سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وفاداری، عامل الفت گرفتن [مردم با شخص] است. [امام علی علیه السلام]
پدر آریوس - مسجد و کلیسا - mosque&church
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • مسجد و کلیسا
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • یکی از مهمترین و اساسی ترین آموزه ها و اعتقادات مسیحیان عصر حاضر مسئله فدا می باشد . که اشکالات فراوانی بر آن متصور است. ما در این سلسله مباحث در پی آن هستیم تا ضمن مطرح کردن این آموزه به بیان اشکالات وارد بر آن بپردازیم. جا دارد دوستان مسلمان و مسیحی با استفاده از عقل سلیم و به دور از هر گونه تعصب به بیان نظرات ، آراء و اندیشه های خود در این خصوص بپردازند. قسمت ششم  این بحث در اینجا مطرح می شود:

    در این بحث به بیان اشکالات وارد بر مسئله فدا می پردازیم:

     

    اشکال پنجم

     

            به صلیب کشیده شدن عیسی (ع)

     

     

    قضیه به صلیب کشیده شدن عیسی از دیگر مسائلی است که علماء کتاب مقدس و مفسرین آنرا به چالش کشانده است:

     

    صلیب را خود حضرت حمل کردند یا دیگری؟

     

    اناجیل چهارگانه در نقل جزئیات این قضیه اختلاقات بسیاری دارند:

    در اناجیل سه گانه اول آمده است که صلیب را شخصی بنام شمعون قیروانی حمل کرد در حالی که در یوحنا آمده است که صلیب را خود عیسی حمل نمود.

     

    سرکه یا شراب تلخ؟

     

    نوشیدنیی  را که به حضرت  عیسی(ع) دادند:

     در متی آمده که به او سرکه ممزوج دادند تا بنوشد و مسیح آنرا چشید اما نخورد.

    اما در مرقس آمده که شراب تلخی را به او دادند و عیسی نه آنرا چشید و نه خورد.

    در لوقا آمده است که برای او فقط سرکه آوردند.

    در یوحنا آمده که حضرت عیسی مسیح(ع)  از آنها آب طلب کرد و به آنها گفت که من تشنه ام و در آنجا هم ظرفی از سرکه بود اسفنجی را از آن تر کردند و در دهان  حضرت  عیسی(ع)  ریختند و وقتی حضرت عیسی (ع) آنرا چشید فرمود : همه چیز تمام شد.

    ساعت به صلیب کشیده شدن :

     

    همچنین درباره ساعت به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی (ع) در اناجیل اختلاف نظر وجود دارد:

     در مرقس و لوقا آمده که  به صلیب کشیده شدن در ساعت سوم بوده است  در حالی که در یوحنا آمده که در  ساعت ششم بوده است.

     

    دونفری که همراه با حضرت عیسی مسیح (ع) به صلیب کشیده شدند:

     

     همچنین قصه دو نفری که با عیسی به صلیب رفتند در متی و مرقس آمده که این دو نفرعیسی (ع) را مسخره می کردند اما در لوقا آمده که یک نفر از آنها عیسی را مسخره می کرد و نفر دومی او را از این کار نهی می نمود و به همین خاطر عیسی(ع) به او گفت تو امروز با من در فردوس هستی اما در یوحنا هیچ صحبتی بین آن دو دزد با عیسی(ع) مطرح نشده است.

     

    فریاد حضرت عیسی (ع) بر روی صلیب :

     

     اما مشکل بزرگی که در قضیه صلیب و مرگ عیسی وجود دارد مساله فریاد عیسی( ع)  بر روی صلیب است در متی آمده که مسیح(ع)  نزدیک ساعت سوم با صدای بلندی فریاد کشید  و گفت : خدای من خدای من چرا مرا ترک کردی؟

    همین را مرقس نقل نموده است اما لوقا این مطلب را رد می کند و عقیده دارد عیسی از مرگ استقبال می نمود و می گفت:

    پدر روحم را در دستان تو به امانت می گذارم.

    اما یوحنا چیزی از این فریاد را نقل نمیکند و فقط می گوید که عیسی(ع)  وقتی که سرکه را خورد گفت : همه چیز تمام شد " سپس سرش را پائین آورد و روحش را تسلیم کرد.

    عجیب آنست که مسیح به آن دزد بشارت بهشت را بهمراه خود می دهد و یقین دارد که به بهشت می رود ولی باز هم جزع و فزع می کند و خدا را معاتبه می کند بخاطر اینکه او را از دار فنا بدار بقاء انتقال می دهد!!!

    اگر کسی بداند که به بهشت می رود که نباید اینکارها را بکند

    چرا آن دزد این چیزها را بزبان نیاورد ؟

    مسیح که پیامبر خدا است از آن دزد هم کمتر بود؟

    شاید بهمین خاطر باشد که یوحنا که انجیلش را بعد از اناجیل قبلی نوشته است این مطالب را از انجیلش حذف کرده چرا که این مطالب شایسته عیسی نیست.

