام ـ کسی در کنار او نبوده و بعد از تولد طفل نوزاد زبان به سخن گشوده و شهادت به رسالت و نبوت خود داده است که ظاهر انجیل با تمام این موارد اختلاف و تضاد دارد.[12]
اما در مقام جواب اشکالی که در خصوص محل ولادت حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ ذکر شده است ممکن است اولاً گفته شود که در بین قرآن و انجیل در رابطه با محل ولادت حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ اختلاف صریح وجود ندارد چون قرآن در این رابطه میفرماید: «در زایمان او را به سوی تنهی درخت خرما کشاند (تا از شدت ناراحتی به آن تکیه دهد) و گفت ای کاش پیش از این مرده و فراموش شده بودم»[13] اما در انجیل متی فقط گفته شده است که حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ در بیت لحم یهودیه به دنیا آمده است.[14] و از جای خاصی برای مکان ولادت آن حضرت نام برده است. و در انجیل لوقا هم فقط ذکر شده است که حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ هنگامی که حضرت مریم ـ علیها السلام ـ و نامزد او یوسف در یهودیه اقامت داشتند متولد شد و بعد از تولد او را با قنداق پیچید و در آخور خواباند.[15] و اینکه در چه محلّ خاصی متولد شد و بعد از چه مدتی او را در آخور خواباند اشارهای به آن نشده است. و هیچ انجیلی حتی انجیل «برنایا» نگفته است که حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ همانطوری که در سؤال مطرح شده است در آخور متولد گردیده است.
ثانیاً: اگر با این توجیهات باز هم تنافی بین انجیل و قرآن کریم در این مسئله رفع نشود مطالب گذشته ما را وادار میکنند که بر قرآن اعتماد کرده و بطلان و اشتباه انجیل را در این مسئله نتیجه بگیریم.
برای مطالعه بیشتر به منابعه زیر رجوع شود:
1 . مسیحیتشناسی مقایسهای، تألیف محمدرضا زیبایی نژاد.
2 . ناسخ التواریخ، تألیف میرزا محمدتقی سپهر.
3 . تفسیر المیزان، ج 13، ذیل آیات 16 ـ35 سوره مریم، و ج 3، ذیل آیات 35 ـ 51، تألیف علامه طباطبائی.
در قرآن خبر پیش از شما و خبر پس از شما و حکم آنچه که در میان شما است وجود دارد.
امام علی ـ علیه السلام ـ نهجالبلاغه، حکمت 303
منبع: http://www.kelisa-masjed.blogfa.com
تلاش مسلمانان آمریکا برای معرفی اسلام | ||
حوادث یازده سپتامبر 2001 نقطه تاریکی در تاریخ آمریکا به شمار میرود که نحوست و تاریکی آن بیش از همه دامن مسلمانان، چه در داخل و چه در خارج از این کشور را گرفته است.به گزارش ایکنا، پایگاه خبری ZeeNews در تحلیلی به تشریح شرایط مسلمانان در آمریکا و مشکلات و فعالیتهای آنها برای رفع دیدگاههای نادرست شکلگرفته درباره اسلام، پس از حوادث 11 سپتامبر، پرداخته است.
|
http://www.kelisa-masjed.blogfa.com
به سوی آسمان ... | ||
اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله؛ فاطمه دختر جوان مسیحی در حالی این جملات رو ادا می کرد که اشک از چشمان خودش و حاضران جاری بود.
|
تغییر نام تازه مسلمانان ضروری نیست | ||
دولت مالزی به تازه مسلمانان اجازه داد تا نام قبلی خود را حفظ کنند. به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) به نقل از The China Post، با صدور فتوای جدیدی در استان شمالی مالزی، مردمی که به اسلام روی میآورند، میتوانند نام قبلی خود را حفظ کنند.محمد اسری زینالعابدین پیشوای مذهبی استان پرلیس مالزی اخیراً مطلع شده بود که مسلمانان این ناحیه میپندارند که برای پیوستن به دین اسلام باید نام خود را به "عبدالله" تغییر دهند.
