سؤال 8
پولس که بود؟ نقش او در تحریف دین عیسی (ع) چیست؟-7
رهبران کلیسای مادر «استقبالی صمیمانه» از او کردند (به سال 57)؛ ولی به طور خصوصی گوشزدی به او کردند:
ای برادر، آگاه هستی که چند هزارها از یهودیان ایمان آوردهاند و جمیعاً در شریعت غیورند. و درباره ی تو شنیدهاند که همه ی یهودیانی را که در میان امتها میباشند، تعلیم میدهی که از موسی انحراف نمایند و میگویی نباید اولاد خود را مختون ساخت و به سنن رفتار نمود … خواهند شنید که تو آمدهای. پس آنچه به تو گوییم به عمل آور. چهار مرد نزد ما هستند که بر ایشان نذری هست. پس ایشان را برداشته خود را با ایشان تطهیر نما و خرج ایشان را بده … تا همه بدانند که آنچه درباره ی تو شنیدهاند اصلی ندارد، بلکه خود در محافظت شریعت سلوک مینمایی.
بولس این اندرز را با حسن نظر قبول کرد و رسوم تطهیر را انجام داد. ولی هنگامی که بعضی از یهودیان او را در هیکل دیدند، علیه او فریاد زدند: «این آن مردی است که همه جا علیه قوم ما و شریعت تعلیم میدهد.» جمعیت گریبان او را گرفتند و از هیکل بیرونش کشیدند و «میرفتند او را بکشند.» که جوخهای از سربازان رومی او را از چنگشان به درآوردند و بازداشتش کردند. بولس رو به جمعیت آغاز سخن کرد و ایمان خود را به آیین یهود و به مسیحیت اعلام داشت. آنها اعدام او را خواستند. افسر رومی فرمان داد تازیانهاش بزنند، ولی هنگامی که اطلاع یافت که بولس دارای عنوان شهروندی رومی است، از این امر صرفنظر کرد. فردای آن روز زندانی را به پیشگاه سنهدرین آورد. بولس در برابر این مجمع سخن گفت، خود را فریسی اعلام داشت و موفق شد تا حدی حس پشتیبانی آنان را برانگیزد، ولی دشمنان برآشفتهاش دوباره در صدد آزار او برآمدند و افسر رومی او را به زندان برگردانید. همان شب یکی از برادرزادگان بولس به افسر مزبور اطلاع داد که چهل تن از یهودیان عهد کردهاند که تا این زندانی را نکشند چیزی نخورند و چیزی نیاشامند. افسر هم چون ترسید که اغتشاشی رخ دهد و موقعیتش به خطر افتد شبانه بولس را نزد فلیکس پروکوراتور، به قیصریه فرستاد.
پنج روز بعد خاخام بزرگ و چند تن از پیش کسوتان، شخصاً بدانجا آمدند تا بولس را متهم سازند که: «طاعونی است بر هم زننده ی آرامش در میان یهودیان سراسر جهان.» بولس اعتراف کرد که کیش جدیدی را ترویج میکند، اما افزود: «به همه ی آنچه در شریعت تعلیم داده شده است معتقدم.» فلیکس اتهام زنندگان را روانه کرد ولی بولس را دو سال به حالت توقیف در خانه نگهداشت (58 ـ 60)، ولی دوستانش میتوانستند از او دیدن کنند. شاید پروکوراتور امیدوار بود که رشوه ی هنگفتی بگیرد.
سؤال 8
پولس که بود؟ نقش او در تحریف دین عیسی (ع) چیست؟-6
این کوشش دلیرانهای بود برای سازش دادن مسیحیت و فلسفه یونان. مع هذا فقط روی عده بسیار کمی از شنوندگان اثر گذاشت. آتنیها بیش از آن به اندیشههای گوناگون گوش سپرده بودند که دیگر شوقی برای اندیشههای تازه داشته باشند. بولس نومیدانه شهر را ترک گفت و به کورنت رفت. رونق تجارت جماعت مهمی از یهود را در آنجا گرد آورده بود. هجده ماه در آنجا ماند (51ـ52)، از خیمه دوزی ارتزاق کرد، و هر روز سبت در کنیسه به موعظه پرداخت. رئیس این کنیسه به مسیحیت گروید، و به دنبال او تعداد گروندگان چندان شد که یهودیان وحشتزده بولس را در پیشگاه گالیو، فرماندار رومی، متهم ساختند که: «این شخص مردم را اغوا میکند که خدا را به شیوهای خلاف شریعت عبادت کنند.» گالیو به آنان پاسخ داد: «چون مسئلهای است درباره سخنان و نامها و شریعت شما پس خود بفهمید؛ من در چنین امور نمیخواهم داوری کنم.» و آنان را روانه کرد. دو فرقه دست به گریبان شدند، «ولی غالیون (گالیو) را از این امور هیچ پروا نبود.» بولس «بشارت» خود را به غیر یهودیان کورنت عرضه کرد و چند تنی از آنان را به کیش نوین درآورد. مسیحیت ممکن است به نظر آنان نسخه ی بدل قابل قبول اعتقاد به اسرار بوده باشد که در آنها غالباً از نجات دهندگان زنده شده سخن میرفت. شاید آنان با پذیرش مسیحیت آن را با عقاید خود همانند کردند، و بولس را به تفسیری از مسحیت با مضامین مأنوس با روحیه ی یونانی رهنمون شدند.