    مطالب بسیار زیاد دیگری هم هست که در این اناجیل درباره صلیب کشیده شدن عیسی وجود دارد که همه نشان دهنده آنست که این اناجیل کتب تاریخی هستند نه الهام و وحی خدا چرا که آنچه که واقعا اتفاق افتاده و خدا آنرا می داند، که  به چند صورت متفاوت نیست، بلکه حتما به یک صورت است:

     

    در بالای سر حضرت عیسی (ع) چه نوشته بود؟

     

    متی می گوید در بالای  سر او نوشته ای را نصب کردند که روی آن نوشته بود :

    " این عیسی پادشاه یهود است "

    مرقس می گوید :

    بر آن نوشته بود " پادشاه یهود "

    لوقا می گوید :

    نوشته شده بود " این همان پادشاه یهود است "

    یوحنا می گوید :

    نوشته شده بود " عیسی ناصری پادشاه یهود "

    اناجیلی که حتی در چند کلمه ساده هم با هم اختلاف دارند را آیا می توان الهام و وحی الهی نامید ؟

     

     

    جهت ارسال نظرات خصوصی یا ارتباط یشتر با نویسنده می توانید مطالب خود را به آدرس

     

         poparyus@gmail.com

     

    ارسال نموده یا

     

    fatheraryus@yahoo.com

     

    را در یاهو مسنجر  addنمایید.

     

    با عضویت در خبر نامه از به روز شدن مطالب با خبر شوید.

    با ارسال نظرات سازنده خود مارا در بهتر شدن محتوای وبلاگ یاری فرمایید.



    پدر آریوس ::: سه شنبه 85/5/10::: ساعت 3:19 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    یکی از مهمترین و اساسی ترین آموزه ها و اعتقادات مسیحیان عصر حاضر مسئله فدا می باشد . که اشکالات فراوانی بر آن متصور است. ما در این سلسله مباحث در پی آن هستیم تا ضمن مطرح کردن این آموزه به بیان اشکالات وارد بر آن بپردازیم. جا دارد دوستان مسلمان و مسیحی با استفاده از عقل سلیم و به دور از هر گونه تعصب به بیان نظرات ، آراء و اندیشه های خود در این خصوص بپردازند. قسمت پنجم  این بحث در اینجا مطرح می شود:

    در این بحث به بیان اشکالات وارد بر مسئله فدا می پردازیم:

    اشکال چهارم

     

    آیا مسیح در برابر بلایا حفظ می شود؟ آیا مصلوب ملعون است ؟

    6- ادله ای که ثابت می کند مسیح در برابر بلایا حفظ می شود:

    مسیحیان می گویند مسیح به صلیب کشیده شد در عین حال بشارتهایی را که در عهد عتیق به مسیح انتساب می دهند با کمال صراحت می گوید خداوند مسیح را از بلاها نجات می دهد. و نمیگذارد مسیح به رنج بیافتد :

    مزامیر 19:34 « زحمات مرد صالح بسیار است اما خداوند اورا از همه آنها خواهد رهانید»

    اگر این آیات در باره عیسی مسیح (ع) باشد پس او هرگز کشته نشده است همانطور که به طور صریح در این دو آیه آمده است.

    انجیل متی 6:4 و انجیل لوقا 10:4 ، « پس خداوند نوشته است که او به ملائکه اش وصیت کرده است تا او را حفظ کنند» پس چگونه ممکن است کسی او را مصلوب کرده باشد؟

     

    7- مصلوب ملعون است:

    یکی از نکاتی که در بحث صلیب کشیده شدن مطرح است این است که در کتاب مقدس مصلوب را مورد لعنت قرار داده ،و معترف است جز ملعون به صلیب کشیده نشود بنابر این مسیح هم ملعون است.

    سفر تثنیه 23:21 ، « زیرا آنکه بر دار آویخته شود ملعون خداست»

    جالب اینجاست که پولس هم به این مطلب اشاره می کند و می گوید مسیح ملعون واقع می شود.

    رساله غلاطیان 13:3 ،« چون در راه ما لعنت شد»

    آیا معنی لعنت مطرود از ، رحمت خداوند سبحانه تعالی نیست؟ آیا خداوند سبحان راضی است که چنین چیزی را در حق فرزندش به جای آورند؟

     

    با این وجود باز هم میتوان معتقد بود که خداوند مسیح را به صلیب کشانید تا فدای گناهان ما شود؟

     

     

    جهت ارسال نظرات خصوصی یا ارتباط یشتر با نویسنده می توانید مطالب خود را به آدرس

     

         poparyus@gmail.com

     

    ارسال نموده یا

     

    fatheraryus@yahoo.com

     

    را در یاهو مسنجر  addنمایید.

     

    با عضویت در خبر نامه از به روز شدن مطالب با خبر شوید.

    با ارسال نظرات سازنده خود مارا در بهتر شدن محتوای وبلاگ یاری فرمایید



    پدر آریوس ::: سه شنبه 85/5/10::: ساعت 3:19 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    یکی از مهمترین و اساسی ترین آموزه ها و اعتقادات مسیحیان عصر حاضر مسئله فدا می باشد . که اشکالات فراوانی بر آن متصور است. ما در این سلسله مباحث در پی آن هستیم تا ضمن مطرح کردن این آموزه به بیان اشکالات وارد بر آن بپردازیم. جا دارد دوستان مسلمان و مسیحی با استفاده از عقل سلیم و به دور از هر گونه تعصب به بیان نظرات ، آراء و اندیشه های خود در این خصوص بپردازند. قسمت چهارم این بحث در اینجا مطرح می شود:

    در این بحث به بیان اشکالات وارد بر مسئله فدا می پردازیم:

    اشکال سوم:

    آیا این آموزه با تعالیم عهد عتیق  منافات دارد یا نه ؟

    مسیحیان برای عهد عتیق جایگاه ویژه ای قائلند ، اما آموزه فدا با تعالیم عهد عتیق منافات داشته و متناقض می باشد.و عهد عتیق چنین آموزه ای را نمی پذیرد ،  در اینجا به گوشه ای از این تناقضات اشاره می کنم.