خبرگزاری قرآنی ایکنا |
فیزیکدان اوکراینی مسلمان شد | ||
«دیمیتری بولیاکف» فیزیکدان 22 ساله اوکراینی ضمن حضور در مسجد مرکزی شهر کیف پایتخت اوکراین و گفتن شهادتین مسلمان شد. به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اینترنتی شیعهنیوز، به گفته «بولیاکف»او پس از مطالعه مساله گردش زمین به دور محور خود در احادیث نبوی(ص) تصمیم به مسلمان شدن گرفته است.
|
شیعیان اندونزیایى و رسالتحوزه | ||
خلیل منصورى دین مبین اسلام توسط بازرگانان هندى، ایرانى و عرب در کشوراندونزى منتشر گردیده، برخى از مورخان مىگویند که اسلام در قرنسیزدهم میلادى وارد این کشور شده است.و برخى دیگر همچون دمشقىو مقریزى تاریخ ورود اسلام را قرن اول هجرى مى دانند. اکثریتمسلمانان آن جا سنى و پیرو مذهب شافعىاند.
|
افزایش تعداد مسلمانان اروپا | ||
یک روزنامه چاپ آمریکا دیروز با انتشار گزارشی از افزایش شدید تعداد مسلمانان اروپا خبر داد. به گزارش واحد مرکزی خبر از نیویورک ، وال استریت جورنال در ادامه این گزارش افزود:تعداد جمعیت مهاجران مسلمان به اروپا در ۱۵ سال گذشته ۲ برابر شده به طوری که اینک تعداد مسلمانان اروپای غربی به ۱۵ میلیون نفر رسیده است .
|
پولس میگوید: «عیسی مانند مظهر شخصی است که قبل از حیات وجود داشته نه مانند یک فرد انسانی که مظهر معرفت الهی باشد.» آیا این جمله با این مطلب که «لولاک لما خلقت الافلاک: اگر تو نبودی من افلاک را نمیآفریدم» سازگاری دارد یا نه؟
بهتر است قبل از مقایسه سخن پولس با حدیث قدسی: «لولاک لما خلقت الافلاک» ابتدا به بررسی دیدگاه پولس درباره شخصیت حضرت عیسی بپردازیم تا معلوم شود که آیا میتوان سخن وی را با حدیث فوق مقایسه کرد یا نه؟!
پولس که قبل از گرایش به مسیحیت از مخالفان سرسخت مسیحیان کلیسای اولیه بود به ادعای خودش در اثر مکاشفهای که در راه دمشق برایش رخ داد، نه تنها از اذیت و آزار مسیحیان دست برداشت، بلکه به یکی از مبلغین مسیحیت تبدیل شد و در این راه سفرهای طولانی کرد و برای گردآوردن پیروان بیشتر به هر کاری دست زد و احکام و سنن مسیحیت را یکی پس از دیگری نسخ نمود تا دل مردمان بتپرست آسیای صغیر و جنوب اروپا را به دست آورد، و البته در این کار موفقیتهای بسیاری کسب کرد و توانست در نهایت مسیحیتی را غالب سازد که ساخته و پرداخته اندیشه خودش بود و ربطی به آنچه حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ و حواریون راستینش به تبلیغ آن میپرداختند، نداشت.
از دیدگاه پولس حضرت عیسی فرزند خدا و در حقیقت خود خدا بود که در شکل انسان تجلی یافته بود، او عیسی را قدیم، ازلی و آفریننده و تدبیر کننده عالم هستی میدانست و در این امور به شدت تحت تأثیر آموزشهایی بود که در کودکی و جوانی از بتپرستان روم و آسیای صغیر آموخته بود. او در نامهای به عبرانیان (مسیحیان یهودی نژاد) مینویسد: «در زمانهای گذشته خدا به وسیله پیامبران، اراده و مشیت خود را به تدریج بر اجداد ما آشکار میفرمود، او از راههای گوناگون در خواب و رؤیا، گاه حتی روبرو با پیامبران سخن میگفت؛ امّا در این ایام آخر او توسط فرزندش با ما سخن گفت. خدا در واقع اختیار همه چیز را به فرزند خود سپرده و جهان و تمام موجودات را به وسیله او آفریده است، فرزند خدا منعکس کننده جلال خدا ومظهر دقیق وجود اوست او با کلام نیرومند خود تمام عالم هستی را اداره میکند. او به این جهان آمد تا جانش را فدا کند و ما را پاک ساخته، گذشته گناه آلود ما را محو نماید، پس از آن در بالاترین مکان افتخار، یعنی دست راست خدای متعال نشست.