بولس از کورنت به اورشلیم رفت (سال 53) تا «به کلیسا درود بفرستد.» ولی اندکی پس از آن عازم سومین سفر تبلیغی خویش شد، از جماعات مسیحی در انطاکیه و آسیای صغیر بازدید کرد، و آنها را با حرارت و اطمینان خود دلگرم ساخت. دو سال را در افسوس گذرانید، و در آنجا «چنان معجزات شگرفی کرد» که بسیاری او را معجزه کار میدانستند، و با گذاشنتن قطعاتی از زیر جامههای بولس روی بیماران شفا میجستند. کسب سازندگان تمثالهایی که عابدان مشرک به معبد آرتمیس وقف میکردند، کساد شد. شاید بولس در آنجا نیز، مانند آتن، بتپرستی را محکوم کرده بود. مردی به نام دمتریوس که مدلهای نقرهای کوچکی از این معبد بزرگ برای زوار زاهد میساخت، علیه بولس و کیش نوین اعتراضی سازمان داد، و جمعیتی از یونانیان را به تماشاخانه آورد که مدت دو ساعت در آنجا فریاد می زدند: «بزرگ است آرتمیس افسوسیها!» یکی از کارمندان محلی جمعیت را پراکنده ساخت، ولی بولس حزم را افضل بر رزم دانست و عزم مقدونیه کرد.
چند ماه را به خوشی با جماعات کوچکی که در فیلیپی، تسالونیکا، و بیریه تأسیس کرده بود گذرانید. چون آگهی یافت که نفاقها و بحرانهایی ناشی از فساد اخلاق کلیسای کورنت را مغشوش کرده است، نه تنها این کلیسا را در چندین رساله تشنیع کرد، بلکه شخصاً به آنجا رفت (سال 56) تا با عیبجویان خویش رویاروی شود. اینان او را متهم کرده بودند که از موعظهاش استفاده ی مادی میبرد؛ به مکاشفههای او میخندیدند، و دوباره خواستار آن بودند که تمام مسیحیان مطیع کامل شریعت یهود گردند. بولس به جماعت غوغاگر خاطر نشان ساخت که همه جا معیشت خود را با کار دستی تأمین میکند. اما در مورد استفاده مادی، چه رنجها که بر اثر انجام رسالتهای خود نکشیده است؟ هشت بار تازیانه خوردن، یک بار سنگسار شدن، سه بار غرق شدن کشتی، و هزار خطر از دزدها و میهن پرستان دو آتشه و رودخانهها. در میان همه ی این عذابها اطلاع یافت که «فرقه ی ختنه» آشکارا موافقتنامه منعقد در اورشلیم را نقض کرده به غلاطیه رفتهاند و از همه ی گرویدگان رعایت کامل شریعت یهود را خواستار شدهاند. *
پس از این جریان, پولس نظریه خود را به این شکل آشکار کرد:
"به خوبی می دانیم که انسان با اجرای احکام شریعت, هرگز در نظر خدا پاک و بی گناه به حساب نخواهد آمد, بلکه فقط با ایمان به عیسی مسیح, پاک و بی گناه محسوب خواهد شد. بنابراین, ما نیز به عیسی مسیح ایمان آوردیم تا از این راه مورد قبول خدا واقع شویم, نه از راه انجام شریعت یهود. زیرا هیچ کس هرگز با حفظ احکام شریعت, نجات ورستگاری نخواهد یافت. غلاطیان 2 : 16 "
مقصود پولس از این سخنان, هرگز آن نبود که ایمان و عمل, دو بال پرواز انسان به ملکوت و سبب نجات اویند؛ بلکه می گفت: "همچنین, کسانی که می خواهند بوسیله اجرای دستورهای شریعت نجات یابند, زیر لعنت خدا قرار دارند. غلاطیان 3 : 10 " او ادامه می دهد: "اما مسیح, لعنتی را که در اثر گناهان ما بوجود آمده بود, برخود گرفت و ما را از هلاکتی که این روش "شریعت" پدید آورده بود, رهایی بخشید, روشی که انجامش غیر ممکن بود. غلاطیان 3 : 10 "
پولس می افزاید: اگر چه خداوند, شریعت را فرستاده, اما در این میان, فرشتگان, واسطه ارسال شریعت به انسانها بوده اند و همین امر دلیل سستی و ضعف آن به شمار می رود. او گرچه شریعت را امری پاک و مقدس می داند رومیان 7 : 12-14؛ اما با این حال می گوید:
این شریعت بود که ما را به گناهان و بدیها آشنا کرد. به عنوان مثال اگر در احکام و شریعت گفته نشده بود که "نباید در قلب خود خواهشهای ناپاک داشته باشید" , من هیچگاه به وجود چنین خواهشهایی در خود پی نمی بردم.
و اکنون شریعت, ضعیف تر از آن است که بتواند, انسانی را که مانند یک برده به گناه خود فروخته شده, نجات دهد. بنابراین, شریعت, نه تنها سبب رهایی انسان از گناه و بدی نمی گردد, بلکه او را هر چه بیشتر درکام آن فرو برده و در معرض لعنت قرار می دهد.
پولس, شریعت زدایی را تا آنجا ادامه می دهد که می گوید: "احکام الهی همچون الهه ای بود که از ما مراقبت می کرد تا زمانی که مسیح بیاید و ما را از راه ایمان, مقبول خدا سازد. غلاطیان 3 : 24 " شریعت با احکام خود, ما را با نیکی روبرو می کرد, اما به دلیل گناه ذاتی, نمی توانستیم آنرا انجام دهیم؛ همه امید ما به آمدن مسیح بود تا نجاتمان دهد. او که آمد, شریعت هم پایان یافت, آری , مسیح پایان شریعت بود.