    در کتاب حزقیال می خوانیم: هر که گناه کند خودش خواهد مرد ؛ نه پسر برای گناهان پدرش مجازات خواهد شد و نه پدر برای گناهان پسرش ، انسان خوب و درستکار ، پاداش خوبی و نیکوکاری خود را خواهد یافت و انسان بد کردار نیز به سزای اعمال خود خواهد رسید.

    ( حزقیال20:18)

    باید توجه داشت که مسیحیان در اینجا بین گناه فردی و اجتماعی تفاوت گذاشته و از رهگذر آن دست به توجیه آموزه بالا می زنند، اما حقیقت آن است که این امر هم کمکی به حل مشکل یاد شده نمی کند.

    در کتاب مقدس بارها تأکید شده که بار گناه هرکس بر دوش خودش است و کسی بارکش گناه دیگری نمی شود. دقت کنید:

    سفر تکوین 23:18 ،« آیا عادل را با شریر هلاک خواهی کرد؟»

    سفر اعداد22:16،  « آیا یک نفر گناه ورزد بر همگان غضبناک شوی؟»

    سفر تثنیه ،16:24 « هر کسی برای گناه خود کشته شود»

    سفر ارمیا 29:31-30 ،« و در آن ایام بار دیگر نخواهند گفت که پدران انگور ترش خوردند و دندان پسران کند گردید* بلکه هر کس به گناه خود خواهد مرد و هر که انگور ترش خورد دندان وی کند خواهد شد. »

    و لذا چرا بنی آدم بار گناه آدم را بدوش بکشند؟

    در عهد عتیق بارها تأکید شده که خدای عهد عتیق بخشنده است ، اگر آدم گناه کرده خداوند    می تواند گناهش را ببخشاید و انسان را از بار گناهانش نجات بخشد.

    داوود درمزامیر26:89، «  خدای من و صخره نجات من»

    مزامیر26:109،  « ای یهوه خدای من ، من را اعانت فرما و به حسب رحمت خود مرا

    نجات ده»

    سفر اشعیاء ، « خدای عادل و نجات دهنده سوای من نیست»

    سفر هوشع 4:13 ، « و سوای من نجات دهنده نیست»

    انجیل متی 8:3 ، « اکنون ثمره شایسته توبه بیاورید»



    پدر آریوس ::: سه شنبه 85/5/10::: ساعت 3:18 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    بسم الله الرحمن الرحیم

     

    یکی از مهمترین و اساسی ترین آموزه ها و اعتقادات مسیحیان عصر حاضر مسئله فدا می باشد . که اشکالات فراوانی بر آن متصور است. ما در این سلسله مباحث در پی آن هستیم تا ضمن مطرح کردن این آموزه به بیان اشکالات وارد بر آن بپردازیم. جا دارد دوستان مسلمان و مسیحی با استفاده از عقل سلیم و به دور از هر گونه تعصب به بیان نظرات ، آراء و اندیشه های خود در این خصوص بپردازند. قسمت سوم این بحث در اینجا مطرح می شود:

    اشکال دوم:

     

    عاقبت انبیاء و پارسایان قبل از مسیح چه می شود؟

     

    افزون بر این آموزه فدا با پرسش دیگری هم روبروست و آن اینکه اساساً  گناه آدمیان ،از قرون نخستین تا زمان عیسی (ع) چه بوده ، آیا همه آنها گناهکار بوده اند و مورد بخشش پروردگار قرار نگرفته اند؟ در حالیکه در تمام کتاب مقدس از انسانهای بزرگی چون پیامبران و اولیاء  الهی ، پرهیزکاران و کسانی یاد می شود که در راه خدا جان باخته اند.

    خود مسیح در عهد جدید از زکریا سخن می گوید . حال باید پرسید انسانهایی اینچنین روی به کدام سوی دارند؟ آیا به سبب گناه اصلی و نیامدن منجی باید راه آتش در پیش گیرند؟ و یا راه دیگری هم هست؟

     

    مسیحیان در برابر این پرسش مهم ، پاسخی مخالف عقل و فطرت داده اند آنان به سادگی پیامبران گذشته را مورد توهین قرار داده ومی گویند گناهکارانی که پیش از آمدن منجی مرده اند پایان کارشان روشن است و اما پرهیزکاران با این امید خالص جان داده اند که مسیح سرانجام روزی آمده و آنها را از آتش الهی خواهد رهانید.

     

    بنابر این باید گفت که همه پیامبران بزرگ مانند نوح ، ابراهیم ، موسی، داوود، اسحاق ، یعقوب و دیگرپیامبران الهی در جهنم منتظر آمدن مسیح و نجات خود بوده اند. کدام عقل سلیم چنین سخن بیهوده ای را می پذیرد؟ افزون بر اینکه این گفته نا سازگار با عهد جدید هم هست. آنجا که متی روایت گر کلام مسیح می شود:

    «متی11:8  »  :(و بشما میگویم بسا از مشرق و مغرب آمده در ملکوت آسمان  با ابراهیم و اسحاق و یعقوب خواهند نشست).  