طبق گفتار پولس عیسی ـ علیه السّلام ـ ویژگیهای زیر را دارد:
1. فرزند خداست؛
2. جهان و تمام موجودات به وسیله او آفریده شده است؛
3. او مظهر دقیق وجود خداست؛
4. او تمام عالم هستی را اداره میکند؛
5. بعد از کشته شدن در سمت راست خدا نشسته است.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عیسی ـ علیه السّلام ـ هم در ذات با خداوند شریک است و ذاتی قدیم، ازلی و ابدی دارد و هم در ربوبیت و اداره و تدبیر عالم شریک خداوند میباشد و هم در خالقیت با خداوند انباز است. به تعبیر دیگر سخنان پولس هم با توحید ذاتی مخالف است، هم با توحید در خالقیت و هم باتوحید در عبادت. و همه این مطالب به نوعی از نوشته پرسشگر گرامی که در عنوان سؤال از قول پولس نقل کرده بود، نیز به دست میآید؛ زیرا در آن متن هم پولس حضرت عیسی را ذاتی قدیم و غیرمخلوق میشمارد.
حال سؤال این است که آیا میتوان اعتقادات و دیدگاههای پولس را با حدیث قدسی «لولاک لما خلقت الافلاک»؛ (ای پیامبر) اگر تو نبودی افلاک را نمیآفریدم، مقایسه کرد؟ مسلما این مقایسه، قیاسی مع الفارق و بیربط خواهد بود؛ زیرا این حدیث فقط میگوید که خداوند افلاک را به خاطر حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ آفریده است. ولی هیچ دلالتی بر این ندارد که افلاک را خود پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ آفریده یا آنها را اداره میکند، یا این که در ذات همانند خداوند است.
بر اساس نص صریح آیات قرآنی و روایات اسلامی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و همه انسانها عبد و بنده خداوند هستند، هم چنان که در قرآن میخوانیم: «بگو: من مأمورم که الله را بپرستم و شریکی برای او قائل نشوم.»
برای توضیح بیشتر دیدگاه اسلام در مورد توحید باید اشاره شود که در آیات و روایات اسلامی توحید، پنج مرتبه دارد که هر مسلمانی باید به آن اقرار و اعتراف داشته باشد.
1. توحید در ذات: یعنی ذات خداوند بسیط است و جزء ندارد و هم چنین مثل، نظیر و مانند هم ندارد. چنان که قرآن میگوید: «قل هو الله احد؛ بگو خداوند یکتا و یگانه است.» و «لم یکن له کفواً احد،و برای او هیچ گاه شبیه و مانندی نبوده است.»
2. توحید در صفات: یعنی صفات خداوند عین ذات خداوند میباشد.
3. توحید در خالقیت: یعنی هرچه در عالم هستی هست، مخلوق خداوند میباشد، و هیچ خالقی غیر از خداوند وجود ندارد: «قل الله خالق کل شیء و هو الواحد القهار، بگو خدا خالق همه چیز است و اوست یکتا و پیروز.»
4. توحید در ربوبیت: یعنی تدبیر و اداره جهان هستی و مخلوقات به دست خداوند است و هیچ کس در تدبیر و اداره جهان شریک خداوند نیست. هم چنان که خداوند میفرماید: «... و سخّر الشمس و القمر کلُّ یجری لأجل مسمی یدبّرُ الامر، خورشیدو ماه را مسخّر ساخت که هر کدام تا زمان معینی حرکت دارند. کارها را او (خداوند) تدبیر میکند.»
5. توحید در عبادت: یعنی عبادت مخصوص ذات خداوند است و جز الله تبارک و تعالی چیز دیگر پرستش نمیشود: «ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید.»
با توجه به توضیحاتی که درباره توحید و مراتب آن داده شد روشن میشود که حدیث قدسی لولاک لما خلقت الافلاک، هیچ منافاتی با توحید (با همه مراتبش) ندارد. برخلاف گفتار پولس که در کتاب مقدس مسیحیان ذکر شده و با همه مراتب توحید مخالف بود، شرک صریح را تبلیغ میکند. پس نمیتوان گفتار پولس را با حدیث فوق مقایسه کرد و نتیجه گرفت که دین اسلام هم مانند مسیحیت کنونی گرفتار شرک است، زیرا واقعاً این دو به همدیگر ربطی ندارد.
معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:
1. صد مقاله سلطانی، تألیف سلطان الواعظین شیرازی، موسسه مطبوعاتی فراهانی، چ دوم.
2. آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی.
3. مجموعه آثار، ج 1 ـ 4، استاد شهید مطهری.
امام صادق(ع) در پاسخ به سوال راوی که مراد خدا از «قالَ اِخْسَنُوا فیها لاتکلّمون» (مؤمنون، 108) چه کسانی هستند، فرمود: فرعونهایی که به خداوند عصیان ورزیدند و تمام کسانی که بر بندگان خدا کفر تعلیم دادند مثل پولس که به یهود تعلیم داد که دستان خدا بسته است.
(بحار الانوار، ج 30، ص 190)
منبع: http://www.kelisa-masjed.blogfa.com
دیپلماسی به ظاهر ساکت ولی پیچیده واتیکان، در سراسر جهان به شدت در تحرک است: روابط خارجی دولت واتیکان توسط پاپ تنظیم و به وسیله دستگاه صدارت واتیکان و شورای امور عمومی کلیساها به اجرا در میآید. هم پاپ (به عنوان پدر مقدس) و هم دولت واتیکان از طرف اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان، به رسمیت شناخته شده است.
دستگاه پاپی در اختلافات بین دولتها، به اصطلاح میانجیگری میکند. تقریباً در همه دنیا نمایندگی سیاسی دارد. در برخی از سازمانهای بین المللی مانند: سازمان ملل متحد، سازمان جهانی کشاورزی، یونسکو و غیره واتیکان دارای ناظر دائمی (برای حفظ بی طرفی) است و در سایر سازمانهای بین المللی به صورت عضو، شرکت دارد.
واتیکان کنوانسیون وین و پیمان منع اشاعه و توسعه سلاحهای اتمی را در مسکو امضاء کرده و در کنفرانس امنیت همکای در اروپا، منعقده در 1975 در هلسینکی، فعالانه شرکت نموده است.
دستگاه پاپی و دولت واتیکان، به ویژه در اروپا، هم به عنوان مدافع و مبلغ ارزشهای الهی و اخلاقی و هم به عنوان مسؤول جنبههای اجتماعی و انسانی، نمیتواند از ورود در صحنه سیاسی به دور باشد، ولی متاسفانه این دخالت در امور سیاسی جهانی، عمدتاً به نفع تودههای مردم محروم نیست.
و البته میدانیم که دستگاه پاپی در پیشبرد اهداف سیاسی خود هم به قدرت مستقیم (ساخت سازمانی درون کلیسا با شعب جهانی خود) و هم به قدرت غیرمسقیم (رهبریت مذهبی) مجهز بوده و برای نیل به اهدافی که خود تعقیب میکند، از دو نوع وسیله بهره میگیرد: نخست، قدرت روحانی پاپ (به معنی پدر مقدس) به عنوان جانشین «پیتر مقدس» و دارنده صلاحیت انحصاری رهبری مذهبی و اخلاقی از طریق همین زعامت دارای وسیله اعمال قدرت بوده و از طرق انتشار دستورالعملها، اندرزنامه و از راه ایمان و وفاداری مردم کاتولیک وسائل نیل به هدفها را در اختیار دارد.
دوم، وسائل سیاسی ـ دیپلماسی شخص پاپ به عنوان وسیلهای جهت برقراری و بسط روابط سیاسی بین کلیسا و دولتها و سازمانهای بینالمللی به شمار میرود. شخص پاپ به طور سنتی به عنوان حَکَم و داور بین ملتها نقش صلح را بازی میکند. پاپ از طریق انعقاد قراردادهای موسوم به ( CONCORDAT کنکوردات) در زمینههای روابط سیاسی، اجتماعی فرهنگی نیز ابزاری دیگر در نیل به هدفهای کلیسا در دست دارد. شرکت در سازمانهای بین المللی از دیگر وسائل پیشبرد دیپلماسی دستگاه پاپی به شمار میرود.
