سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من از آنچه نمی دانید نمی ترسم؛ ولی بنگرید در آنچه می دانید چگونه عمل می کنید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
پاسخ به سؤالات شما در مورد مسیحیت - مسجد و کلیسا - mosque&church
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • مسجد و کلیسا
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • سؤال 8

    پولس که بود؟ نقش او در تحریف دین عیسی (ع) چیست؟-2

    مدت هشت سال در شهر زادگاهش از صحنه تاریخ به دور ماند؛ و شاید در آنجا دوباره تحت تأثیر الاهیات رستگاری رازورانه‌ای قرار گرفت که در میان یونانیان رواج داشت. سپس برناباس برای اداره ی کلیسای انطاکیه از او یاری جست. با همکاری هم (43 – 44) آن قدر اشخاص را به کیش مسیح درآوردند که عده ی عیسویان انطاکیه بیش از همه ی شهرهای دیگر شد. در این شهر بود که برای نخستین بار به کسانی که خود را «مؤمنین»، «شاگردان»، «برادران»، یا «قدیسین»، می‌نامیدند، از سوی مشرکان، شاید به طعنه نام کریستیانوی، یعنی کسانی که پیرو مسیح یا «تدهین شده»اند، داده شد. همچنین در اینجا بود که برای نخستین بار غیر یهودیان به کیش نوین روی آوردند. بیشتر آنان «خداترسها» و بویژه زنهایی بودند که قبلا یکتاپرستی، و تا حدی آیین، یهودیان را پذیرفته بودند.

    گرویدگان انطاکیه به اندازه ی گرویدگان اورشلیم فقیر نبودند. اقلیت مهمی از آنان به طبقه بازرگانان تعلق داشتند. با شور و شوق یک جنبش جوان و پویا صندوقی برای ترویج «بشارت» به وجود آوردند. شیوخ کلیسا برناباس و پولس را تقدیس و تبرک کردند و روانه ی مأموریتی کردند که تاریخ، با کاستن نابجای سهم برناباس، آن را «نخستین سفر تبلیغی پولس رسول» می‌نامد (45 – 47). این دو به قصد قبرس سوار کشتی شدند و کامیابیهای دلگرم کننده‌ای در میان یهودیان این جزیره به دست آوردند. از پافوس کشتی دیگری برای رفتن به پرگا، واقع در پامفولیا، گرفتند. سپس از راههای پرخطر کوهستانی به انطاکیه در پیسیدیا رسیدند. کنیسه در آنجا از روی نزاکت به سخنان آنان گوش داد، ولی موقعی که شروع به موعظه غیر یهودیان کردند، یهودیان راسخ العقیده کارمندان شهرداری را بر آن داشتند که مبلغان را از شهر بیرون کنند. دشواریهای مشابهی در ایکونیوم نیز پیش آمد. در لوسترا بولس را سنگسار و از شهر بیرون کردند و به حساب آنکه مرده است رهایش کردند. بولس و برناباس همچنان «سرشار از شادی روح القدس» «بشارت» را به «دربه» بردند، سپس از همان راه به پرگا بازگشتند و به قصد انطاکیه ی سوریه سوار کشتی شدند. در اینجا بود که این دو تن خود را با حادترین مسئله ی تاریخ مسیحیت رو به رو دیدند.(1)

    پولس در این زمان با تحریف دین مسیح و شریعت آن با و با بیان این نکته که برای مسیحی شدن نیاز به ختنه شدن نیست و همچنین تبلیغ در میان مسیحیان برای دین نو ساخته خود طرفداران زیادی پیدا می کند و با تهدید و تطمیع حواریون از آنان برای عمال و گفتار خود مجوز می گیرد

     (1) تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد 3 ، قیصر و مسیح 



    پدر آریوس ::: دوشنبه 85/9/6::: ساعت 2:6 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    سؤال 8

    پولس که بود؟ نقش او در تحریف دین عیسی (ع) چیست؟-1

     

    بنیاگزار الاهیات کیش مسیح در شهر طرسوس واقع در کیلیکیا در حدود سال دهم میلادی به دنیا آمد. او یک یهودی زاده بود . پدرش فریسی بود و او را مطابق اصول پرشور این فرقه پرورش داد. این حواری غیر یهودان همواره خود را فریسی دانست، حتی پس از آنکه شریعت یهود را رد کرد.

     

    دروس ابتدایی را در کنیسة محل  سکونتش فرا گرفت  پدرش او را به اورشلیم فرستاد که در آنجا کاملا مطابق شریعت پرورده شد و به نام آیین یهود حمله به مسیحیت را آغاز کرد، او مسیحیان را به شدت مورد حمله و آزار قرار می داد چون آگهی یافت که کیش جدید پیروانی در دمشق پیدا کرده است از یک کاهن بزرگ اجازه گرفت به آنجا برود تا همة کسانی را «که متعلق به طریقت بودند» توقیف کند و با زنجیر به اورشلیم آورد (سال 31).

     

     اما معلوم نیست که در بین راه چه بر او گذشت که تغییر عقیده داد و به کیش مسیحی در آمد در مورد علت  مسیحی شدن او  این مطلب  را  بیان می کنند که : ناگاه نوری از آسمان دور او درخشید؛به زمین افتاد آوازی شنید که بدو گفت: «ای شائول،‌ شائول، برای چه بر من جفا می‌کنی؟» گفت: «خداوندا تو کیستی؟» خداوند گفت: «من آن عیسی هستم که تو بدو جفا می‌کنی.» … اما آنانی که همسفر او بودند، خاموش ایستادند، چونکه آن صدا را شنیدند، لیکن هیچ کس را ندیدند. پس پولس از زمین برخاسته چون چشمان خود را گشود هیچ کس را ندید و دستش را گرفته او را به دمشق بردند، و سه روز نابینا بود.

     

    ویل دورانت می گوید:

    هیچ کس نمی‌تواند بگوید چه فرایند طبیعی شالودة این تجربه سرنوشت ساز بوده است! خستگی سفری طولانی، حرارت آفتاب بیابان، شاید گرمازدگی بدنی ضعیف و احتمالا مصروع، و روحی دستخوش شکنجة تردید و احساس گناه، همه بر روی هم، در به ثمر رساندن فرایند نیمه آگاهانه‌ای که این منکر متعصب را بدل به تواناترین واعظ مسیح استیفان کرد، محتملا نقش داشته‌اند. اطرافیان یونانی او در طرسوس  برایش از یک  سوتر  یا منجی گفته بودند که بشر را نجات می‌دهد؛ در آموزش مذهبی یهودی خود نیز شنیده بود که مسیحی می‌آید؛ حال پس چگونه می‌توانست اطمینان داشته باشد که این عیسای مرموز و مسحور کننده، که به خاطر او مردم جانشان را فدا می‌کردند، همانی نیست که وعده داده شده است؟ هنگامی که، در پایان سفر خود که ناتوان و همچنان نابینا بود، روی صورتش دستهای آرامبخش یک یهودی گرویده را حس کرد «در ساعت از چشمان او چیزی مثل فلس افتاده بینایی یافت، و برخاسته تعمید گرفت؛ و غذا خورده قوت گرفتچند روز بعد داخل کنیسه‌های دمشق شد و اعلام کرد که عیسی «پسر خدا» است.