     

    بر این باید افزود که مسیح ، جایگاه کودکان را در ملکوت خداوند می بیند و به آن تصریح      می کند . افزون بر آن جای جای عهد جدید نشانه های بزرگداشت عیسی مسیح (ع) از پیامبران خداوند را به همراه دارد او تاکید می کند که آنان جایی جز ملکوت خداوند ندارند با این اوصاف نمی دانم گفته هایی به این اندازه سبک و بی ارزش چگونه و از چه راهی به ساحت پاک مسیح (ع)  نسبت داده شده است. آیا معقول است که خداوند در این دنیا انسانهای بزرگی را به مثابه پیامبران خود بر گزیند و آنها هم همه هستی خود را وقف به انجام رساندن رسالت الهی بنمایند ، آنگاه پس از مرگ ، تمامشان به خاطر گناه آدم بسوزند ، تا آنکه مسیح آمده و نجاتشان دهد؟

     

    در شگفتم که انسان چگونه چنین آموزه هایی را پذیرفته و یقینی  می داند ، آیا غیر از این است که کلیسا آنها را معتبر دانسته  رسمیت داده است؟ هرچند که ناسازگار با عقل و فطرت باشند؟

     

    برگرفته از کتاب هدیه های آسمانی ، دکتر علی الشیخ، نو مسلمان

     

     

    جهت ارسال نظرات خصوصی یا ارتباط یشتر با نویسنده می توانید مطالب خود را به آدرس

         poparyus@gmail.com

    ارسال نموده یا

    fatheraryus@yahoo.com

    را در یاهو مسنجر  addنمایید.

    با عضویت در خبر نامه از به روز شدن مطالب با خبر شوید.

    با ارسال نظرات سازنده خود مارا در بهتر شدن محتوای وبلاگ یاری فرمایید.

     



    پدر آریوس ::: چهارشنبه 85/4/14::: ساعت 12:56 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    یکی از مهمترین و اساسی ترین آموزه ها و اعتقادات مسیحیان عصر حاضر مسئله فدا می باشد . که اشکالات فراوانی بر آن متصور است. ما در این سلسله مباحث در پی آن هستیم تا ضمن مطرح کردن این آموزه به بیان اشکالات وارد بر آن بپردازیم. جا دارد دوستان مسلمان و مسیحی با استفاده از عقل سلیم و به دور از هر گونه تعصب به بیان نظرات ، آراء و اندیشه های خود در این خصوص بپردازند. قسمت دوم این بحث در اینجا مطرح می شود:

    ادله مسیحیان برای فدا

    اناجیل چهارگانه هیچ اشاره ای به گناه اصلی و فدا ندارند. در عهد جدید ، نامه های پولس و به ویژه نامه او به رومیان از این آموزه سخن گفته اند.پولس می گوید: وقتی آدم گناه کرد ، گناه او تمام نسل بشر را آلوده ساخت وباعث شیوع مرگ در سراسر جهان شد. در نتیجه همه چیز دچار فرسودگی و تباهی گشت . چون همه انسانها گناه کردند. «نامه پولس به رومیان 12-5» : ( لهذا همچنانکه به وساطت یک آدم ،گناه داخل جهان گردید ، و بگناه موت وباینگونه موت بر همه مردم طاری گشت، از آنجا که همه گناه کردند.).

    بنابر این پولس نخستین کسی است که از گناه اصلی و سپس آلوده شدن به گناه سخن گفته است . پولس همچنین بر آن است ، همانگونه که گناه و مرگ به وسیله یک انسان وارد جهان شد، نجات نیز توسط یک انسان صورت خواهد گرفت ؛ از همین رو می گوید: در نتیجه گناه یک انسان یعنی آدم ، مرگ و نابودی همه چیز را در چنگال خود گرفت ؛ اما تمام کسانی که هدیه خدا یعنی آمرزش و پاکی کامل از گناه را می پذیرند ، از آن پس شریک حیات و سلطنت یک انسان دیگر یعنی عیسی مسیح می گردند.......« نامه پولس به رومیان17:5-19 » : ( زیرا اگر به سبب خطای یک نفر و بواسطه آن یک موت سلطنت کردچه قدر بیشتر آنانیکه افزونی فیض و بخشش عدالت را می پذیرند در حیات سلطنت خواهند کرد بوسیلة یک یعنی عیسی مسیح * پس همچنانکه به یک خطا حکم شد بر جمیع مردمان برای قصاص همچنین به یک عمل صالح بخشش شد بر جمیع مردمان برای عدالت حیات) .  بنابراین همانگونه که آدم سبب شد تا همه فرزندان جسمانی او از بار گناه سنگین شوند ، مسیح با عث شد تا فرزندان روحی او از گناه پاک شده و خوشبخت گردند.

    تا اینجا می توان گفت سنگ بنای اعتقاد به گناه اصلی و فدا ، در مسیحیت را پولس بنا نهاده و مسیح خود به این امر توجه نداشته و فرا نخوانده است.