رومیان 7 : 1-4
چنین آموزه ای برآمده از تفکرات پولس است. او جدای از ایمان به مسیح, تنها کاری که لازم می داند, "محبت" است. تمامی شریعت در همین مفهوم, خلاصه می شود. وی می گوید:
"فقط خود را مدیون بدانید که مردم را محبت کنید. هرگز از محبت نمودن باز نایستید زیرا با محبت کردن به دیگران, در واقع از احکام الهی اطاعت کرده اید و خواست خدا را بجا آورده اید.... بنابراین, ده فرمان دراین فرمان خلاصه می شود که "همسایه خود را دوست بدار, به همان اندازه که خود را دوست می داری ... پس اگر به انسانها محبت نمایید, مانند آن است که همه دستورات و احکام الهی را بجا آورده اید. "
ویل دورانت می گوید:
رسالهای برآشفته به غلاطیان نوشت که در آن روابط خود را با مسیحیان متمایل به آیین یهود بکلی قطع میکرد و اعلام میداشت که مردم با وابسته بودن به شریعت موسی نجات نمییابند، بلکه باید ایمان فعال به مسیح، نجات دهنده و پسر خدا، داشته باشند. *
آنگاه بی آنکه بداند چه محنتهایی در انتظار اوست، رهسپار اورشلیم گشت، در حالی که اشتیاق داشت در برابر حواریون از خود دفاع کند و میخواست عید قدیمی پنجاهه را در این شهر مقدس برگزار کند. امیدوار بود که از اورشلیم به روم و حتی به اسپانیا برود، و قصد داشت تا تمام ایالات مفتوحه ی امپراطوری را از خبر و نوید مسیح از گور برخاسته آگهی نداده است، آرام نگیرد.
از خلال سخنانی که گذشت , فهمیده می شود که شریعت زدایی نه تنها از سوی مسیح(ع) به رسمیت شناخته نشد؛ بلکه آن حضرت بر پایبندی به آن اصرار می کرد و خود نیز فرمان های آن را انجام می داد.
این نسبت ناپسند (شریعت زادیی) با آموزه های پولس آغاز شده وکم کم جای خود را در جامعه مسیحی پیدا کرد. شگفت آور است که مسیحیان, در حالی که خود را مسیحی می دانند, دستورات او را به کناری زده و یکسره گوش به آوای کسی دارند که خود از سرسخت ترین دشمنان مسیح به شمار می آمده است.
از همین رو برخی از پژوهشگران, بهتر آن می دانند که مسیحیان امروز را, پیروان پولس بخوانند و تاکید ورزند که مذهب آنان راه "پولیست" باید گفت؛ زیرا آموزه های اوست که یکسره در اینان, آشکار می باشد.
* تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد 3 ، قیصر و مسیح
سؤال 8
پولس که بود؟ نقش او در تحریف دین عیسی (ع) چیست؟- 5
این نخسین گام برای دور شدن از شریعتی بود که مسیح نیز بر آن تأکید می کرد. کار بدانجا کشید که حتی تیطوس, دوست و همراه غیر یهودی پولس هم ختنه نکرد. کلیسا نیز از او و دیگر تازه ایمان آورندگان چنین درخواستی نداشت.
از عهد جدید برمیآید که نزاع سختی بین دو جناح حواریان و در رأس آنها پطرس از این ، و جناح پولس از سوی دیگر، در جریان بوده است. در حقیقت، پولس مأموریت الهی پطرس را میپذیرفت اما مدعی بود که:
در واقع همان خدایی که مرا برای هدایت غیریهودیان به کار گرفته، پطرس را نیز برای هدایت یهودیان مقرر داشته؛ زیرا خدا به هر یک از ما رسالتی خاص بخشیده است. رساله پولس به غلاطیان، 2: 8-9.
بنابراین او عملاً قلمرو مأموریت پطرس را محدود ساخته، آن را به منطقه یهودینشین منحصر میکند. در حالی که بر اساس این ادعا حوزه مأموریت پولس بسیار وسیعتر (سراسر امپراتوری روم) بوده است. به نظر میرسد که این تقسیم مأموریت، به گونهای مسالمتآمیز صورت نگرفته است. در فقرهای از رساله پولس به اهل غلاطیه آمده است:
اما وقتی پطرس به انطاکیه آمد، روبهرو با او مخالفت کردم؛ زیرا کاملاً مقصر بود؛ از آن رو که پیش از رسیدن عدهای از طرف یعقوب او با غیریهودیان غذا میخورد، اما با رسیدن آنها خود را کنار کشید و دیگر نمیخواست با غیریهودیان غذا بخورد، مبادا اهل فتنه را برنجاند. سایر مسیحیان یهودینژاد از ریاکاری او تقلید کردند، بهطوری که حتی برنابا نیز تحت تأثیر دورویی آنها قرار گرفت. اما وقتی دیدم رفتار آنان با حقیقت انجیل سازگار نیست. در حضور همه به پطرس خطاب کرده، گفتم: «اگر تو با اینکه یهودی هستی، مانند غیریهودیان زندگی میکنی و نه مانند یهودیان، چطور میتوانی غیریهودیان را مجبور سازی که مانند یهودیان زندگی کنند؟» ما که یهودی مادرزاد هستیم و نه غیریهودیی گناهکار، خوب میدانیم که هیچکس با اجرای مقررات شریعت در حضور خدا کاملاً نیک محسوب نمیشود، بلکه فقط بر اثر ایمان به عیسی مسیح نیک محسوب میگردد. ما خود نیز به عیسیمسیح ایمان آوردیم تا بوسیله ایمان و نه با اجرای شریعت، نیک شمرده شویم؛ نه فقط ما، بلکه هیچ بشری از راه انجام احکام شریعت نمیتواند نیک محسوب شود. رساله پولس به غلاطیان، 2: 11-16
پولس به این دلیل, پطرس را سزاوار سرزنش می دید که او برخلاف انجیل رفتار می کرد. غلاطیان 2 : 14
سؤال 8
پولس که بود؟ نقش او در تحریف دین عیسی (ع) چیست؟-4
اکنون باید به این پرسش پرداخت که اگر مسیح (ع) بر پاسداری از شریعت, اصرار داشته و خود به انجام آن پرداخته و دیگران را نیز به آن سفارش می کرده است,
پس چه کسی سبب به فراموشی سپردن و غفلت از شریعت بوده و تنها ایمان به مسیح داشتن را به مثابه جایگزینی برای عمل نیک, کافی پنداشته است؟
گرچه جدایی شریعت از دین مسیح (ع) طی یک فرآیند تاریخی در پی فراهم شدن بسترهای مناسب آن صورت گرفته, اما عهد جدید در برابر پرسش یاد شده , به چهره مهمی, چون پولس قدیس اشاره می کند.