    فرماندار دمشق، به تحریک یهودیان آزرده خاطر، فرمان دستگیری بولس را داد. دوستان جدید بولس او را در میان سبدی از فراز دیوارهای شهر عبور دادند. خود وی می‌گوید که مدت سه سال در دهات عربستان دربارة عیسی موعظه کرد. سپس چون به اورشلیم بازگشت، مورد عفو و محبت پطرس واقع شد و مدتی با او به سر برد. بیشتر حواریون به او اعتماد نداشتند، ولی برناباس، که خودش نو ایمان بود، دست موافقت به او داد و کلیسای اورشلیم را ترغیب کرد که به آزار دهندة سابق خود مأموریت دهد تا این «بشارت» را ابلاغ کند که مسیح آمده است و بزودی ملکوت را برقرار می‌سازد. یهودیان یونانی زبان که وی «بشارت» را به آنان عرضه کرد کوشیدند او را به قتل برسانند، و حواریون، شاید از ترس اینکه مبادا حدت و حرارت او جان همه‌شان را به خطر اندازد، او را به طرسوس فرستادند. (تاریخ تمدن ویل دورانت)

    حال بر خوانندگان محترم است که کمی اندیشه کنند که چگونه یکشبه و طی یک مکاشفه  پولس به خدا بودن عیسی (ع) پی می برد و از کجا متوجه می شود که کسی که با او صحبت می کند خداست و هزاران اما و اگر دیگر ..........  

    آیا به نظر شما این هم یکی از هزاران نیرنگ قوم هزار نیرنگ است؟

     

    دنباله این مطلب را در یادداشت  بعدی بخوانید:

     



    پدر آریوس ::: جمعه 85/8/19::: ساعت 10:16 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    سؤال 7

    از امامت حضرت عیسی(ع) تا پیامبر، آیا جامعه امام داشت، اگر نداشت،

    رهبری جامعه به چه شکل اداره می‌شد؟

     

    در مورد امامت و رهبری جامعه مسیحیت پس از حضرت مسیح(ع) تا ظهور پیامبر اسلام(ص) در کتاب‌های تاریخی چندان روشن و شفاف ذکر نشده است.

    در متون اسلامی و کتاب مقدس مسیحیان آمده است که رهبری مسیحیان پس از حضرت عیسی(ع) بر عهدة وصی حضرت، شمعون بن حمون (معروف به پطرس) بود. اوکسی بود که  که در رأس حواریون قرار داشت و مسئولیت حضرت عیسی(ع) را بعد از او بر عهده گرفت. به نوشته انجیل "متی" حضرت عیسی به او گفت: کلیدهای ملکوت آسمان را به تو می‌سپارم.(1)

    در روایات اسلامی آمده است: حضرت عیسی(ع) دوازده وصی داشت(2) که اولین آنان شمعون بن حمون بود. در برخی از روایات آمده است: ذریب بن ثملا یکی دیگر از اوصیای حضرت عیسی(ع) بود.(3)

    نیز آمده است: سلمان فارسی که نام اصلیش روزبه بود، از اوصیای حضرت عیسی(ع) به شمار می‌آید.(4)

     

    البته همانطور که بعد از در گذشت پیامبر گرامی  اسلام (ص) در جانشینی آن حضرت اختلاف پیش آمد و عده ای با سوء استفاده از موقعیت و از آب گل آلود ماهی گرفتن بر کرسی خلافت به نا حق تکیه زدند  بعد از حضرت عیسی (ع) نیز در جانشینی ایشان اختلافاتی بروز کرد. علیرغم تأکید حضرت عیسی (ع) مبنی بر جانشینی حضرت پطرس،  شخصی به نام پولس  با بیان مطالبی جدید و آموزه هایی غیر واقعی در مقابل حضرت پطرس ایستاد و دین مسیحیت را به طور کلی از مسیر اصلی خود خارج نمود .

     

     مسئله ای که سالیان سال مورد شک و شبهه و اختلاف نظر در میان علماء و دانشمندان دینی می باشد این است که نقش یهودیان در پرورش پولس و قرار دادن او در مقابل حضرت پطرس و بیان آموزه هایی از قبیل فدا و گناه اصلی ، تثلیث ، خدا محوری مسیح و الوهیت او چه بوده است . آیا همة اینها نقشه ای حساب شده از طرف یهودیان بوده است ؟ آیا پولس واقعاً به کیش مسیح در آمد یا اینکه همانند کنستانتین برای رسیدن به اهداف خود این دین را انتخاب نمود؟ آیا آموزه هایی که پولس تعلیم کرد همان آموزه های یونان باستان و فلاسفه آن نبود که پولس در مدرسة یهودیان آموخته بود ؟ و هزاران هزار پرسش دیگر..........

     

    برای روشن شدن مطلب به گوشه هایی از زندگی پولس اشاره می کنم:

    او که  یک یهودی زاده بود ، و در کنیسة محل  سکونتش تعلیم یافت پدرش او را به اورشلیم فرستاد که در آنجا کاملا مطابق شریعت پرورده شد و به نام آیین یهود حمله به مسیحیت را آغاز کرد، او مسیحیان را به شدت مورد حمله و آزار قرار می داد چون آگهی یافت که کیش جدید پیروانی در دمشق پیدا کرده است از یک کاهن بزرگ اجازه گرفت به آنجا برود تا همة کسانی را «که متعلق به طریقت بودند» توقیف کند و با زنجیر به اورشلیم آورد (سال 31).

    ادامه مطلب در یادداشت بعد.........

     

    1‌- انجیل متی، فصل 16.

    2‌- کافی، ج 1، ص 532.

    3‌- کنز الفوائد، ج 1، ص 142.

    4‌- روضه الواعظین، ج 2، ص 278.

    5- تاریخ تمدن ویل دورانت، ج3

     



    پدر آریوس ::: چهارشنبه 85/8/17::: ساعت 6:17 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    سؤال 6

    دین اسلام با دین مسیحیت و دیگر دین‌ها چه تفاوتی دارد؟ مگر همة دین‌ها از طرف خدا نیامده است‌؟

     

    دین‌، در فرهنگ توحیدی از ابتدای نبوت تا ختم آن یکی بیش نیست‌. انبیا ء عظام، برای همین دین واحد مبعوث شده‌اند; ولی آیین و به تعبیر قرآن "منهاج (روش‌) آن‌ها متفاوت است‌: لِکُل‌ٍّ جَعَلْنَا مِنْکُم‌ْ شِرْعَة‌ً  وَمِنْهَاجاً; (مائده‌،48) برای هر گروه از شما ]پیامبران‌[ آیین و روشی مقرر کرده‌ایم‌".

     دین‌، یک قانون و راه الهی عمومی برای تمام امت‌هاست‌; ولی شریعت‌، راهی است که برای هر یک از ملت‌ها و یا پیامبرانی که بدان مبعوث شده‌اند آماده گردیده است‌.

    ما، علاوه بر این که به پیامبری حضرت محمد(ص) و شریعت او معتقد هستیم‌، پیامبری پیامبران دیگر را نیز قبول داریم‌; امّا در عین حال فقط شریعت اسلام را حجت می‌دانیم‌; زیرا:

     اولاً، اسلام جامع و کامل است‌;

     ثانیاً قوانین آن برای همة نسل‌ها تا قیام قیامت است‌;

     نه این که مانند شرایع سابق مقطعی باشد،

     هر چند خداوند متعال می‌فرماید:

    "إِن‌َّ الدِّین‌َ عِندَ اللّه‌ِ الْإِسْلاَم‌ُ; (آل‌عمران‌،19) دین در نزد خدا، اسلام ]و تسلیم بودن در برابر حق‌[ است‌. ;

    "وَمَن یَبْتَغ‌ِ غَیْرَ الْإِسْلاَم‌ِ  دِیناً فَلَن یُقْبَل‌َ مِنْه‌ُ وَهُوَ فِی الآخِرَة‌ِ مِن‌َ  الْخَاسِرِین‌َ; (آل‌عمران‌،85) و هر کسی جز اسلام‌، آیین برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت‌، از زیان کاران است.‌

    انسان‌های هر دوره‌ای نسبت به انسانهای دورة قبل از خود، از سطح آگاهی و بینش بیشتری برخوردار بوده‌، و شریعت‌های بعدی نیز از حیث پاسخگویی به نیازهای بشری جامعیت بیشتری نسبت به شریعت‌های قبلی خود داشته‌اند; پس آیینهای بعدی‌، همیشه از آیینهای قبلی کاملتر بوده‌اند تا به آخرین آنها یعنی اسلام ـ که برنامة نهایی است ـ رسیده است‌; مثل کلاسهای تربیتی و آموزشی که کلاسهای مراحل بالاتر از کلاسهای قبلی خود کاملتر هستند. انبیا نیز برای این که انسان بتواند در راه پرنشیب و فراز تکامل پیش رود، هر کدام‌، قسمتی از نقشة این مسیر را در اختیار او گذارده‌اند تا این که شایستگی پیدا کرد نقشة کلی و جامع تمام راه به وسیلة آخرین پیامبر(ص) از سوی پروردگارش در اختیار او قرار گیرد.