    اشکال اول:

    چرا مسیح و حواریون در این باره هیچ نگفتند؟

    از خلال سخنان آمده دریافتیم، که آموزه فدا ، از مهمترین ا رکان اعتقاد مسیحی می باشد ، و از سوی دیگر گفتیم که نخستین بار پولس به آن اشاره میکند . با اندکی تأمل جانمان از این سؤال سرشار می شود که آیا می توان گفت مسیح (ع) از آموزه ای با این اندازه اهمیت غافل مانده و یا آن را از خاطر برده است ؟ اگر هدف او نجات بشریت بو ده آیا ممکن است که آن را رای مردم تبیین نکرده باشد؟ و آیا مردم   

    نمی دانسته اند که جانشان آلوده به گناه است؟ و این عیسی که در برابر آنها موعظه می کند همانی است که برای نجات آنها آمده است ؟ آیا مسیح (ع) باید همه اینها را از یاد ببرد و بازگویی همه این موارد را به فردی یهودی و متعصب که سبب آزار فراوان پیروان مسیح (ع) می گشت و از شاگردان او هم نبود واگذرد ؟ آیا در خور و سزاوار نبود که مسیح دست کم رسولان خود را از این عقیده آگاه می ساخت تا آنها هم مبلغ آن باشند؟

    از اینها که بگذریم هیچکدام از اناجیل به مسئله فدا اشاره نمی کنند . متی و یوحنا که هردو از شاگردان و رسولان مسیح بوده اند نه از فدا و نه از گناهان مسیح هیچ نمی گویند ، مرقس نیز که از شاگردان پطرس رسول بوده و انجیل خودرا برگزیده تعالیم او میدانسته به این آموزه توجهی ننموده در حالیکه خود مرقس از همراهان پولس به شمار میآید . لوقا هم که در برخی از سفرهای پولس یار او بوده هیچ گزارشی از گناه اصلی و فدا نداده است.

    پرسشهایی از این دست آموزه فدا را هر چه بیشتر با تردید همراه می سازد آموزه ای که نه مسیح و نه هیچ یک از شاگردان او از آن سخن نگفته اند. این آموزه پیش از هرچیز زاییده تخیل پولس است . گمان می برم که کارهای پولس در برابر مسیحیان و تعقیب و فشار و کشتار آنان احساس گناه شدیدی را در وی زنده کرده برای رهایی از عذاب وجدان و توجیه و پاک نمودن گناهان گذشته دست به ساختن این آموزه زده است . پولس در یک فرا افکنی تاریخی ، بر همه آدمیان لباس گناه پوشانده و برای رهایی از مصیبتی که خود دچار آن بوده ، دیگران را نیز گرفتار نموده است . اینها همه در صورتی است که  اولاً مراتب ایمان و توبه پولس را پذیرفته ، به او گمان نیکو داشته و سپس درستی انتساب نامه ها به او را تأیید کنیم. 

    برگرفته از کتاب هدیه های آسمانی ، دکتر علی الشیخ، نو مسلمان

     

    جهت ارسال نظرات خصوصی یا ارتباط یشتر با نویسنده می توانید مطالب خود را به آدرس

         poparyus@gmail.com

    ارسال نموده یا

    fatheraryus@yahoo.com

    را در یاهو مسنجر  addنمایید.

    با عضویت در خبر نامه از به روز شدن مطالب با خبر شوید.

    با ارسال نظرات سازنده خود مارا در بهتر شدن محتوای وبلاگ یاری فرمایید.



    پدر آریوس ::: چهارشنبه 85/4/7::: ساعت 12:38 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    یکی از مهمترین و اساسی ترین آموزه ها و اعتقادات مسیحیان عصر حاضر مسئله فدا می باشد . که اشکالات فراوانی بر آن متصور است. ما در این سلسله مباحث در پی آن هستیم تا ضمن مطرح کردن این آموزه به بیان اشکالات وارد بر آن بپردازیم. جا دارد دوستان مسلمان و مسیحی با استفاده از عقل سلیم و به دور از هر گونه تعصب به بیان نظرات ، آراء و اندیشه های خود در این خصوص بپردازند. قسمت اول این بحث در اینجا مطرح می شود:

    فدا و گناه اصلی

    اساس و بنیان عقیده مسیحیت را آموزه« فدا» ، یعنی نجات بشریت به وسیله مرگ عیسی مسیح (ع) تشکیل می دهد . فهم درست  آموزه فدا با امر دیگری به نام « گناه اصلی» پیوند خورده است.

    به اعتقاد مسیحیان پس از آنکه آدم و حوا دچار گناه شدند ، آثاری چند از گناه بر جای ماند . یکی از آن آثار این است که گناه در نسل بشرشروع شد و مردم به گناه کردن مبادرت ورزیدند . این امر سبب بریده شدن پیوند میان خدا و انسان شد و انسان از خدا دوری گزید . در واقع آدم با گناه خویش تمام فرزندان خود را دور از خدا نگاه داشت . در نتیجه انسانها همه با مرگ، همنشین شدند و مرگ چون میراثی از نسلی به نسل دیگر راه پیدا کرد.

