تو مثل یوسف درمیان برادرانش شده ای!
بعد از اتمام جلسه ی سخنرانی مسیحی مسلمان شده به نزد او رفتم تا با او صحبت کنم او چنین گفت: علی شیخ هستم کاتولیک بودم در خانواده مسیحی بسیار متدین در شهر بغداد به دنیا آمدم،پدرم از کوچکی به ما می گفت:در مورد مسلمانها مواظب باشید و از آنها بترسید
اسلام در مورد مسیحیت بد میگوید،مسلمانها ما را نجس می دانند،گاهی قبل از شروع برنامه ها که قرآن پخش می شد پدرم یا صدایش را کم میکرد یا تلویزیون را خاموش می کرد،یک روز یکی از رفقای مسلمان به من گفت برو از مریم بپرس عیسی را از کجا آورده است؟!منظور بدی داشت با خودم فکر کردم هان دیدی پدرت راست می گفت؛جوان بودیم می خواستیم برویم اروپا زندگی کنیم،از عراق نمی شد به ترکیه آمدم باز هم نشد، ناچار به ایران آمدم و بنا به دلایلی مجبور به سکونت در ایران شدم،روزی با یکی از افراد شیعه وارد بحث شدم،گفتم شما چرا می گویید حضرت مریم بدکاره بوده؟گفت اتفاقا تنها زنی که از او در قرآن اسم برده شده،حضرت مریم است،ما در قرآن حتی یک سوره به نامِ حضرت مریم داریم؛متحیر شدم ماجرای خودم ورفیقم رابرایش تعریف کردم گفت یا مسلمان نبوده یا وهابی بوده؛گفت قرآن بخوان و خودت ببین تا مطمئن شوی خواندم قرآن را و هر چه جلوتر می رفتم عقل می گفت این دین درست است؛و شیطان می گفت تو می فهمی و علمای مسیح نمی فهمند ،خانواده ات را چه می کنی؟! پس از اتمام آخرین سوره از قرآن به مدت سه روز نه خوابیدم نه غذا خوردم در این عالم نبودم ..
روح از حصار جسم آهنگ پریدن داشت
با هر نفس جاری شدن در عشق دیدن داشت
..من حال خود را بعد از این دیگر نفهمیدم...
از این جهان نه می شنیدم من نه می دیدم
..بی بال و پر در عالمی دیگر رها بودم...
اما نمی دانم نمی دانم کجا بودم
شب سوم خیلی گریه کردم و فردا ظهر در حالیکه نیروی عظیمی در وجودم احساس می کردم به مسجد رفتم و به روحانی مسجد گفتم می خواهم نماز بخوانم گفت خب برو بخوان گفتم من مسیحی هستم و می خواهم مسلمان شوم در چشمانش اشک پیچید مرا در آغوش گرفت و بوسید و بالاخره بعد از گفتن شهادتین نماز ظهرم را در مسجد به جماعت خواندم و مسلمان شدم؛
پرسیدم :خانواده چه شد؟گفت:پانزده سال است مسلمان شده ام با من قطع رابطه کرده بودند؛تا اینکه هشت سال پیش که برای تبلیغ به شمالِ عراق رفته بودم پدرم را دیدم با او بسیار صحبت کردم و گفتم نظرت در مورد من چیست ؟گفت تو مثل یوسف در میان برادرانش شده ای و بسیار برایم عزیزی..دوباره رابطه ها آغاز شد،و در حالی که می خندید ادامه داد:اکنون که با خانواده ام رابطه دارم آنها دارند سعی میکنند مرا ازاین ضلالت در بیاورند
گفتم یک کتاب به من معرفی کنید کتابی که خیلی روتون تاثیر گذاشته باشه تا بخونم؛تبسمی کرد و گفت:خواهرم قرآن بخوان
وبلاگ لبیک
http://www.kelisa-masjed.blogfa.com
على ویاچسلاو پولوسین سرگییویچ
على ویاچسلاو پولوسین سرگییویچ در سال 1956 در روسیه متولد شد در سال 1979 دانشکده فلسفه و در سال 1984 مدرسه روحانى مسکو را به پایان رساند و در موضع (( کلیساى ارتدوکس روسیه و دولت در اتحاد شوروى در سال هاى 1991 - 1971)) از تز دکتراى خود دفعا کرد. در سال 1995 از انجام وظایف کشیشى کناره گرفت و در مصاحبه با مجله مسلمانان (شماره 2،3 ماه مه - ژوئن 1999) به طور رسمى خود را مسلمان نامید : من خود را پیرو قرآن مقدس و پیغمبر محمد (ص) مى دانم. و به غیر از خداى واحد و یگانه الله خداى دیگرى وجود ندارد و محمد (ص) فرستاده اوست. در فوریه 1999 از تز دیگر خود در موضوع (( دیالیکتیک افسانه و اسطوه شناسى )) دفاع کرد.