    بنابراین ادیان الهی که بر انبیاء نازل شده‌، همه یک دین‌، بوده‌اند و اختلاف‌، در شریعت‌هاست‌، و یکی از اختلافهای شریعت اسلام با سایر شرایع در اجمال و تفصیل است‌; یعنی قرآن‌، تفصیل دهنده مطالبی است که به‌طور اجمال در کتابهای آسمانی آمده بود. ازجمله تفاوتهای دیگر می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد.

    1. احکام شریعت اسلام‌، کاملاً منطبق با مقتضیات فطری انسان و عقل اوست‌; ولی شرایع دیگر چنین نیستند; مثلاً انجیل می‌گوید: اگر کسی به سمت راست صورت شما سیلی زد، سمت چپ صورتتان را هم جلو بگیرید تا بزند; در حالی که قرآن می‌فرماید: فَمَن‌ِ اعْتَدَی‌َ عَلَیْکُم‌ْ....; (بقره‌، 194) هر کس بر شما تعدّی کرد، همان گونه که بر شما تعدی کرده‌، بر او تعدی کنید.

    2. احکام اسلام‌، از هرگونه تحریف و تبدیل مصون است‌; چنان‌که قرآن نیز به آن تصریح کرده و می‌فرماید: إِنَّا نَحْن‌ُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَه‌ُ لَحَـَفِظُون‌َ ; (حجر، 9) ما خود این کتاب را فرود آوردیم و خود نیز نگهبان آن هستیم‌. ولی در ادیان دیگر این‌طور نیست‌.

    3. جامعیت اسلام را هیچیک از ادیان دیگر ندارند; چرا که در همة شؤون زندگی از رابطة فرد با خدا گرفته تا روابط اجتماعی افراد، روابط خانوادگی‌، روابط فرد اجتماع‌، روابط انسان و جهان مداخله کرده است‌.

     



    پدر آریوس ::: دوشنبه 85/8/15::: ساعت 1:15 صبح

    سؤال 5

    تفاوت های اصولی فرقه های دین مسیحیت را با یکدیگر بیان کنید.

    یک - مذهب کاتولیک:

    پیروان کلیسای روم هستند که تحت ریاست عالیه پاپ - واقع در واتیکان - اداره می شود. اساس کلیسای کاتولیک «عمومیت، خدمت، الفت و اتحاد» است. کلیسای کاتولیک خود را نماینده حقیقی عیسی مسیح می داند و به این دلیل برای خود عمومیت و اتحاد عقیده و آداب مذهبی و خدمت و ولایت و تقدس قائل است.

    پنج اصل زیر را می توان اساس مذهب کاتولیک - البته پس از اصلاحات متعدد - دانست:

    1. اخبار و سنن کاتولیک برابر و هم وزن کتب مقدس است و منبع حقیقت و سرچشمه اختیارات روحانی      می باشد.

    2. کتاب مقدس معتبر همان نسخه لاتینی آن است.

    3. ترجمه کتاب مقدس از زبان لاتینی، حق انحصاری کلیسای کاتولیک است.

    4. مقدسات سبعه (تعمید، قربانی، توبه، اعتراف، تناول، ازدواج، مسح بیماران در حال مرگ) همان است که کلیسا در قرون وسطی رسما پذیرفته است.

    5. نجات و رستگاری تنها بستگی به ایمان دارد ولی ایمان عامل حصول آن نیست و اعمال صالحی مستوجب عفو و غفران الهی نیست.

     

    دو - مذهب ارتدوکس:

    پس از تجزیه امپراتوری روم به روم شرقی و غربی، در کلیسای کاتولیک انشعابی حاصل شد و کلیسای شرقی به نام ارتدوکس نام گرفت و از کلیسای کاتولیک جدا شد. پیروان ارتدوکس در مخالفت با کلیسای کاتولیک، مفاهیم، برزخ،   بی آلایش، برائت از گمراهی و عدم امکان اشتباه پاپ را قبول ندارند. کشیشان آنان نیز به خلاف کشیشان مذهب کاتولیک ازدواج می کنند و مراسم عبادی را به زبان محلی می خوانند نه زبان لاتین. حتی شکل کلیساهای ارتدوکس با کلیساهای کاتولیک متفاوت است. اصول فرائض این مذهب در «تعمید، ادای شهادت، مسح روغن مقدس، تناول، توبه، مسح بیماران و ازدواج» خلاصه می شود.

     

    سه - مذهب پروتستان:

    دومین و بزرگترین انشعاب در درون مذهب کاتولیک است که در برابر سخت گیری ها و انحرافات فراوانی این مذهب انجام شد. مخالفت با قدرت الهی پاپ اصلی ترین نقطه مقابل پروتستانیزم با مذهب کاتولیک است. ازدواج کشیشان، عدم نیاز بر وجود روحانی در ارتباط با خدا، عدم اجبار در اعتراف به گناه، عدم نیاز به کلیسا و روحانیت در فهم اصول عقاید از دیگر اصول این مذهب است. این مذهب دارای فرقه های متعددی است. اصول شعائر و مراسم مذهبی پروتستان عبارت است از: «تعمید، اعتراف غیر اجباری، تناول و افطار، تلاوت کتاب مقدس، حضور در کلیسا و قرائت ادعیه لوتر و ازدواج» است.

    برای اطلاع بیشتر نگا:

    - مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 2، ص 815 - 784 ، انتشارات حر، تهران

    - جان ناس، تاریخ جامع ادیان از آغاز تا امروز، ترجمه علی اصغر حکمت، ص 473 - 406

     

     



    پدر آریوس ::: پنج شنبه 85/8/4::: ساعت 1:7 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    سؤال -۴

    پروتستان  یعنی چه ؟پروتستانها چه عقایدی دارند؟

     مذهب پروتستان « Protestant » که در لغت به معنای اعتراض یا معترض است ، توسط لوتر مارتین (1483 ـ 1546) مصلح دینی آلمانی به وجود آمد .

    وی مردی متهور ، بی پروا و بسیار متقی و پاکدامن بود که در وجود خود ایمان و اعتقاد را با عمل و کردار در آمیخت ، در سال 1507  در طبقه کشیشان داخل شد و بعد از چندی به سمت استادی در دانشگاه ویتنبرگ برگزیده شد.