    مقصود از این مرگ ، مرگ روحی و فساد ذاتی است. یعنی تمام انسانها در زمان تولد فاسد بوده و این فساد در تمام جنبه های زندگی آنان وارد شده است. انسان تازه تولد یافته، چیز نیکویی در خود ندارد تا خدا را راضی کند وهیچ قدرتی ندارد که وضع خود را تغییر دهد .(1) به بیان دیگر انسانی که تازه پای به دنیا می نهد ، مملو از شهوات ، زشتیها و گناهان بوده و یکسره در زیان است.

    آدم با گناه خویش ، سبب نابودی صورت خداوندی در خود گشته و دوستی میان خود و خدا را از بین می برد، اما از آنرو که توبه کرده و خداوند هم توبه او را پذیرفت، هنوز خدا در دل او جای داشته و از او دور نشد. حتی خداوند به او وعده داد که او را از دست شیطان رها کرده و بر او پیروز خواهد نمود ، همچنین خداوند گفت: کسی را خواهد فرستاد تا بشریت را از گناهان دور نموده و بار گناهان انسان را به دوش کشد.او سبب باز شدن در های ملکوت و صلح ودوستی دوباره میان خدا و انسان خواهد بود.

    پس از به درازا کشیدن انتظار و زمان طولانی ،خداوند ، تنها فرزند خود را فرستاد، تا بشریت را از گناهان نجات داده و عهد جدید میان خدا و انسان ببندد. دردها و رنجهایی که یگانه فرزند خدا کشید سبب شد تا سنگینی بار گناه از دوش آدمی سبک شده و او پاک گردد و زندگی جدیدی را آغاز نماید.

    برگرفته از کتاب هدیه های آسمانی ، دکتر علی الشیخ، مستبصر

    (1)در آمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت، محمد رضا زیبایی نژاد، ص 166.

     



    پدر آریوس ::: پنج شنبه 85/4/1::: ساعت 1:0 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    سلام به خوانندگان عزیز و گرامی

    دوست عزیزی با نام سرباز مسیح مطلبی را در وبلاگشان ارائه نموده اند که من عیناً آن را برای شما ارسال می کنم ، در این مطلب سؤالاتی برای من پیش آمده که در زیر این مطلب می آورم خواهشمندم با مطالعه و بررسی دقیق به دور از هر گونه غرض ورزیبه سؤالاتی که حقیقتاً برای بنده ایجاد شده است پاسخ فرمایید،

     روزی دو فرشته با هم شروع به گشت و گذار در آسمان کردند. هنگامی که آن دو به  ستاره ای نزدیک شدند که همان خورشید ماست و سیارات دیگر در حال گردش به دور آن هستند,فرشته مهتر به کره ای کوچک و بی اهمیت اشاره کرد که به کندی بر محورش می چرخید.از نظر فرشته کوچکتر که هنوز تصویر سیارات عظیم و درخشان در ذهنش باقی بود, این کره به توپ تنیس کثیفی می مانست.

    فرشته مهتر در حالی که با انگشت به کره کوچک اشاره می کرد , گفت :"به آن کره کوچک  توجه کن"

     فرشته کوچک پاسخ داد:" بسیار خوب می بینم که خیلی کوچک و حتی زشت است. چه چیز آن عجیب است؟از دید یک فرشته زمین زیبای ما چندان جذابیتی نداشت.وقتی فرشته مهتر به او گفت که زمین , همین کره کوچک , بی اهمیت و بس کثیف, همان است که می گویند خداوند بازدیدش کرد , فرشته جوان انگشت به دهان ماند.

    می خواهی بگویی که شاهزاده پرجلال ما.... شخصا بر این توپ بی ارزش فرود آمد؟آخر چرا؟...

    فرشته کوچکتر ابرو در هم کشید و گفت :"یعنی او آن قدر کوچک شد که به یکی از موجودات بی ارزش کره خاکی مبدل گردید؟"

    بله مقصودم همین است . وانگهی , گمان نکنم  که شاهزاده از اینکه تو با چنین لحنی ,ساکنان زمین را بی مقدار می خوانی , خوشش آید. زیرا اگرچه برای ما عجیب است , او آنان را دوست می دارد و به زمین فرود آمد تا از ساکنینش بازدید به عمل آورد و آنان را چنان برکشد که به شباهت او درآیند."

    فرشته کوچکتر همچنان غرق  در حیرت بود , چه ذهنش را یارای درک این اندیشه نبود.

    ذهن من نیز قادر به درک این حقیقت نیست با این حال بر این باورم که کلید درک تولد مسیح همین جاست و در واقع معیار و محک ایمان ما نیز همین حقیقت است.من معتقدم که ما در دو عالم زندگی می کنیم. یک جهان شامل تپه ها , دریاها ,سیاستمداران و چوپانانی است که شب هنگام در حال مراقبت از گله خود هستند. اما آن جهان شامل فرشتگان و قدرت های پلید و اهریمن است. شبی سرد و تاریک در میان تپه های پر فراز و نشیب بیت لحم, این دو جهان در تلاقی هیجان انگیزی به هم رسیدند. خدایی که زمان نزد او محدودیتی ندارد به قلمرو مکان و زمان  پای نهاد. او که محدودیت را نمی شناسد , به کرامندی های سخت ناخوشایند جسم یک نوزاد در آمد, جسمی که محدودیت های شومی آن را در برگرفته اند. یکی از رسولان بعدها چنین نوشت :او صورت خدای نادیده است.او پیش از همه وجود داشته  . اما چند نفری که شاهد تولد مسیح بودند , هیچ یک از این چیزها را ندیدند. آنچه آنان دیدند نوزادی بود که سخت می کوشید تا از ریه های خود برای اولین بار استفاده کند.