منبع: http://www.al-shia.com
عبدالواحد یحیى (رنه گنون)
عبدالواحد یحیى در پانزدهم نوامبر 1886 در شهر بلوئیس فرانسه به دنیا آمد. پدران او کاتولیک و فرانسوى بودند. تحصیلات ابتدایى را نزد خاله خود که معلم بود گذراند و آموزش متوسطه را نیز در مدرسه اى دینى به انجام رساند در سال 1902 م به عنوان دانشجوى بلاغت شروع به تحصیل کرد. امّا در سال 1903 م تصمیم گرفت در رشته فلسفه ادامه تحصیل دهد و در همان سال موفق شد گواهینامه فلسفه و ادبیات را اخذ کند.
او به علت بیمارى از رشته ریاضى انصراف داده و به تحقیق در نظرات مکتب روح گرایان جدید متمایل شد و توسط یکى از دوستانش با رهبران یک جمعیت سرّى که با علوم باطنى و پنهان مشغول بودند آشنا شد در سال 1908 م دبیر کنگریه فراماسونرى و روح گرایى شد و توسط عالم مالکى و شیخ الازهر در سال 1912 م به اسلام گردید.
سر انجام در هفتم ژانویه 1951 م از دنیا رفت. روز بعد بر اساس وصیت وى در مسجد سیدنا حسین (ع) بر جازه اش نماز خواندند و آنگاه پیکرش را در حومه کوه مقدم در گورستان درّ اسه به خاک سپردند.
منبع: http://www.al-shia.com
دکتر شمس الدین واسیلینوف در سال 1962 در شهر صوفیا پایتخت بلغارستان بهدنیا آمد و در سال 1989 از دانشگاه صوفیا در رشته زبان عربی در مقطع فوق لیسانس فارغالتحصیل شده سپس در دانشگاه صوفیا و دانشسرای عالی اسلامی بهمدت 10 سال مشغول به تدریس زبان عربی گردید و از سال 1999 میلادى در دانشگاه مرمره استانبول در رشته تصوف و عرفان در مقطع دکتری به تحصیلات ادامه داد.
در سال 1992 مؤسسه خیریه مولانا جلالالدین رومی را با هدف نشر فرهنگ اسلامی بهویژه عرفان اسلامی و گفتگوی بین اسلام و دیگر ادیان تأسیس کرد و در زمینه ترجمه کتب اسلامی تاکنون صحیفه سجادیه، دعای کمیل علی (ع) و تاریخ فلسفه هانری کربن را به زبان بلغارى به اتمام رساند و نیز ترجمه قرآن کریم به زبان بلغاری را تصحیح نمود.
وى به زبانهای عربی، فارسی، ترکی، انگلیسى، فرانسوى، اسپانیولى، روسی و بلغارى آشنایی و تسلط دارد.
او از کودکی به مسائل دینی همت گماشت و در حین تحصیل در دانشگاه صوفیه مطالعه قرآن کریم را آغاز کرد و این امر تا مدت سه سال ادامه داشت تا اینکه در سال 1989 به دین مبین اسلام مشرف شد و به یقین کامل رسید.
وى خود در این باره مى گوید: یقین دارم که عنایت پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) در پیدایش این اعتقاد در من مؤثر بود. معتقدم که میراث اسلامی غنی و گرانبهاست و این گنجی بزرگ است و بر ماست که از آنها درس بگیریم و اسرار پنهان آنها را کشف کنیم.