    قیام لوتر بر ضدّ کلیسای کاتولیک و استبداد روحانی بر سر مسئلة آمرزش گناهان از طرف کشیشان و پاپ بود؛ یعنی رؤسای روحانی به دلخواه اشخاص را از کلیسا اخراج ویر ا به اصطلاح تکفیر می‌‌ کردند و بعد برای آمرزش گناهان و ورود مجدّد به کلیسا این اشخاص ممکن بود گناهان خود را با پول بخرند، حتی پاپ دامنة آمرزش را به ارواحی که در برزخ بودند، توسعه داد. توماس‌ میشل‌ که‌ خود کشیش‌ مسیحی‌ معاصر است‌ در این‌ باره‌ می‌نویسد: در حالی‌ که‌ بسیاری‌ از کارگزاران‌ کلیسا مردم‌ را به‌ اصلاح‌ دین‌ فرا می‌خواندند، جریان‌ بخشش‌نامه‌ها مانند توپ‌ صدا کرد، و ایجاد شکاف‌ در کلیسای‌ غربی‌ را قطعی‌ نمود. قضیه‌ از این‌ قرار بود که‌ شماری‌ از واعظان‌ پرشور مناطق‌ مختلف‌، اروپا را زیر پا گذاشتند و در همه‌ جا اعلام‌ کردند که‌ هر مؤمنی‌ می‌تواند با پرداخت‌ مقداری‌ پول‌ به‌ کلیسا خود را از مجازات‌ باز خرید کند و نجات‌ دهد.

    لوتر خود اغلب بر ضدّ این اعمال موعظه کرده بود اما آنچه او را به قیام بر ضدّ این اوضاع بر انگیخت، اقدام به فروش رسمی آمرزشنامه توسط کلیسا بود. لوتر 95 مسئله به منظور استخراج حقیقت طرح ریخت و در 31 اکتبر 1517 آن ها را بر در یکی از کلیساهای کاتولیک شهر ویتنبرگ نصب کرد. در این نامه بتفصیل عمل خرید و فروش غفران و انابه را که منبع عایداتی برای کشیشها بود تخطئه و تقبیح کرد و بر حسب رسم معمول آکادمی با کمال ادب مخالفین را در باره عقاید خود به مناظره و بحث دعوت کرد.

    این عمل مانند روغنی که بر آتش بیفشانند در سراسرآلمان نایره بحث و گفتگو را مشتعل ساخت . در طی آن نامه در حقیقت مسئله آزادی از تحت یوغ کلیسای روم نهفته بود. این عمل پاپ و عمال او را خشمگین کرد و دستور محاکمه و بازخواست او صادر گردید اما با وساطت شاهزاده فرمانروای ساکسونی مقرر شد تا لوتر در عوض مسافرت به رم به شهر آوگسبورگ رفته و در حضور نماینده پاپ به کار او رسیدگی شود. لوتر نیز پذیرفته ، به آنجا رفت.

    این جریان سبب شد که مسئله اصلاح کلیسا اندک اندک به میان بیاید و لوتر برای اثبات مدعای خود ناگزیر شد که در اوراق صحف مقدس تحقیق بیشتری کند .در نتیجه این مطالعه بر لوتر به طور روشن ثابت شد که کلیسای کاتولیک بکلی از قائده امر کتاب الهی منحرف است و بسیاری از اعمال آن درست مخالف مبادی عیسی است.

    محاکمه لوتر در برابر نماینده پاپ بی نتیجه ماند به او حکم کردند از عقاید خود عدول کند و لی او امتناع نمود و فرار کرد . چون در این اوقات اوضاع سیاسی در اروپا دچار آشفتگی و اضطراب بود ، دستگاه پاپ اندکی درباره لوتر روش سکوت را در پیش گرفت ولی لوتر آرام ننشسته ، با کشیشان و متکلمان مسیحی همواره به مباحثه و منا ظره می پرداخت .پاپ ملاحظه کرد که لوتر بکلی ربقه اقرار به کلیسای کاتولیک را از گردن خود برداشته و کتاب مقدس را به رأی و نظر خود تأویل و تفسیر می کند . به این جهت حکمی صادر کرد و او را رسماً تکفیر نمود. لوتر سرانجام در سال 1546 وفات یافت.

    لوتر آداب و رسوم کلیسا را ، مانند افروختن شمع و نصب صلیب و استعمال ارغنون و دیگر تشریفات و مناسک روم را جایز دانست. لوتر با اینکه می گفت در عشای ربانی جسم غیبی وجود ندارد ولی با این وجود اصرار می ورزید روح عیسی در آن موجود است و در آن شراب و نان مقدس ، پاره ای از روح عیسوی قرارگرفته است. . برخی‌ از پیشنهادهای‌ او از نظر ایمان‌ کاتولیک‌ مردود و غیر قابل‌ قبول‌ بود، ولی‌ چیزهای‌ تازه‌ای‌ نیز میان‌ آن‌ها وجود داشت‌، از جمله‌:

    ـ نجات‌ فقط‌ از راه‌ ایمان‌ به‌ دست‌ می‌آید.

    ـ کتاب‌ مقدس‌ تنها منبع‌ ایمان‌ مسیحی‌ است‌ .

    ـ نباید معتقد بود که‌ عشای‌ ربانی‌ قربانی‌ است‌ .

    ـ رهبانیت‌ و نذر کردن‌ برای‌ آن‌ باطل‌ است‌ .

    ـ افراد غیر روحانی‌ باید نقش‌ مهم‌تری‌ در مراسم‌ عبادی‌ و رهبری‌ دینی‌ داشته‌ باشند.

    ـ کلیساهای‌ محلی‌ باید از کلیسای‌ روح‌ مستقل‌ شوند...

    ـ رد برخی‌ از اعمال‌ کاتولیکی‌ مانند اعتراف‌ به‌ گناه‌ .

    ـ باید با کارهای‌ غیر قانونی‌ مانند "بخشش‌ نامه‌ها" و فروش‌ مناصب‌ روحانی‌ برخورد شود.

    لوتر درصدد بود کلیسا را طبق‌ تعالیم‌ اصلی‌ کتاب‌ مقدس‌ اصلاح‌ کند (و به‌ این‌ دلیل‌ نهضت‌ وی‌ را "اصلاح‌ انجیلی‌" نامیده‌اند.)



    پدر آریوس ::: یکشنبه 85/7/2::: ساعت 11:22 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    سؤال -3

    ارتودوکس «Orthodox »  یعنی چه ؟ ارتودوکسها چه عقایدی دارند؟

     

    تاریخ دین مسیحیت و انشعابات آن تا حدودی با تاریخ امپراتوری روم در دورة قدیم و قرون وسطی گره خورده است. اینک برای توضیح مذهب ارتدکس لازم است نیم نگاهی به تاریخچة دولت قدیم روم بیاندازیم.

    دولت قدیم روم قبل از دورة قرون وسطی سه دورة پادشاهی، جمهوری و امپراتوری را پشت سر گذاشت.

    1ـ دورةپادشاهی حدوداً از سال 753 تا 500 قبل از میلاد.

    2ـ دورة جمهوری حدوداً از سال 500 تا 27 قبل از میلاد(دورة جمهوری اشرافی).

    3ـ دورة امپراتوری از سال 27 قبل از میلاد تا سال 395 میلادی.

    در دورة سوّم، امپراتوری روم با دین مسیحیّت برخورد داشت. در بیست و پنج سال آغازین دین مسیح که دورة کلیسای شهادت نام نهادند ، مسیحیان با دولت امپراتوری روم درگیر بودند. این ها از قوانین دولت و دین رسمی سرباز می زدند، و دولت هم با آنان به خشونت رفتار می کرد و مسیحیان را می کشت.

    در سال 260 م . با اسیر شدن "والریانوس" امپراتور روم توسط ارتش ایران، امپراتوری روم دچار هرج و مرج شد.

    در سال 284 م . که "دیو کلسین" امپراتور شد، در صدد و اصلاح حکومت و نظم اجتماعی بر آمد که در نتیجه امپراتوری را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم نمود که این تقسیم مقدمة تجزیة امپراتوری شد.

    در سال 313 م. به موجب منشور میلان توسط امپراتور کنستانتین اول دین مسیحیت آزاد شد. وی این دین را هم طراز با سایر ادیان شناختو مسیحیان توانستند در حوزة امپراتوری روم آزادانه فعالیت مذهبی داشته باشند. وی شهر بیزانس (قسطینیه) را بنا نهاد و در سال 330 م. پایتخت را از روم به بیزانس منتقل کرد.