    [Painting of Mary holding the baby jesus]

     

     آیا این داستان بیت لحم راجع به خالقی که فرود آمد تا بر سیاره ای کوچک تولد یابد ,درست است؟ اگر هست پس داستانی است بی همتا.بنابراین انچه بر روی این توپ کثیف می گذرد برای فرشتگان و خداوند آنقدر مهم است که ناگهان دسته ای از ملائکه شروع به سرود خواندن کردند که نه تنها شبانان  ,بلکه کل کائنات را بر آشفت.

    منبع :http://www.nejat.blogfa.com/ نویسنده سرباز مسیح

    سؤال؟

     ۱- دوست دارم در صورت امکان تعریف دقیقی از خداوند ارائه بدهید و به این سؤالات پاسخ دهید؟

    ۲-آیا خدا واجب الوجود است یا ممکن الوجود یا ممتنع الوجود؟

    ۳-آیا خدا ازلی و ابدی(سرمدی) است یا می تواند در شبی از شبها در بیت لحم متولد شود؟

    ۴-آیا خدا بی نیاز مطلق است یا نیازمندو محتاج به غذا خوردن قضای حاجت کردن بیمار شدن به صلیب کشیده شدن و ........

    ۵-آیا خدا زنده است یعنی (حی لا یموت) است یا می میرد؟

    ۶-آیا متولد شدن و مردن با ازلی و ابدی بودن منافات دارد یا ندارد؟

    ۷-آیا این عدالت است که گناه یک نفر به پای همه نوشته شود و همه به خاطر یک نفر مجازات شوند؟

    ۸-آیا این عدالت است که یک نفر گناه همه انسانها رابه جان بخرد و لعنت ابدی را به خود بگیرد تا بار گناه از روی دوش انسانها برداشته شود ؟

    جهت ارسال نظرات خصوصی یا ارتباط یشتر با نویسنده می توانید مطالب خود را به آدرس

         poparyus@gmail.com

    ارسال نموده یا

    fatheraryus@yahoo.com

    را در یاهو مسنجر  addنمایید.

    با عضویت در خبر نامه از به روز شدن مطالب با خبر شوید.

    با ارسال نظرات سازنده خود مارا در بهتر شدن محتوای وبلاگ یاری فرمایید.

     

     



    پدر آریوس ::: سه شنبه 85/3/23::: ساعت 1:31 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    «تیری آنری» مهاجم تیم ملی فوتبال فرانسه و باشگاه آرسنال انگلیس به دین اسلام گروید.

    به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان پایگاه خبری «المحیط» مدعی شد ، منابع خبری فرانسه اعلام کردند تیری آنری، مهاجم نامدار تیم ملی فوتبال فرانسه و باشگاه آرسنال انگلیس، قبل از آغاز رقابت‌های جام جهانی 2006 آلمان به دین مقدس اسلام گرویده است.

    آنری پیش از این نیز در اکثر رقابت‌ها پس از گلزنی به نشانه خوشحالی سجده می‌کرد. وی پس از زیدان، دومین بازیکن فرانسوی و مسلمان تیم ملی فوتبال فرانسه است.

    آنری از جمله بازیکنانی است که از زیورآلات طلا استفاده نمی‌کند و در کشور انگلیس نیز چند مرتبه شاهد نماز جماعت مسلمانان بوده است. وی یکی از مخالفان سرسخت مبارزه با حجاب در فرانسه است.
    این بازیکن 29 ساله، سنگالی الاصل است، ولی در کشور فرانسه متولد شده است.

    جهت ارسال نظرات خصوصی یا ارتباط یشتر با نویسنده می توانید مطالب خود را به آدرس

         poparyus@gmail.com

    ارسال نموده یا

    fatheraryus@yahoo.com

    را در یاهو مسنجر  addنمایید.

    با عضویت در خبر نامه از به روز شدن مطالب با خبر شوید.

    با ارسال نظرات سازنده خود مارا در بهتر شدن محتوای وبلاگ یاری فرمایید.

    منبع :سایت بازتاب



    پدر آریوس ::: دوشنبه 85/3/22::: ساعت 7:48 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    هم‌زمان با تحول سیاسی در کشورهای آمریکای لاتین و محبوبیت مخالفان آمریکا، گزارش‌ها حاکی است، اسلام نیز ناگهان رشد بی‌سابقه‌ای در این کشورها یافته است.
    به گزارش سرویس بین‌الملل «بازتاب» به نقل از «واشنگتن‌پست»، «جکی آولار» هر روز صبح با ساعتی که پنج بار در روز اذان می‌دهد، از خواب برمی‌خیزد. یک طرف تختش این ساعت است و طرف دیگر آن مجسمه مریم مقدس(س). او به عنوان یک مسلمان، می‌خواهد که این مجسمه را بردارد، اما به عنوان یک لاتین نمی‌تواند و پدر او که یک کاتولیک السالوادوری است، می‌خواهد که آن بماند.
    خانم آولار 31 ساله، هم‌اکنون دیگر نه به کنار دریا می‌رود و نه به رقص‌های دسته‌جمعی؛ وی یک مسلمان وفادار به دستورهای دینی‌اش شده است.