در ذیل به چگونگی این فرآیند اشاره می شود:
در جریان فعالیتهای تبشیری پطرس و پولس و برنابا, تعدادی از دوگانه پرستان, بدون اینکه با دین یهود آشنا بوده و در شریعت آن سیرکرده باشند, ایمان آوردند.
اینان هیچکدام, ختنه شده نبودند. اعمال رسولان 11 : 3"از سوی دیگر زمانی که پولس و برنابا در انطاکیه بوده و تعدادی از غیر یهودیان را وارد دین مسیح کرده بودند, گروهی از یهودیان مسیحی با آن دو وارد نزاع شده و گفتند: "اگر کسی به آداب و رسوم قدیمی یهود وفادار نماند و ختنه نشود, محال است بتواند نجات پیدا کند. اعمال رسولان 15 : 2. " پولس از در مخالفت با آنها درآمده و از آزادی تازه هدایت یافتگان دو گانه پرست در برابر فرمانهای کلیسا سخن گفت. آنگاه که نزاع خاموش نشد, قرار شد که پولس و برنابا به اورشلیم رفته و عقیده رسولان و کشیشان آنجا را در این باره جویا شوند. پس از آنکه به اورشلیم رسیده و آنان را از مسئله آگاه ساختند, چند نفراز مسیحیان که قبلا از فرقه فریسیان بودند, برخاسته, گفتند: "تمام غیر یهودیانی که مسیحی شده اند باید ختنه شوند و تمام آداب و رسوم یهود را نگاه دارند. اعمال رسولان 15 : 5" در جلسه ای دیگر و با حضور رسولان و کشیشان و پس از بحث های بسیار, پطرس برخاست و چنین گفت: "برادران, شما همه می دانید که از مدتها پیش خدا مرا از میان خودتان انتخاب کرد تا پیغام انجیل را به غیر یهودیان برسانم تا ایشان آنرا بشنوند و ایمان آورند ... حال, چرا می خواهید از کار خدا ایراد بگیرید و باری روی دوش دیگران بگذارید که نه ما توانستیم حمل کنیم و نه اجداد ما. اعمال رسولان 15 : 7-11 " در ادامه پولس و برنابا, از معجزاتی که خداوند در میان غیر یهودیان به عمل آورده بود, گفتند. پس از آن یعقوب (رئیس کلیسای اورشلیم) چنین گفت: "... بنابراین, عقیده من این است که نباید در مورد غیر یهودیانی که به سوی خدا بازمی گردند, اصرار کنیم که قوانین یهودی را نگاه دارند. فقط بنویسیم که گوشت حیواناتی را که برای بتها قربانی شده اند, خون و حیوانات خفه شده را نخورند و زنا نیز نکنند. چون سالهاست که روزهای شنبه در هر شهر در کنیسه ها این شریعت موسی موعظه شده است. اعمال رسولان 15 : 19-21 "
سؤال 8
پولس که بود؟ نقش او در تحریف دین عیسی (ع) چیست؟-3
حال اینجا یک نکته مطرح می شود و آن اینست که حضرت عیسی مسیح(ع) با شریعت موسی چه برخوردی داشته آیا آن را پذیرفته و به آن عمل کرده و یا آن را رد نموده است؟ و آیا تحریفاتی که پولس در دین ایجاد کرده است بر اساس تعالیم حضرت عیسی بوده است یا راهی و حیله ای برای تحریف دین؟
حضرت عیسی (ع) خود را کامل کننده شریعت موسی می دانست و به شاگردان خود و همه مردم می گفت:
" گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صُحُف انبیا را باطل سازم؛ نیامدهام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم. زیرا هر آینه به شما میگویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. "
و نیز تاکید کرد:
"پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود؛ اما هر که بهعمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد. زیرا به شما میگویم تا عدالت شما بر عدالت کاتبان و فریسیان افزون نشود، به ملکوت آسمان هرگز داخل نخواهید شد." متی 5: 17-19
و مسیح به شاگردان خود میفرماید:
«زیرا هر آینه به شما میگویم تا آسمان و زمین زائل نشود، همزه یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود»
همیشه، شاگردانش را به انجام تمام چیزهایی که معلمان شریعت می گفتند،فرا می خواند:
"آنگاه عیسی خطاب به مردم و شاگردانش فرمود: علمای مذهبی و فریسیان بر کرسی موسی نشسته اند و احکام او را تفسیر می کنند. پس آنچه به شما تعلیم می دهند, بجا آورید, اما هیچگاه از اعمالشان سرمشق نگیرید، زیرا هرگز به تعالیمی که می دهند, خودشان عمل نمی کنند. " متی 23 : 1-3.