هدفهای دیپلماسی واتیکان به طور مجمل عبارتند از:
ـ ایجاد و بسط روابط بسیار نزدیک بین دستگاه پاپی و کلیساهای محلی در سراسر دنیا.
ـ حفظ منافع کلیسا و واتیکان (مقر پاپ) از طریق ایجاد روابط با مقامات کشور متوقف فیه.
ـ بسط روابط سیاسی با قدرتهای غیر مذهبی.
در عین حال، دیپلماسی پاپ اهداف عمومی دیپلماسی در چهار چوب قرار داد دیپلماتیک 1961 وین را نیز شامل میشود.
نمایندگیهای دیپلماتیک پاپ، هم دارای وظائف روحانی و هم دارای وظائف عام دیپلماتیک میباشند و برای دستیابی به اهدف کلیسا تجهیز یافتهاند.
واتیکان سازمانی است که نمایندگیهای دیپلماتیک آن در آن واحد، برای اهداف مذهبی و سیاسی و اجتماعی فعالیت میکنند. دستگاه واتیکان و در رأس آن پاپ در تمام تاریخ هر سه سیاست حفظ قدرت، ازدیاد قدرت، نمایش قدرت را تعقیب و همواره در حصول اهداف: حفظ وضع موجود، امپریالیسم غرب، کسب پرستیژ، شتاب داشته است. واتیکان در هر دورهای کوشیده است هم در سیستم چند جانبه و هم در سیستمهای امپراتوری، نقش فائقه خود را ایفا کند. در عصر حاضر، روابط بین المللی چهار تحول عمده را پشت سر گذاشته است:
الف ـ اینکه سیستمهای متعدد و مجزا در سیستم جهانی مستهلک شدهاند.
ب ـ سیستم مسلط اروپایی از بین رفته است.
ج ـ پیدایی جنگ مطلق یا نامحدود در صحنه بین المللی.
د ـ امکان عملی بودن انهدام جهان به وسیله سلاحهای هستهای.
واتیکان تلاش بر آن دارد که در پرتو هدفهای سیاسی خود و با استفاده از دو نوع وسیله اجرایی خویش برای حصول منافع کلیسا و دنیای غرب در هر پنج زمینه که غرب و شرق برای تنش زدایی ( DETENTE دتانت) گام گذاردهاند با حفظ سیاست محافظه کارانه متمایل به غرب، در نقش مذهبی ـ سیاسی ایفا کند.
پاسخهای اساسی شرق و غرب برای احتراز از بحرانها که در چهارچوب خلع سلاح، امنیت دسته جمعی، دیپلماسی سازمانهای بینالمللی، حکومت جهانی و دیپلماسی کلاسیک خلاصه شده با هدفهای واتیکان همگام و آنجا که پای منافع غرب به میان آمده است و قدرت مادی و نظامی تکافوی پیشبرد هدفها را نداده است، قدرت روحانی پاپ معضل را در ابعاد فرهنگی و سیاسی تحلیل و مرتفع ساخته است!!
بازدید دیروز: 374
کل بازدید :375776
این وبلاگ بر آن است تا در فضایی آرام ، عقلانی و منطقی به مناظره و گفتگو با برادران و خواهران مسیحی جویای حق و حقیقت بپردازد.
تاریخ مسیحیت [176]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام [137]
جنگ های صلیبی [129]
مصنف واقعى اسفار پنجگانه [116]
مسجد و کلیسا [189]
راه مسیح [122]
گفتمانهای مسلمانان و مسیحیان [426]
اخبار مسجد و کلیسا [182]
پاسخ به سؤالات شما در مورد مسیحیت [283]
رهیافتگان [246]
مسیحیت و اسلام [263]
واتیکان دنیای اسلام و غرب [196]
گفتگوهای من و مسیحیان [345]
مسجد و کلیسا(بلاگفا) [267]
[آرشیو(15)]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام
اخبار مسجد و کلیسا
رهیافتگان
در کلیسا به دلبری ترسا
واتیکان دنیای اسلام و:غرب
جنگ های صلیبی
یادداشت ها و مقالات مرتبط
تاریخ مسیحیت
آشنایی با ادیان بزرگ/مسیحیت
بهار 1387
زمستان 1386