    او نخستین فرد مسلمان در کشوری است که هیچ‌گاه دینی غیر از مسیحیت و مذهبی جز کاتولیک را ندیده است.
    در این کشور، هزاران مهاجر لاتین دیگر، خود را مسلمان معرفی می‌کنند. تعداد دقیق آنان مشخص نیست، ولی برآورد می‌شود که حدود چهل تا هفتاد هزار نفر باشند. این گرایش‌ها به اسلام به هویتی برای مهاجران تبدیل شده است. نسل جدیدی از آنان که به ندرت در زادگاهشان با این تفکر روبه‌رو شده‌اند، امروزه از هر زمان دیگری، راحت‌تر می‌توانند به ترجمه اسپانیایی قرآن دست یافته و در مورد اسلام بیشتر بدانند. اما لاتین‌ها با اسلام آوردن، دچار تعارضات بسیاری می‌شوند.
    این گروندگان در سراسر آمریکای لاتین پراکنده‌اند، آنان در اسلام اخلاص و سادگی را یافته‌اند که در کاتولیک نبوده است.
    زنان لاتین هم‌اکنون احساسی دارند که هیچ‌کدام از زنان غربی ندارند؛ یعنی احترام به زنان.
    برای «پریسیکا مارتینز» از نسل سوم مکزیکی ـ آمریکایی، گرویدن به اسلام با یک پرسش، آغاز و برای «مارگارت الیس» پانامایی ـ آمریکایی نیز با یک پرسش تمام شد.
    روزی مارتینز از پدر روحانی پرسید: چرا مسیحیان به «تثلیث» اعتقاد دارند، اما هیچ‌گاه پاسخ قانع‌کننده‌‌ای دریافت نکرد، به این ترتیب، سؤال‌‌های دیگری برایش ایجاد شد، تا جایی که فهمید نمی‌تواند با خدا رابطه داشته باشد.
    وی در دروس خاورمیانه دانشگاه با اسلام آشنا و در پایان سال اول با گفتن شهادتین مسلمان شد. این در حالی بود که خانواده‌اش گفتند: یا خانه یا اسلام و او اسلام را برگزید

    الیس نیز خواستار رابطه نزدیک‌تری با خدای خود بود و همین سبب شد، به اسلام روی آورده و نام خود را به «فرحناز» تغییر دهد.
    آولار در زمان حملات 11 سپتامبر در دانشگاه «جرج میسون» آمریکا با یک پاکستانی آشنا شد. پس از این حادثه از او پرسید که چگونه مسلمانان می‌توانند این کارها را بکنند و از او جدا شد. این امر باعث شد تا او کنجکاو شده و پس از فروکش کردن ناراحتی‌اش در مورد اسلام از او توضیح بخواهد و سپس خود ادامه داد.
    اعتقادات آولار نه با سیاست و نه بی‌عدالتی علیه مسلمانان شکل گرفت. او می‌گوید: من عاشق کشورم هستم و زندگی کردن در اینجا را دوست دارم. لاتین بودن را دوست دارم و از بیش از همه آنها، عاشق اسلامم.
    او می‌گوید: نقشی که زنان در اسلام دارند، او را اذیت نمی‌کند نقشی را که خیلی غربی‌ها آن را سرکوب کرده‌اند یا غیرمساوی و... می‌دانند. او این نقش را تنها احترام‌آور می‌داند.
    آولار ادامه می‌دهد: پیش از اسلام آوردن، زمانی که در خیابان راه می‌رفتم، عده‌ای از پسرهای محله به من متلک می‌‌گفتند، ولی پس از اسلام آوردن و از زمانی که با حجاب خارج می‌شوم، آنان تنها در سکوت من را نگاه می‌کنند و من این احترام از جنس مخالف را می‌پسندم؛ الحمدالله.

    به نظر شما جاذبه های اسلام چیست و چرا روز به روز، تعداد افرادی که به دین اسلام روی می آورند افزایش می یابد.

    جهت ارسال نظرات خصوصی یا ارتباط یشتر با نویسنده می توانید مطالب خود را به آدرس

         poparyus@gmail.com

    ارسال نموده یا

    fatheraryus@yahoo.com

    را در یاهو مسنجر  addنمایید.

    با عضویت در خبر نامه از به روز شدن مطالب با خبر شوید.

    با ارسال نظرات سازنده خود مارا در بهتر شدن محتوای وبلاگ یاری فرمایید.

    منبع : سایت بازتاب 



    پدر آریوس ::: دوشنبه 85/3/22::: ساعت 7:44 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    <   <<   31   32   33   34      

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 140
    بازدید دیروز: 374
    کل بازدید :375791

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    پدر آریوس - مسجد و کلیسا - mosque&church
    پدر آریوس
    این وبلاگ بر آن است تا در فضایی آرام ، عقلانی و منطقی به مناظره و گفتگو با برادران و خواهران مسیحی جویای حق و حقیقت بپردازد.

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    پدر آریوس - مسجد و کلیسا - mosque&church

    >>> لوگوی دوستان<<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    پارسی بلاگ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
    2006-ParsiBlog™.com ©