و مسیح به وضوح شاگردانش را به پیروی از گفتار بزرگان شریعت فرا میخواند ولی از پیروی اعمال زشت علما یهود باز میدارد در جای دیگر، بر ترک نکردن شریعت تأکید ورزیده و می گوید:
"وای به حال شما ای علمای دینی و فریسیان ریا کار! شما حتی ده یک محصولات نعناع و شوید و زیره باغچه تان را زکات می دهید, اما از طرف دیگر مهمترین احکام خدا را که نیکویی, گذشت و صداقت است فراموش کرده اید. شما باید ده یک را بدهید, ولی احکام مهمتر خدا را نیز فراموش نکنید. " متی 23 : 23.
و وقتی یکی از شاگردانش از وی می پرسد چه کند تا نیکو باشد مسیح در پاسخ میفرماید احکام را پاس بدار تا داخل حیات شوی:
ناگاه شخصی آمده وی را گفت: “ای استاد نیکو چه عمل نیکو کنم تا حیات جاودانی یابم؟” وی را گفت: “از چه سبب مرا نیکو گفتی و حال آنکه کسی نیکو نیست جز خدا فقط. لیکن اگر بخواهی داخل حیات شوی احکام را نگاهدار.” مرقس 17:10
سؤال 8
پولس که بود؟ نقش او در تحریف دین عیسی (ع) چیست؟-2
مدت هشت سال در شهر زادگاهش از صحنه تاریخ به دور ماند؛ و شاید در آنجا دوباره تحت تأثیر الاهیات رستگاری رازورانهای قرار گرفت که در میان یونانیان رواج داشت. سپس برناباس برای اداره ی کلیسای انطاکیه از او یاری جست. با همکاری هم (43 – 44) آن قدر اشخاص را به کیش مسیح درآوردند که عده ی عیسویان انطاکیه بیش از همه ی شهرهای دیگر شد. در این شهر بود که برای نخستین بار به کسانی که خود را «مؤمنین»، «شاگردان»، «برادران»، یا «قدیسین»، مینامیدند، از سوی مشرکان، شاید به طعنه نام کریستیانوی، یعنی کسانی که پیرو مسیح یا «تدهین شده»اند، داده شد. همچنین در اینجا بود که برای نخستین بار غیر یهودیان به کیش نوین روی آوردند. بیشتر آنان «خداترسها» و بویژه زنهایی بودند که قبلا یکتاپرستی، و تا حدی آیین، یهودیان را پذیرفته بودند.
گرویدگان انطاکیه به اندازه ی گرویدگان اورشلیم فقیر نبودند. اقلیت مهمی از آنان به طبقه بازرگانان تعلق داشتند. با شور و شوق یک جنبش جوان و پویا صندوقی برای ترویج «بشارت» به وجود آوردند. شیوخ کلیسا برناباس و پولس را تقدیس و تبرک کردند و روانه ی مأموریتی کردند که تاریخ، با کاستن نابجای سهم برناباس، آن را «نخستین سفر تبلیغی پولس رسول» مینامد (45 – 47). این دو به قصد قبرس سوار کشتی شدند و کامیابیهای دلگرم کنندهای در میان یهودیان این جزیره به دست آوردند. از پافوس کشتی دیگری برای رفتن به پرگا، واقع در پامفولیا، گرفتند. سپس از راههای پرخطر کوهستانی به انطاکیه در پیسیدیا رسیدند. کنیسه در آنجا از روی نزاکت به سخنان آنان گوش داد، ولی موقعی که شروع به موعظه غیر یهودیان کردند، یهودیان راسخ العقیده کارمندان شهرداری را بر آن داشتند که مبلغان را از شهر بیرون کنند. دشواریهای مشابهی در ایکونیوم نیز پیش آمد. در لوسترا بولس را سنگسار و از شهر بیرون کردند و به حساب آنکه مرده است رهایش کردند. بولس و برناباس همچنان «سرشار از شادی روح القدس» «بشارت» را به «دربه» بردند، سپس از همان راه به پرگا بازگشتند و به قصد انطاکیه ی سوریه سوار کشتی شدند. در اینجا بود که این دو تن خود را با حادترین مسئله ی تاریخ مسیحیت رو به رو دیدند.(1)
پولس در این زمان با تحریف دین مسیح و شریعت آن با و با بیان این نکته که برای مسیحی شدن نیاز به ختنه شدن نیست و همچنین تبلیغ در میان مسیحیان برای دین نو ساخته خود طرفداران زیادی پیدا می کند و با تهدید و تطمیع حواریون از آنان برای عمال و گفتار خود مجوز می گیرد
سؤال 8
پولس که بود؟ نقش او در تحریف دین عیسی (ع) چیست؟-1
بنیاگزار الاهیات کیش مسیح در شهر طرسوس واقع در کیلیکیا در حدود سال دهم میلادی به دنیا آمد. او یک یهودی زاده بود . پدرش فریسی بود و او را مطابق اصول پرشور این فرقه پرورش داد. این حواری غیر یهودان همواره خود را فریسی دانست، حتی پس از آنکه شریعت یهود را رد کرد.
دروس ابتدایی را در کنیسة محل سکونتش فرا گرفت پدرش او را به اورشلیم فرستاد که در آنجا کاملا مطابق شریعت پرورده شد و به نام آیین یهود حمله به مسیحیت را آغاز کرد، او مسیحیان را به شدت مورد حمله و آزار قرار می داد چون آگهی یافت که کیش جدید پیروانی در دمشق پیدا کرده است از یک کاهن بزرگ اجازه گرفت به آنجا برود تا همة کسانی را «که متعلق به طریقت بودند» توقیف کند و با زنجیر به اورشلیم آورد (سال 31).