منبع: http://www.al-shia.com
دکتر محمد (گرى) لگنهاوزن در سال (1953م) در یک خانواده مذهبى (کاتولیک) در شهر نیویورک متولد شد و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان کاتولیک گذراند. وى در دانشگاه ایالت نیویورک و پس از آن، در دانشگاه رایس، در رشته فلسفه به تحصیل پرداخت و موفق به اخذ مدرک دکترا شد. او هنگام تدریس در دانشگاه تگزاس جنوبى با دانشجویان مسلمان آشنا شد و بعد از تحقیق درباره اسلام، که تقریباً سه سال به طول انجامید، به آیین اسلام و مذهب تشیع گروید و انجمن دانشجویان مسلمان را در آن دانشگاه تشکیل داد.
وى درباره اسلام چنین مى گوید: ببینید وقتى من به اسلام و تشیع نگاه کردم این طور نبود که پاسخ تمامى سؤالاتم را در آنجا پیدا کردم. آن چیزى که در اسلام بیشتر از همه براى من جاذبه داشت، این بود که چقدر این دین از این نوع سؤالاتى که من در ذهن داشتم، استقبال مىکرد. من به راحتى مىتوانستم افراد دیگرى را در این دین بیابم که با این مسائل درگیر بودند و تحقیقاتشان در راستاى پاسخ به همین سؤالات بود. این ویژگى یک احساس برادرى در من ایجاد مىکرد. من در اسلام با این مسئله روبرو نشدم که کسى بگوید اشکال شما این و جوابش هم این است. اصلاً این طور نبود. براى مثال من سؤال مىکردم که از عدالت چه مىفهمید؟ بعضى از مسلمانان مىگفتند: در روایت داریم که امام على(ع) فرمودند: «عدالت بدان معناست که هر چیزى در جاى خودش باشد» من سؤال مىکردم که خوب این جمله یعنى چه؟ اصلاً جاى هر چیز کجاست؟ و.... آنها پاسخ مىدادند که ما هم مىخواهیم بفهمیم که این حدیث به چه معنایى است؟ و چه ایدهاى را مىتوان از آن استخراج کرد. من فکر کردم که این روش تحقیقى خیلى خوبى است. یک نوع چارچوب کلى وجود دارد و محقیقین به دنبال پرکردن این چارچوب هستند. آن چیزى که براى من در اسلام جاذبه داشت، آن بود که دعوت به تحقیقات بیشتر در تعالیم این دین وجود داشت و در این راه جواب آماده و حاضرى از قبل وجود نداشت. در مورد دین مسیحى، تجربه من این بود که چنین حالتى وجود نداشت و مسیحیت به سؤالها اصلاً جهت نمىداد. آنهایى که سنتى بودند مىگفتند که جواب این سؤالها داده شده و این پاسخها خیلى مشخص و روشن است. اما وقتى که با بچههاى مسلمان بحث مىکردم، مىدیدم که اینجا یک جهتى وجود دارد. آنها با بررسى روایات جهت پیدا مىکردند و به همین جهت مىدیدم که با بررسى بیشتر مسائل به پاسخهاى روشنترى مىرسند.
http://www.al-shia.com/html/far/4khavar/moshref/legenhausen.htm
خانم ایوادو ویتراى میروویچ
پدر پروفسور میروویچ از اشراف زادگان فرانسه و مادر او اصالتاً اسکاتلندى است وى موفق به اخذ لیسانس حقوق و سپس دکتراى ادبیات از دانشگاه سوربن شده و رساله ى دکتراى او در باره (( جلال الدین رومى و روابط روحانیت و شعر در جهان اسلام )) بوده است. ایشان در سال 1963 به اسلام گرویدند و از موقعیت شایسته اى در محافل دانشگاهى فرانسه و به طور کلى در سطح غرب برخوردار بود. آشنایى نزدیک جهان اسلام نامبرده از هنگامى است که ى در فواصل سالهاى 1973 - 1969 به تدریس در دانشگاه الازهر پرداخت و سخنرانى هایى نیز در اغلب کشورهاى عربى از جمله کویت در سال 1971 ایراد نمود.