    در سال 380 م. امپراتور ، "تئودوس کبیر" دین مسیح را تنها دین رسمی در قلمرو حکومتی خود شناخت.

    در سال 395 م. پس از وفات امپراتور "تئودوسیوس اول" امپراتوری روم به دو کشور شرقی و غربی تجزیه شد. در غرب "هونوریوس" و در شرق "آرکادیوس " به سلطنت نشستند.

    در سال 476 م. امپراتور روم غربی "رومولوس آوگوسترلوس" توسط "اودوآکر" سرکردة گوت ها خلع شد و بدین وسیله امپراتوری روم غربی منقرض و قرون وسطی آغاز شد. از این تاریخ به بعد روم اهمیّت سیاسی خویش را از دست داد و جنبة دینی آن اهمیت بیشتری پیدا کرد. از این تاریخ به بعد حکومت های غربی زیر چتر اقتدار کلیسای روم قرار گرفتند.

    کلیسای روی را کلیسای کاتولیک و لاتینی و کلیسای بیزانس یا قسطنطنیه را کلیسای ارتدکس و یونانی گویند.

    ارتدکس به معنای سنتی و کاتولیک به معنای عمومی است. سابقة کلیسای کاتولیک از دیگر کلیساها بیشتر است و کاتولیک ها برای کلیسای روم و پاپ نقش محوری قائلند. و علتش این است که می گویند : وقتی که عیسای مسیح دستگیر شد ، حواریون عیسی را تنها گذاشتند جز پطرس حواری که تا لحظات آخر با عیسی بود. بعد از مصلوب شدن حضرت عیسی ، "پتر " یا "پطروس" در رأس تشکیلات مسیحیّت قرا ر گرفت. او ارکان کلیسا را بنیان گذارد. حواریون که مورد آزار یهودیان قرار می گرفتند، به ناچار به دیار دیگر مهاجرت نمودند. پطروس که رهبری هسته و دسته های مسیحی را در دست داشت، به روم هجرت کرد و نخستین کشیش آن شهر شد. این امر سبب شد که آن جا در دیدة بسیاری از مسیحیان مکان مقدسی قرار گیرد و برای کشیش روم اهمیت ویژه ای قائل شوند. آنان اسقف روم را جانشین و قائم مقام "پتر" مقدس و رئیس اسقف ها و کشیش های دیگر به شمار می آورند و بعد ها به او لقب "پاپ" داده اند. (1)

    اما ارتدکس عنوان کلیساهای مسیحیان خاوری بیزانسی است که در سال 1054 میلادی در زمان "میخائیل کارولاریوس" بطریق (سرخلیفه) قسطنطنیه از کلیسای کاتولیک جدا شد.

    تا این تاریخ دو نوع کلیساس لاتینی و یونانی با هم مراوده و همکاری داشتند، اما از این تاریخ به بعد به صورت رسمی از هم جدا شدند. علت جدا شدن این دو کلیسا این بود که در این سال، پاپ روم رئیس کلیسای کاتولیک، بطریق قسطنطنیه رئیس کلیسای ارتدکس را تکفیر کرد، بطریق قسطنطنیه نیز واکنش نشان داد و پاپ را ملحد معرفی کرد. این حرکت اوج اختلافات دو کلیسای مستقر در دو امپراتوری روم شرقی وغربی بود که منجر به استقلال هر یک از دیگری شد.

    قبل از تحقق این نقطة اوج اختلاف ، بین عالمان مسیحی مستقر در دو حوزة امپراتوری روم اختلافاتی بدین شرح وجود داشت:

    ـ  آوگوستینوس، اصلی را تعلیم داد که روح القدس هم از "پدر" و هم از "پسر" به طور مساوی منبعث می شود. در سال 589میلادی شورایی از زعمای کلیسای غرب در اندلس تشکیل شد و متن این اصل مذکور را در اعتقاد نامه "آتاناسیوسی" تحت عنوان "فیلیوک" (= ابن) گنجانیدند. زعمای کلیسای شرق بر این عمل اعتراض کردند و گفتند: این به معنای نفی مصدریت مطلق از ذات خداوند است و در حقیقت انکار قدرت کامل الهی است. این کشمکش اعتقادی چندین قرن بین دو کلیسا وجود داشت. سرانجم در سال 876 میلادی شورای علما در شهر قسطنطنیه تشکیل شد و پاپ را به دو دلیل (یکی فعالیّت سیاسی و دیگری علاقه مندی به اصل "فیلیوک") محکوم ساختند. در واقع حق حکومت مطلق بر کلیسا را از پاپ سلب کردند و سرانجام در سال 1054 جدایی مطلق بین دو کلیسا برقرار شد.

    ـ امپراتوری روم از طرف شمال در معرض هجوم ژرمن ها و از طرف جنوب شرقی نیز مورد حملة جنگجویان عرب قرار داشت. اثر مستقیم فتوحات مسلمانان یک نتیجة عمده به بار آورد، یعنی کلیسا را به دو قسمت تجزیه کرد.  امپراتور لئوسوم در قسطنطنیه پس از آن که لشکر مجاهدین عرب را در کنار بوسفور شکست داد، برای جلوگیری از خطر نفوذ تعالیم اسلام به برخی اصلاحات مذهبی مصمم شد و از این سبب پاپ "گرگوریوس دوم" را ناراضی ساخت. امپراتور ملاحظه نمود که مسلمانان وحتی برخی از خود مسیحیان کلیسا را در معرض انتقاد قرار می دهند و احترام در حد پرستش نسبت به تصاویر و تماثیل مقدس در نماز خانه ها که معمول بود را نوعی از بت پرستی به شمار می آورند و به کلیسا خرده می گیرند. ا این روک در سال 726 میلادی فرمانی صادر کرد و نصب تصاویر را در کلیساها ممنوع کرد.

    این عمل واکنش شدیدی را در پی داشت. امپراتور با نیروی نظامی، فرمان خود را در حوزة شرقی اجرا کرد، ولی در شهر روم از اجرای حکم قیصر سرپیچی کردند و پاپ جلسة مشورتی تشکیل داد و فتوا صادر کرد که هر کس تماثیل مقدس در کلیسا را مورد احترام قرارندهد، از ایمان خارج می شود. پاپ ، امپراتور را تکفیر نمود و بهدنبال این کار امپراتور در صدد تنبیه پاپ بر آمد و ناحیة سیسیل در جنوب ایتالیا را از حوزة حکومت پاپ خارج ساخت و این مناطق را تحت امر بطریق و سرخلیفة کلیسای یونان (کلیسای ارتدکس) قرار داد. پاپ در واکنش بعدی از شارل مارتر که در فرانسه لشکر اسلام را شکست داده بود و از اینکار برای خود آبرویی کسب کرده بود، استمداد جست. در این زمان پاپ "گرگوریوس"  و "شارل مارتر" هر دو مردند، پسر مارتر که جانشین پدر شد به ایتالیا لشکر کشید و آن جا را تصرف کرد و ناحیة "راونا" واقع در شمال شرق ایتالیا را تصرف نمود و به پاپ هدیه داد. این پادشاه شارلمانی که نسبت به کلیسا و پاپ نهایت احترام را رعایت می کرد، در آغاز سال 800 میلادی به روم آمد، و در روز عید میلاد مسیح پاپ لئوسوم تا ج امپراتوری را بر سر او نهاد و او از آن پس شارلمانی امپراتو رمقدس معرفی شد.

    این حادثه در حقیقت آغاز انفصال عالم مسیحیت به دو بخش شد و چند سال بعد لئوپنجم این لقب " مقدس " را برای شارلمانی به رسمیت شناخت و از آن زمان امپراتوری و کلیسا به دو بخش منقسم شد. کلیساس ارتدکس در مجموعة امپراتوری روم شرقی و کلیسای کاتولیک در امپراتوری روم غربی.