اما معلوم نیست که در بین راه چه بر او گذشت که تغییر عقیده داد و به کیش مسیحی در آمد در مورد علت مسیحی شدن او این مطلب را بیان می کنند که : ناگاه نوری از آسمان دور او درخشید؛به زمین افتاد آوازی شنید که بدو گفت: «ای شائول، شائول، برای چه بر من جفا میکنی؟» گفت: «خداوندا تو کیستی؟» خداوند گفت: «من آن عیسی هستم که تو بدو جفا میکنی.» … اما آنانی که همسفر او بودند، خاموش ایستادند، چونکه آن صدا را شنیدند، لیکن هیچ کس را ندیدند. پس پولس از زمین برخاسته چون چشمان خود را گشود هیچ کس را ندید و دستش را گرفته او را به دمشق بردند، و سه روز نابینا بود.
ویل دورانت می گوید:
هیچ کس نمیتواند بگوید چه فرایند طبیعی شالودة این تجربه سرنوشت ساز بوده است! خستگی سفری طولانی، حرارت آفتاب بیابان، شاید گرمازدگی بدنی ضعیف و احتمالا مصروع، و روحی دستخوش شکنجة تردید و احساس گناه، همه بر روی هم، در به ثمر رساندن فرایند نیمه آگاهانهای که این منکر متعصب را بدل به تواناترین واعظ مسیح استیفان کرد، محتملا نقش داشتهاند. اطرافیان یونانی او در طرسوس برایش از یک سوتر یا منجی گفته بودند که بشر را نجات میدهد؛ در آموزش مذهبی یهودی خود نیز شنیده بود که مسیحی میآید؛ حال پس چگونه میتوانست اطمینان داشته باشد که این عیسای مرموز و مسحور کننده، که به خاطر او مردم جانشان را فدا میکردند، همانی نیست که وعده داده شده است؟ هنگامی که، در پایان سفر خود که ناتوان و همچنان نابینا بود، روی صورتش دستهای آرامبخش یک یهودی گرویده را حس کرد «در ساعت از چشمان او چیزی مثل فلس افتاده بینایی یافت، و برخاسته تعمید گرفت؛ و غذا خورده قوت گرفت.» چند روز بعد داخل کنیسههای دمشق شد و اعلام کرد که عیسی «پسر خدا» است.
فرماندار دمشق، به تحریک یهودیان آزرده خاطر، فرمان دستگیری بولس را داد. دوستان جدید بولس او را در میان سبدی از فراز دیوارهای شهر عبور دادند. خود وی میگوید که مدت سه سال در دهات عربستان دربارة عیسی موعظه کرد. سپس چون به اورشلیم بازگشت، مورد عفو و محبت پطرس واقع شد و مدتی با او به سر برد. بیشتر حواریون به او اعتماد نداشتند، ولی برناباس، که خودش نو ایمان بود، دست موافقت به او داد و کلیسای اورشلیم را ترغیب کرد که به آزار دهندة سابق خود مأموریت دهد تا این «بشارت» را ابلاغ کند که مسیح آمده است و بزودی ملکوت را برقرار میسازد. یهودیان یونانی زبان که وی «بشارت» را به آنان عرضه کرد کوشیدند او را به قتل برسانند، و حواریون، شاید از ترس اینکه مبادا حدت و حرارت او جان همهشان را به خطر اندازد، او را به طرسوس فرستادند. (تاریخ تمدن ویل دورانت)
حال بر خوانندگان محترم است که کمی اندیشه کنند که چگونه یکشبه و طی یک مکاشفه پولس به خدا بودن عیسی (ع) پی می برد و از کجا متوجه می شود که کسی که با او صحبت می کند خداست و هزاران اما و اگر دیگر ..........
آیا به نظر شما این هم یکی از هزاران نیرنگ قوم هزار نیرنگ است؟
دنباله این مطلب را در یادداشت بعدی بخوانید:
سؤال 7
از امامت حضرت عیسی(ع) تا پیامبر، آیا جامعه امام داشت، اگر نداشت،
رهبری جامعه به چه شکل اداره میشد؟
در مورد امامت و رهبری جامعه مسیحیت پس از حضرت مسیح(ع) تا ظهور پیامبر اسلام(ص) در کتابهای تاریخی چندان روشن و شفاف ذکر نشده است.
در متون اسلامی و کتاب مقدس مسیحیان آمده است که رهبری مسیحیان پس از حضرت عیسی(ع) بر عهدة وصی حضرت، شمعون بن حمون (معروف به پطرس) بود. اوکسی بود که که در رأس حواریون قرار داشت و مسئولیت حضرت عیسی(ع) را بعد از او بر عهده گرفت. به نوشته انجیل "متی" حضرت عیسی به او گفت: کلیدهای ملکوت آسمان را به تو میسپارم.(1)
در روایات اسلامی آمده است: حضرت عیسی(ع) دوازده وصی داشت(2) که اولین آنان شمعون بن حمون بود. در برخی از روایات آمده است: ذریب بن ثملا یکی دیگر از اوصیای حضرت عیسی(ع) بود.(3)
نیز آمده است: سلمان فارسی که نام اصلیش روزبه بود، از اوصیای حضرت عیسی(ع) به شمار میآید.(4)
البته همانطور که بعد از در گذشت پیامبر گرامی اسلام (ص) در جانشینی آن حضرت اختلاف پیش آمد و عده ای با سوء استفاده از موقعیت و از آب گل آلود ماهی گرفتن بر کرسی خلافت به نا حق تکیه زدند بعد از حضرت عیسی (ع) نیز در جانشینی ایشان اختلافاتی بروز کرد. علیرغم تأکید حضرت عیسی (ع) مبنی بر جانشینی حضرت پطرس، شخصی به نام پولس با بیان مطالبی جدید و آموزه هایی غیر واقعی در مقابل حضرت پطرس ایستاد و دین مسیحیت را به طور کلی از مسیر اصلی خود خارج نمود .