استاد میروویچ در باره نخستین آشنایى خود با اسلام و مسلمان شدنش از طریق کتاب هاى اقبال لاهورى خصوصا کتاب (( تجدید ساختار تفکر دینى در اسلام )) و تأثیر فلسفه پس از مدتها جست و جو و ناکامى در ادیان مختلف گمشده خود را در این فلسفه یافتم چرا که نگرشى شمولى به جهان و بشریت داشت و این ویژگى فلسفه اقبال و ماهیت جهان شمولى آن است ..... ماهیت اسلام به تدریج برایم به عنوان حقیقت نخستین مجسم گردید و موجب شد تا پس از سه الى چهار سال فراگیرى زبان فارسی، شناخت اسلامى ام افزیش یابد.
از آثار او مى توان کتاب "چهره دیگر اسلام" را نام برد
منبع: http://www.al-shia.com
فلورز
این مرد بزرگ که دین اسلام و مذهب شیعه را پذیرفته است مى گوید: عاملى که مرا به ترک دین غربى خودم یعنى ارتدوکس و پذیرفتن یک دین شرقى یعنى اسلام فراخواند، زاییده عواطف و احساسات نبوده بلکه نتیجه مراجعات تفصیلى ، تفکر عمیق و اجابت نیایش ها و مطالباتم از جانب خداوند بوده است. من از آن دست جوانانى که در آرزوها و عوالم خیالات و اوهام زندگى مى کنند نبوده ام بلکه با گذراندن دنیایى از تجربه به سن کهولت رسیده ام و بعد از انتصابم به مقام کشیشى مشاغل مربوط به کلیسا را رها کرده و وقتم را به مراجعه بیماران و معالجه ایشان گذراندم و در این دوره هم فرصتى براى وقوف بر اعمال فرقه ارتودوکس و سایر فرقه ها داشتم که با کمال تاسف غیر از ریا و عقائید خرافى محض چیزى ندیدم . بنابراین، توسعه دین اسلام و صحت طبیعى و واقعى روش مسلمانان اثر نهائى خود را براى تصمیم جازم من بر پذیرفتن این دین گذاشت و من مصمم شدم که تمام عاداتم به دین مسیحیت غربى را قطع کنم و اکنون تنها هدفى که در زندگى مرا به خود متوجه کرده است، توفیق یافتن بر خدمت رسانى در راه خداوند یکتا که مرا به ایمان موفق کرد بوده،و آرزویم سعى وافر در راه اسلام و مسلمانان به کمک الهى است. مرا خدمت گزارى کوچک در راه هدف پاک و بلند برادرى انسان ها در سایه ایمان به خداوند تعالى و در خدمت بشریت و زندگى اجتماعى بودن ، به حساب آورید . من اینجا اعلام مى کنم که در این کارم هیچ اکراهى و یا نفوذى و یا فشار خارجى وجود نداشته و این تصمیم در کمال آزادى و اراده شخصى من بوده است. او قبل از این که به اسلام بپیوندد کشیش بوده است و پس از گرویدن به اسلام کتابى نگاشته و به رئیس سازمان شیعه امامیه در لندن جناب سید مهدى خراسانى ارسال مى دارد .
منبع: http://www.al-shia.com
خانم والریا پورخووا
خانم والریا پورخووا اسلام شناس و مترجم و مفسر معانى قرآن به زبان روسى است او بیست سال پیش به دین مبین اسلام گرویده است و به نظر کارشناسان بهترین ترجمه قرآن به زبان روسى را ارائه نموده است، همسر وى محمدى عبد الرشید که از صاحب نظران علوم دینى و مسائل قرآنى و آشنا به زبان روسى است بر ترجمه وى نظارت داشته است. درباره اهمیت این ترجمه باید اذعان داشت که یکى از خلأهاى آشنایى روسى زبانان خصوصا پژوهشگران و اندیشمندان با قرآن از میان رفته و دسترسى مستقیم به قرآن براى آنها فراهم آمده خانم دکتر والریا پروخووا درباره چگونگى انجام این مهم میگوید مطالعه قرآن آنچنان مرا شیفته کرد که تصمیم به ترجمه آن به زبان روسى گرفتم وى مبنى بر این که در حدیث نبوى وارد شده قرآن را بیاموزید و به دیگران تعلیم دهید اضافه کرد یا این ترجمه خواسته ام که نداى قرآن را به گوش هموطنان روسى خود برسانم .