    در بخش غربی امپراتوری اصحاب کلیسا (کلیسای کاتولیک) به مسیحیّت بیش تر از جنبة قضایی و حقوقی می نگریستند. همانند "ترتولیانوس" ، ولی در بخش شرقی (کلیسای ارتدکس) نگاهشان بیشتر جنبة فلسفی داشت. تصور ارتدکس ها از انجیل های چهار گانه این بود که آن ها به صورت مقدماتی، سرآغاز قانون جدیدی هستند.

    ـ کلیساهای ارتدکس در مواد اصلی علم لاهوت متفق الکلمه اند. اعتقاد نامه های دیرین را همه قبول دارند. تعالیم رسولان قدیم را همه ابدی و زوال ناپذیر می دانند و از مبادی و قواعدی که قدیمی ترین آبای کلیسا، یعنی یحیی دمشقی وضع نمود تخلف نورزیده اند. آن چه که یحیی دمشقی یک قرن بعد از غلبة مسلمانان بر سوریه دربارة اعتقاد نامة آبای بطریق ها وضع نمود، اصل آن ظابطة کلّی صفت خاص کلیساهای ارتدکس است. که خلاصة آن چنین است.

    "ایمان استوار به تجسم خداوند، عقیدة حیات در شخص عیسی که به عصر و زمان حاضر به وسیلة مقدسات سبعه و دیگر عبادات منتقل شده و به ما رسیده است. و انجام اعمال و مناسک دینی از روی خلوص نیست در کلیسا.". (2)

    یحیی دمشقی در برابر امپراتور لئوسوم، از نقوش و تصاویر دفاع کرد و گفت قیصر حق مداخله در امور دینی را ندارد. او می گفت چون شورای علما (سینودها) در صورت های مذهبی تجسم روح القدس را تشخیص داده اند، عیناً همان طور که خدا (پدر) در پیکر عیسی( پسر) تجسم یافت، از این رو صورت های مذکور در عداد مقدسات قرار گرفته اند و وسیلة نقل و انتقال لطف و رحمت الهی به مؤمنان می باشند.

    درست شبیه به کتاب های مقدس هستند، یعنی همان منزلت که واژة مذهبی کتاب مقدس برای مؤمنان با سواد دارد، صورت ها و تماثیل برای بی سوادان همان اثر را دارا است.

    نه تنهاصورت ها و تماثیل، بلکه تمام آداب و مناسک و کلمات و مؤسسات کلیسا همه دارای همان درجه و حرمت قدسی اند. همه واسطة انتقال روح الهی و لطف خداوندی به مؤمنان خواهند بود.

    ـ کلیساهای شرق (ارتدکس) تصاویر مقدس را دارای طبیعت و روح الهی می دانند، ولی کلیساهای روم(کاتولیک) به تصاویر مریم و دیگر قدیسین منزلت بشری می دهند.

    ـ در کلیساهای کاتولیک مریم را به جهت مادر عیسی که دارای احساسات مادری است احترام می گذارند، ولی در کلیساهای ارتدکس او را مانن خدای تعالی پرستش می کنند و او را موجودی فوق بشری می دانند.

    ـ کلیساهای ارتدکس این سخن را قبول ندارند که اسقف شهر روم ریاست عالی بر تمام جامعه کلیسایی را داشته باشد، امّا کاتولیک ها این را پذیرفته اند.

    ـ کلیساهای ارتدکس می گویند: حواریون به طور مساوی از عیسی، نیروی روحانی کسب کردند، امّا کلیساهای کاتولیک می گویند آنان به طور مساوی کسب نکردند، بلکه پطروس حواری که رئیس آنان بود بیش از همه کسب کرد و اسقف مردم جانشین پطروس است.

    ـ در کلیسای ارتدکس فرایض دینی از سال 1274 م . در هفت چیز خلاصه می شود:

    تعمید، ادای شهادت، مسح با روغن مقدس، تناول ، توبه، مسح بیماران و مراسم ازدواج، امّا در کلیساهای کاتولیک بدین قرار است: تعمید ، قربانی، توبه، اقرار به مقام روحانی رؤسای دین، تناول، ازدواج و مسح بیماران در حال موت.

    ـ شکل کلیساهای ارتدکس : چهار گوش است و در دو سطح قرار دارد. در قسمت مرتفع محل اولیای دین و به منزلة آسمان است و قسمت پایین آن محل اجتماع آحاد مسیحیان و معرف زمین است، اما شکل کلیساهای کاتولیک در یک سطح قرار دارند. محراب از بنای اصلی جدا نیست .

    ـ کاتولیک ها عصمت پاپ را قبول دارند، امّا ارتدکس ها این را قبول ندارند.

    ـ مراسم دینی در کلیساهای ارتدکس به زبان یونانی اجرا می شود. بعد از فتح قسطنطنیه که مرکزیت کلیساهای ارتدکس به مسکو منتقل شد ( در سال 1589) در آن جا مراسم دینی به زبان اسلاوی قدیم اجرا می شود، امّا در کلیساهای کاتولیک مراسم دینی به زبان لاتینی اجرا می شود. (3)

    1.عبدالله مبلغی، ادیان و مذاهب جهان، ج 2، ص 727 ـ 730.

    2.جان بی . ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت ، ص 648.

    3.توضیح الملل، ج 1، ص 333.

     



    پدر آریوس ::: شنبه 85/6/25::: ساعت 3:21 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    سؤال کلید آگاهی است .

    همواره در ذهن انسان سؤالات مختلفی در باره مسائل گوناگون مطرح می شود . بعضی به دنبال یافتن پاسخ برای سؤالات خود می روند و بعضی هم سؤالات خود را به فراموشی می سپارند. من هم با توجه به علائقم همواره سؤالات زیادی در بارۀ موضوعات مختلف از جمله ادیان ، بویژه دین مسیحیت در ذهنم شکل گرفته که با تلاش فراوان به دنبال یافتن پاسخ مناسب برای آن بوده ام . که فکر می کنم آگاهی از آن برای شما دوستان ، هم خالی از لطف نباشد.

     

    سؤال: 1

     

    دین حضرت عیسی مسیح (ع) به چند مذهب تقسیم می شود؟

    به طور کلی مسیحیت به سه فرقة بزرگ: کاتولیک   Catholic  ، ارتودوکس«Orthodox   »

      و پروتستان« Protestant » تقسیم شده اند که فرقه های کوچک و زیادی نیز از آن ها

     منشعب شده است.

     

     

    سؤال: 2

     

    کاتولیک یعنی چه؟ و کاتولیکها چه عقایدی دارند؟

    مهم ترین مذهب موجود مسیحی، کاتولیک است که در لغت یونانی به معنای "عمومی" است و کلیسای کاتولیک به این معنا شامل کلیة شعب دین مسیح می‌‌ باشد و تحت ریاست عالیة پاپ « pope » قرار دارد.

    اساس کلیسای کاتولیک عبارت است از : عمومیّت ، قدمت، ألفت و اتّحاد. کاتولیک ها جملة فوق را همیشه به خود نسبت می‌ دهند.

    مراسم مذهبی کاتولیک ها ، شامل خطبه و ادعیه و نماز به زبان لاتین و گاه به زبان بومی است تعداد فرایض مذهبی کاتولیک ها هفت تا است که از سال 1160 میلادی تا کنون رعایت می‌ شود:

    1ـ تعمید و نام گذاری کودکانی که پدر و مادر آن ها مسیحی اند که پس از تعمید، کشیش از خداوند حمایت کودک را می‌ خواهد و برای او نامی انتخاب می‌ کند.

    2ـ تأیید میثاق، یعنی کسانی که در کودکی تعمید یافته اند، چون به سنّ بلوغ برسند، نزد کشیش می‌ روند و به ایمان قلبی خود اعتراف می‌ نمایند.