مسئله ای که سالیان سال مورد شک و شبهه و اختلاف نظر در میان علماء و دانشمندان دینی می باشد این است که نقش یهودیان در پرورش پولس و قرار دادن او در مقابل حضرت پطرس و بیان آموزه هایی از قبیل فدا و گناه اصلی ، تثلیث ، خدا محوری مسیح و الوهیت او چه بوده است . آیا همة اینها نقشه ای حساب شده از طرف یهودیان بوده است ؟ آیا پولس واقعاً به کیش مسیح در آمد یا اینکه همانند کنستانتین برای رسیدن به اهداف خود این دین را انتخاب نمود؟ آیا آموزه هایی که پولس تعلیم کرد همان آموزه های یونان باستان و فلاسفه آن نبود که پولس در مدرسة یهودیان آموخته بود ؟ و هزاران هزار پرسش دیگر..........
برای روشن شدن مطلب به گوشه هایی از زندگی پولس اشاره می کنم:
او که یک یهودی زاده بود ، و در کنیسة محل سکونتش تعلیم یافت پدرش او را به اورشلیم فرستاد که در آنجا کاملا مطابق شریعت پرورده شد و به نام آیین یهود حمله به مسیحیت را آغاز کرد، او مسیحیان را به شدت مورد حمله و آزار قرار می داد چون آگهی یافت که کیش جدید پیروانی در دمشق پیدا کرده است از یک کاهن بزرگ اجازه گرفت به آنجا برود تا همة کسانی را «که متعلق به طریقت بودند» توقیف کند و با زنجیر به اورشلیم آورد (سال 31).
ادامه مطلب در یادداشت بعد.........
1- انجیل متی، فصل 16.
2- کافی، ج 1، ص 532.
3- کنز الفوائد، ج 1، ص 142.
4- روضه الواعظین، ج 2، ص 278.
5- تاریخ تمدن ویل دورانت، ج3
سؤال 6
دین اسلام با دین مسیحیت و دیگر دینها چه تفاوتی دارد؟ مگر همة دینها از طرف خدا نیامده است؟
دین، در فرهنگ توحیدی از ابتدای نبوت تا ختم آن یکی بیش نیست. انبیا ء عظام، برای همین دین واحد مبعوث شدهاند; ولی آیین و به تعبیر قرآن "منهاج (روش) آنها متفاوت است: لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجاً; (مائده،48) برای هر گروه از شما ]پیامبران[ آیین و روشی مقرر کردهایم".
دین، یک قانون و راه الهی عمومی برای تمام امتهاست; ولی شریعت، راهی است که برای هر یک از ملتها و یا پیامبرانی که بدان مبعوث شدهاند آماده گردیده است.
ما، علاوه بر این که به پیامبری حضرت محمد(ص) و شریعت او معتقد هستیم، پیامبری پیامبران دیگر را نیز قبول داریم; امّا در عین حال فقط شریعت اسلام را حجت میدانیم; زیرا:
اولاً، اسلام جامع و کامل است;
ثانیاً قوانین آن برای همة نسلها تا قیام قیامت است;
نه این که مانند شرایع سابق مقطعی باشد،
هر چند خداوند متعال میفرماید:
"إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الْإِسْلاَمُ; (آلعمران،19) دین در نزد خدا، اسلام ]و تسلیم بودن در برابر حق[ است. ;
"وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلاَمِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ; (آلعمران،85) و هر کسی جز اسلام، آیین برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت، از زیان کاران است.
انسانهای هر دورهای نسبت به انسانهای دورة قبل از خود، از سطح آگاهی و بینش بیشتری برخوردار بوده، و شریعتهای بعدی نیز از حیث پاسخگویی به نیازهای بشری جامعیت بیشتری نسبت به شریعتهای قبلی خود داشتهاند; پس آیینهای بعدی، همیشه از آیینهای قبلی کاملتر بودهاند تا به آخرین آنها یعنی اسلام ـ که برنامة نهایی است ـ رسیده است; مثل کلاسهای تربیتی و آموزشی که کلاسهای مراحل بالاتر از کلاسهای قبلی خود کاملتر هستند. انبیا نیز برای این که انسان بتواند در راه پرنشیب و فراز تکامل پیش رود، هر کدام، قسمتی از نقشة این مسیر را در اختیار او گذاردهاند تا این که شایستگی پیدا کرد نقشة کلی و جامع تمام راه به وسیلة آخرین پیامبر(ص) از سوی پروردگارش در اختیار او قرار گیرد.
بنابراین ادیان الهی که بر انبیاء نازل شده، همه یک دین، بودهاند و اختلاف، در شریعتهاست، و یکی از اختلافهای شریعت اسلام با سایر شرایع در اجمال و تفصیل است; یعنی قرآن، تفصیل دهنده مطالبی است که بهطور اجمال در کتابهای آسمانی آمده بود. ازجمله تفاوتهای دیگر میتوان به موارد ذیل اشاره کرد.
1. احکام شریعت اسلام، کاملاً منطبق با مقتضیات فطری انسان و عقل اوست; ولی شرایع دیگر چنین نیستند; مثلاً انجیل میگوید: اگر کسی به سمت راست صورت شما سیلی زد، سمت چپ صورتتان را هم جلو بگیرید تا بزند; در حالی که قرآن میفرماید: فَمَنِ اعْتَدَیَ عَلَیْکُمْ....; (بقره، 194) هر کس بر شما تعدّی کرد، همان گونه که بر شما تعدی کرده، بر او تعدی کنید.