منبع: http://www.al-shia.com
لرد هدلى:
یکى از شخصیتهاى برجسته انگلیسى است که اسلام آوردنش مورد توجه تمام محافل علمى و روشنفکر قرار گرفت.
مخبر روزنامه دیلى میل لندن بااو تماس گرفت و علت مسلمان شدنش را ازوى پرسید. لرد در پاسخ گفت: بیش از هر چیز ابراز دشمنى کیش مسیحى نسبت به سایر مذاهب مسبب تغییر آئین من شده است. شما هرگز از یک نفر مسلمان نمى شنوید که چیزى را که مسیحیان در باره ادیان دیگر مى گویند، او هم در باره سایر مذاهب بگوید البته ممکن است که آنها از اینکه دیگران مسلمان نیستند خیلى غمگین باشند. پاکى و سادگى دین اسلام و آلوده نبودن آن به مطالب سرّى و سحرآمیز و حقیقت روشن آن سبب شد که به طرف اسلام بروم. مهربانى و صداقت مسلمانان نیز خیلى بیشتر از چیزهایى است که در این باره میان مسیحیان دیده ام یک نفر مسیحى معمولى ممکن است روز یکشنبه اعمال مذهبى را به عنوان یک عادتِ قابل احترام بجا آورد. اما همین که یکشنبه تمام شد. مذهب را تا هفته دیگر کنار مى گذارد اما بر عکس مسلمانان هیچ تفاوتى بین یکشنبه و سایرروزهاى نمى گذارند و دائم در فکر این هستند که براى خدمت در راه خدا چه کارى انجام دهند.
منبع: http://www.al-shia.com
خانم مارگرت مارکوس ( مریم جمیله ):
خانم مارگرت مارکوس تحصیل کرده در دانشگاه نیویورک که بعد از مسلمان شدنش نام مریم جمیله بر خود نهاد مى گوید: در حین تحصیل مریض شدم و مدت دو سال در بیمارستان بسترى شدم، در آنجا بود که نذر کردم خوب شوم تا زودتر به اسلام و مسلمانان ملحق شوم. بیمارى من به طور غیر منتظره بهبودى یافت و پس از مرخصى از بیمارستان در شهر نیویورک در به در به دنبال پیدا کردن مسلمانى به جستجو پرداختم و با شریف ترین افراد مسلمان بر خوردکردم و با کمال افتخار اسلام آوردم.
از آثار او مى توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1 ـ نقش اسلام در برابر غرب
2 ـ منشور نهضت اسلام
3 ـ اسلام و غرض و زریهاى خاورشناسان
4 ـ اسلام و مدرنیسم
5 ـ اسلام در تئورى و عمل
6 ـ اسلام در بارابر اهل کتاب ( یهودى، مسیحى، زرتشتى و صابئین ) در گذشته و حال
7 ـ احمد خلیل ( شرح حال یک پناهنده عرب فلسطین )
8 ـ اسلام، مورد حمله از خارج و داخل
9 ـ تمدن غرب بالذات محکوم است
10ـ جاذبه اسلام.
منبع: http://www.al-shia.com
بازدید دیروز: 96
کل بازدید :375952
این وبلاگ بر آن است تا در فضایی آرام ، عقلانی و منطقی به مناظره و گفتگو با برادران و خواهران مسیحی جویای حق و حقیقت بپردازد.
تاریخ مسیحیت [176]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام [137]
جنگ های صلیبی [129]
مصنف واقعى اسفار پنجگانه [116]
مسجد و کلیسا [189]
راه مسیح [122]
گفتمانهای مسلمانان و مسیحیان [426]
اخبار مسجد و کلیسا [182]
پاسخ به سؤالات شما در مورد مسیحیت [283]
رهیافتگان [246]
مسیحیت و اسلام [263]
واتیکان دنیای اسلام و غرب [196]
گفتگوهای من و مسیحیان [345]
مسجد و کلیسا(بلاگفا) [267]
[آرشیو(15)]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام
اخبار مسجد و کلیسا
رهیافتگان
در کلیسا به دلبری ترسا
واتیکان دنیای اسلام و:غرب
جنگ های صلیبی
یادداشت ها و مقالات مرتبط
تاریخ مسیحیت
آشنایی با ادیان بزرگ/مسیحیت
بهار 1387
زمستان 1386