    3ـ مراسم عشای ربانی که مهم ترین مسئله است و تقدیس نان و شرابی است که به عقیدة خودشان حضرت عیسی (ع) در شب آخر حیات خود تناول کرد.

    4ـ توبه و اقرار به گناهان که مسیحیان کاتولیک طی تشریفاتی به گناهان خود اعتراف نموده و توبه می‌کنند، ولی این رسم نزد پروتستان ها معمول نیست.

    5ـ ازدواج، مراسم ازدواج مرد و زن مسیحی باید طبق تشریفات در کلیسا و با حضور کشیش انجام گیرد.

    6ـ سازمان روحانی کلیسا ، از مقام پاپ گرفته تا پایین ترین مرتبه روحانی، باید مورد احترام وقبول یک مسیحی کاتولیک باشد.

    7ـ مسح محتضر یا بیماران در حال مرگ. یک کاتولیک باید بیمار در حال جان دادن را با روغن زیتون مقدّس ، روغن مالی کند و کشیش بر او دعایی مخصوص می‌ خواند.

    خلاصه این که مهم ترین و بزرگ ترین ، به لحاظ کمیّت و نه کیفیّت ، مذهب مسیحی، مذهب کاتولیک است که پاپ پیشوای آن است.



    پدر آریوس ::: پنج شنبه 85/6/23::: ساعت 8:34 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    عقیده به فدا در آیینهای بت پرستی قبل از مسیح

     

    دوستان عزیز اگر به تاریخ مراجعه فرمایید متوجه خواهید شد که دین مسیحیت ، پس از حضرت عیسی (ع) دستخوش تغییرات ، انحرافات و مسائل زیادی شده است. افراد مختلفی با انگیزه های مختلف دین مسیحیت را با افسانه ها و عقاید پیشینیان خود تطبیق داده و با انگیزه های گوناگون مطرح ساخته اند که عقیده فدا و تثلیث نمونه ای از این عقاید است. حال برای نمونه  به گوشه ای از عقاید پیشینیان اشاره می کنیم. بر شما دوست عزیز است تا با مطالعه و تحقیق بیشتر به نکات مهمتری پی ببرید.

    امتهای پیشین در یونان و آسیای میانه :

    امتهای پبشین در یونان   هم  به فدا اعتقاد داشته اند . همانطورکه( ویل دورانت یک مورخ مسیحی ) تأکید کرده است. که مردم مصر و آسیای میانه و قسمتی از یونان به آمدن منجی  اعتقاد داشته اند  . اعتقاد داشته اند به اینکه خدای ایشان  منجی است ، که می میرد تا خودرا فدای فرزندان  انسان کند . در حالیکه این عقیده جزء عقاید مسیحیان است.( ویل دورانت،  ج 3، ص 267و 268)

    بودا و عقیده گناه و صلیب:

    بودا انسانی پاک و فدایی بوده است او جوانی رعنا بوده است، مانند آنچه مسیحیان از حضرت عیسی (ع) روایت کرده اند از جمیع جهات. آنچه که بوداییان در مورد بودا روایت کرده اند این است که بودا کسی است که جهان را از رنج و سختی نجات می دهد ، او خودش را فدا می کند برای اینکه گناهان بشر را بپوشاند ، تا اینکه انسانها حکومت آسمانها را به ارث ببرند و ولادت او به این خاطر بوده است. (العقائد الوثنیه فی الدیانه النصرانیه 41و 43 ).

    مصریان قدیم و عقیده صلب و گناه :

    این عقیده درمصریان قدیم جای گرفته بود تا جایی که پسر بچه ها را به خاطر رضایت پروردگار و الاهه هایشان ذبح می  کردند ، واورا همانند چهارپایان که ذبح می کردند ذبح کرده به عنوان قربانی در قربانگاه قرار داده و بر سرش دسته گلی قرار می دادند. و او درمسیر رفتن به قربانگاه سختیها و شکنجه های بسیاری می دید و مصریان قدیم معتقد بودند که (الاهه اوزیریس)انسانها را از شر و بدیها نجات      می دهد.

    علامه موری در مثال برای تقدیم قربانی برای ادامه حیات بشریت می گوید: مصریان به أدسیریس احترام   می گذاشتند  ومی گفتند او باز می گرددو بزرگترین قربانی برای نجات بشریت است  و هیچکس جز او توانایی انجام این عمل را ندارد . همانطور که هندیان بت پرست کریشنا را وصف کرده اند .

     ( العقاید الوثنیه فی الدیانه النصرانیه ، ص 49)

    این عقیده باطل که فردی  جانش را بر روی صلیب فدا میکند تا گناهان بشر خلاصی یابد  و فدایی گناهان بشر شود مخصوص مسیح تنها نمی باشد ، و در تاریخ گذشته و در امتها و گروه های  مختلف یافت می شود. کسانی که کسی را به عنوان فرستاده خدای یکتا معرفی کرده اند که آمده اند تا با اهدای جان خویش بشریت را نجات بخشند. بلکه کسان زیادی یافت می شوند که گمان کرده اند خدا در آنها ظهور کرده و برای نجات بشریت و فرزندان انسان از گناه  مرده اند ، و این مطلب ریشه  تاریخی و قدیمی دارد. و نزد هندیان بت پرست مصریان قدیم و.... به این مطلب اعتقاد دارند .

    داون می گوید: به تصور نجات انسان به وسیله تقدیم قربانی نزد خدا ، فدا می گویند.

     تعدادی از این ناجیان را در اینجا نام می بریم:

    1- کریشنا:

     کریشنا در هند به صلیب کشیده شد سال(1200 ق/م) و تشابه عجیبی  بین سیره و روش زندگی و سرانجام او با سیره و روش زندگی و سرانجام مسیح میباشد .

    2- میترا

    میترا درروز(12/25)، در غاری  متولد شده است. و در بلاد فارس ، حوالی سال( 600  ق/م) به صلیب کشیده شده است. واو مرد تا بار گناهان و رنج بشری را بر دوش کشد. بین سیره او و سیره مسیح شباهت زیادی است . او در شهرش دارای شهرت  بود و مردم به وی ایمان داشتند  بنده قربانی است و تشابهات دیگری هم  وجود دارد. میترا فرزند زن باکره است، نزد مردم عزیز بود و به اقانیم سه گانه  اعتقاد داشت.

    3- بودا

     بودا در سال( 600ق/م) در هند به صلیب کشیده شدو ملقب به نور عالم ، ناجی عالم و چشمه حیات     می باشد. او بهشت را ترک کرد و به زمین آمد تابار گناهان را ازدوش ایشان برداردو درباره اومیگویند: بودا مشفق ترین فرد برای بشریت است بسبب رنجهایی که از ایشان بر می دارد.مادرش بانوی آسمانها نام داشت.

     

    4- کوزالکوت: در سال (587ق /م) در مکزیک به صلیب کشیده شد، در مورد نحوه مرگش 3 نظر وجود دارد: برخی می گویند با پرت شدن از کوه ،   برخی  انداخته شدن در معدن فلزات و برخی معتقدند در بین دو دزد به دار آویخته شد. و در اعتقاد محلی میگویند به صلیب کشیده شد تا بار گناهان را از دوش بشر بردارد

     

    5- برومثیوس

    در سال (547ق.م ) در قفقاز کشته شد و به خاطر اینکه برای هدایت بشر کوشید کشته شد ،

    6- کرنیوس: در روم مصلوب شد ،در سال (506 ق.م) و زندگیش شباهت زیادی با زندگی مسیح دارد:

    از مادری که متعلق به خانواده ای مقدس بود به دنیا آمد. مادرش  هنگام تولدش پاک بود ، امولیوس ، طاغوت هم عصرش قصد کشتن او را داشت. توسط اشرار قومش به صلیب کشیده شد. هنگامی که روحش از بدنش جدا شد زمین تیره و تار گردید. بعد از مرگش از میان مردگان قیامت کرد.