2. احکام اسلام، از هرگونه تحریف و تبدیل مصون است; چنانکه قرآن نیز به آن تصریح کرده و میفرماید: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَـَفِظُونَ ; (حجر، 9) ما خود این کتاب را فرود آوردیم و خود نیز نگهبان آن هستیم. ولی در ادیان دیگر اینطور نیست.
3. جامعیت اسلام را هیچیک از ادیان دیگر ندارند; چرا که در همة شؤون زندگی از رابطة فرد با خدا گرفته تا روابط اجتماعی افراد، روابط خانوادگی، روابط فرد اجتماع، روابط انسان و جهان مداخله کرده است
.سؤال 5
تفاوت های اصولی فرقه های دین مسیحیت را با یکدیگر بیان کنید.
یک - مذهب کاتولیک:
پیروان کلیسای روم هستند که تحت ریاست عالیه پاپ - واقع در واتیکان - اداره می شود. اساس کلیسای کاتولیک «عمومیت، خدمت، الفت و اتحاد» است. کلیسای کاتولیک خود را نماینده حقیقی عیسی مسیح می داند و به این دلیل برای خود عمومیت و اتحاد عقیده و آداب مذهبی و خدمت و ولایت و تقدس قائل است.
پنج اصل زیر را می توان اساس مذهب کاتولیک - البته پس از اصلاحات متعدد - دانست:
1. اخبار و سنن کاتولیک برابر و هم وزن کتب مقدس است و منبع حقیقت و سرچشمه اختیارات روحانی می باشد.
2. کتاب مقدس معتبر همان نسخه لاتینی آن است.
3. ترجمه کتاب مقدس از زبان لاتینی، حق انحصاری کلیسای کاتولیک است.
4. مقدسات سبعه (تعمید، قربانی، توبه، اعتراف، تناول، ازدواج، مسح بیماران در حال مرگ) همان است که کلیسا در قرون وسطی رسما پذیرفته است.
5. نجات و رستگاری تنها بستگی به ایمان دارد ولی ایمان عامل حصول آن نیست و اعمال صالحی مستوجب عفو و غفران الهی نیست.
دو - مذهب ارتدوکس:
پس از تجزیه امپراتوری روم به روم شرقی و غربی، در کلیسای کاتولیک انشعابی حاصل شد و کلیسای شرقی به نام ارتدوکس نام گرفت و از کلیسای کاتولیک جدا شد. پیروان ارتدوکس در مخالفت با کلیسای کاتولیک، مفاهیم، برزخ، بی آلایش، برائت از گمراهی و عدم امکان اشتباه پاپ را قبول ندارند. کشیشان آنان نیز به خلاف کشیشان مذهب کاتولیک ازدواج می کنند و مراسم عبادی را به زبان محلی می خوانند نه زبان لاتین. حتی شکل کلیساهای ارتدوکس با کلیساهای کاتولیک متفاوت است. اصول فرائض این مذهب در «تعمید، ادای شهادت، مسح روغن مقدس، تناول، توبه، مسح بیماران و ازدواج» خلاصه می شود.
سه - مذهب پروتستان:
دومین و بزرگترین انشعاب در درون مذهب کاتولیک است که در برابر سخت گیری ها و انحرافات فراوانی این مذهب انجام شد. مخالفت با قدرت الهی پاپ اصلی ترین نقطه مقابل پروتستانیزم با مذهب کاتولیک است. ازدواج کشیشان، عدم نیاز بر وجود روحانی در ارتباط با خدا، عدم اجبار در اعتراف به گناه، عدم نیاز به کلیسا و روحانیت در فهم اصول عقاید از دیگر اصول این مذهب است. این مذهب دارای فرقه های متعددی است. اصول شعائر و مراسم مذهبی پروتستان عبارت است از: «تعمید، اعتراف غیر اجباری، تناول و افطار، تلاوت کتاب مقدس، حضور در کلیسا و قرائت ادعیه لوتر و ازدواج» است.
برای اطلاع بیشتر نگا:
- مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 2، ص 815 - 784 ، انتشارات حر، تهران
- جان ناس، تاریخ جامع ادیان از آغاز تا امروز، ترجمه علی اصغر حکمت، ص 473 - 406
بازدید دیروز: 374
کل بازدید :375799
این وبلاگ بر آن است تا در فضایی آرام ، عقلانی و منطقی به مناظره و گفتگو با برادران و خواهران مسیحی جویای حق و حقیقت بپردازد.
تاریخ مسیحیت [176]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام [137]
جنگ های صلیبی [129]
مصنف واقعى اسفار پنجگانه [116]
مسجد و کلیسا [189]
راه مسیح [122]
گفتمانهای مسلمانان و مسیحیان [426]
اخبار مسجد و کلیسا [182]
پاسخ به سؤالات شما در مورد مسیحیت [283]
رهیافتگان [246]
مسیحیت و اسلام [263]
واتیکان دنیای اسلام و غرب [196]
گفتگوهای من و مسیحیان [345]
مسجد و کلیسا(بلاگفا) [267]
[آرشیو(15)]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام
اخبار مسجد و کلیسا
رهیافتگان
در کلیسا به دلبری ترسا
واتیکان دنیای اسلام و:غرب
جنگ های صلیبی
یادداشت ها و مقالات مرتبط
تاریخ مسیحیت
آشنایی با ادیان بزرگ/مسیحیت
بهار 1387
زمستان 1386