    7- آندرا:

    شخصی  بود از اهالی نپال بت پرستان قدیمی اعتقاد دارند او خدا بود پسر خدا و معتقدند که خونش به سبب مصلوب شدن ریخته شد و هنگام خروج روح از بدنش بشریت را از گناهانشان نجات داد.

    8-تان :

    او در چین قدیم زندگی می کرد و به خاطر رهایی بخشیدن مردم از گناه به صلیب کشیده شد ، و او خدای یگانه ای است که با خدای بزرگ از روز ازل بوده است.

     

    جهت ارسال نظرات خصوصی یا ارتباط یشتر با نویسنده می توانید مطالب خود را به آدرس

          poparyus@gmail.com

     ارسال نموده یا

     fatheraryus@yahoo.com

     را در یاهو مسنجر  addنمایید.

     با عضویت در خبر نامه از به روز شدن مطالب با خبر شوید.

    با ارسال نظرات سازنده خود مارا در بهتر شدن محتوای وبلاگ یاری فرمایید.



    پدر آریوس ::: پنج شنبه 85/6/23::: ساعت 8:32 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    تردید هایی در باره مصلوب شدن مسیح

     

    شبهاتی در باره مصلوب شدن عیسی مسیح مطرح است و تناقضات بسیاری در این باره مطرح شده است که اصل د استان به صلیب کشیده شدن مسیح را زیر سوال میبرد از جمله تناقضات فراوانی که در نقل چهار انجیل در باره داستان مصلوب شدن مسیح وجود دارد و ادله ای که اثبات میکند خصوصیات و ویژگی های شخص مصلوب با مسیح اناجیل تفاوت دارد خصوصیات مسیح مصلوب با مسیح انجیل فرق دارد و هیچ یک از راویان داستان صلیب شاهد نزدیک مصلوب شدن مسیح نبودند و همه ایشان در موقع دستگیری گریختند و... که از مجموع اینها این شک به وجود میآید که مسیحی که مصلوب شد غیر از مسیح واقعی است

     

     

    1- القاء دستگیری عیسی(ع)

    در متی آمده که یهودا در مقابل 30 سکه نقره مکان عیسی ع را لو داد و باعث دستگیری آن حضرت شد

    در این انجیل جزئیات آن شب ذکر شده است

    2- در مرقس هم همین حادثه عین متی نقل شده است

    3- در لوقا نیز همین حادثه با برخی تغییرات جزئی نقل شده است

    4- اما در یوحنا این قضیه بشکلی دیگر ذکر شده که با این اناجیل سه گانه قبلی متفاوت است

     

    در اینجا یک نکته است که باید به آن اشاره شود و آن اینکه آنطوری که در مرقس ذکر شده است مسیح خبر داده بود که همه شاگردانش بزودی در او شک میکنند

    و معنی شک هم این است که شما همه بزودی ازعقیده و یقین دینیتان مرتد خواهید شد. و واضح است که شک با انکار متفاوت است چه اینکه یقین می تواند با انکار قابل جمع باشد ولی با شک نمی تواند جمع شود .

    حال سؤال می کنیم که شاگردان در چه چیزی شک کردند ؟ آیا در مسیح و تعالیمش شک کردند ؟ یا به بعضی از پیشگوئی های مسیح مشکوک شدند؟

    معقول نیست که شک آنها از نوع اول باشد پس باید در بعضی از پیشگوئی های مسیح شک کرده باشند لذا در این مساله دو احتمال وجود دارد:

     

    1- یا اینکه مسیح به آنها خبر داده بود که دشمنانش او را دستگیر میکنند تا او را بکشند ولی خدا نقشه آنها را خنثی می نماید و او را از دست آنها می رهاند همانطوری که سابقا در اناجیل این مطلب را نقل کردیم.

    2- و یا اینکه مسیح به شاگردانش خبر داده بود که دشمنان او را دستگیر کرده و به قتل می رسانند و به صلیب می کشانندش

     

    حال اگر فرض دوم صحیح باشد که باید گفت که این فرض جای شکی باقی نمی ماند  چون مسیح همانطوری که خبر داده بود به صلیب کشانده شد

     

    اما در فرض اول جای شک وجود دارد چون مسیح آنطوری که خبر داده بود باید نجات می یافت اما به صلیب کشانده شد.

     

    اما در خود اناجیل هم در نقل این حادثه اختلاف است در انجیل متی و مرقس آمده که یهودا مسیح را بوسید اما در لوقا نقل شده که مسیح خودش خود را معرفی کرد ولی در یوحنا اصلا بحث بوسه مطرح نشده است بلکه عیسی خودش را به طریق تحدی به دشمنانش معرفی کرد.

     

    در یوحنا هم آمده که در هنگام دستگیری مسیح امر غیر عادی ای پیش آمد که سربازان نتوانستند از ترس ایشان را دستگیر کنند  و این دلیلی است بر اینکه آنها مسیح را دستگیر نکردند.

     

    علاوه بر آنکه موضوع فرار شاگردان محل تامل و دقت نظر است.

     

    آیا این فرار هنگام دستگیری مسیح بوده یا قبل از آن ؟  اناجیل اشاره  ی روشنی به آن ندارند.

     

    همینطور مساله خیانت یهودا محل اشکال و شک است چرا که کهنه و فریسیون مسیح را       به خوبی      می شناختند و با او دیدارهای زیادی داشتند لذا خیلی راحت می توانستند مسیح را دستگیر کنند و نیازی به خیانت یهودا نداشتند.

     

    بهین خاطر هم هست که افرادی مانند باکون به این مطلب در مقاله اش بنام "خیانت یهودا چه بوده؟" طعنه زده است ( مسیح در مصادر عقائد مسیحیت ص 145 )

     

    در اینجا فقط می گویم که شکی نیست که در آن شب حوادث دیگری هم رخ داده که در این اناجیل ذکر نشده است ولی در اناجیل دیگری که توسط کلیسا دور انداخته شدند ذکر شده است

     

    جدا از اینکه این اناجیل حداقل سی سال بعد از مسیح نوشته شده اند و اگر ما این اناجیل را صرفا کتب تاریخی بدانیم نه وحی الهی می توان گفت که ممکن است در این کتب سهوا یا عمدا خطاهائی صورت پذیرفته باشد و اموری از قلم افتاده باشد که می توانست به ما بوضوح بگوید که مسیح در آن شب نجات یافت.

     

     

    جهت ارسال نظرات خصوصی یا ارتباط یشتر با نویسنده می توانید مطالب خود را به آدرس

     

         poparyus@gmail.com

     

    ارسال نموده یا

     

    fatheraryus@yahoo.com

     

    را در یاهو مسنجر  addنمایید.

     

    با عضویت در خبر نامه از به روز شدن مطالب با خبر شوید.

    با ارسال نظرات سازنده خود مارا در بهتر شدن محتوای وبلاگ یاری فرمایید.



    پدر آریوس ::: پنج شنبه 85/6/23::: ساعت 8:31 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 39
    بازدید دیروز: 119
    کل بازدید :370041

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    پاسخ به سؤالات شما در مورد مسیحیت - مسجد و کلیسا - mosque&church
    پدر آریوس
    این وبلاگ بر آن است تا در فضایی آرام ، عقلانی و منطقی به مناظره و گفتگو با برادران و خواهران مسیحی جویای حق و حقیقت بپردازد.

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    پاسخ به سؤالات شما در مورد مسیحیت - مسجد و کلیسا - mosque&church

    >>> لوگوی دوستان<<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    پارسی بلاگ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
    2006-ParsiBlog™.com ©