در کلیسا به دلبری ترسا(38)
گفتگوی کاردینال با مسیح ، تک گویی ست، گفتگو نیست. کاردینال انگار ذهن مسیح را می خواند یا همانگونه که دوست دارد ذهن و سخن مسیح را تفسیر می کند.به مسیح می گوید تو دیگر حق نداری کلمه ای بر آن چه گفته ای بیفزایی!اصلا چرا آمدی؟حقیقت مسیحیت که مسیح است در برابر واقعیت شریعت که لباس قدرت پوشیده و شمشیر امپراتور روم را به دست گرفته قرار دارد.مثل نقل قول پاپ از مانوئل دوم که به مثابه شمشیری در دستان پاپ قرار گرفت.بی جهت نبود که در سخنرانی پاپ هیچ سخنی از مسیح نقل نشد...
" پیرمرد به او گفت که" حق ندارد کلمه ای به آنچه از پیش گفته بیفزاید." می شود گفت که این بنیادی ترین جنبه ی آئین کاتولیک رومی ست...همه چیز به دست تو به پاپ اعطا شده است، بنا براین همه چیز همچنان در دست پاپ است و نیازی به ظهور تو نیست..."
ادامه مطلب...
درکلیسا به دلبری ترسا(آخرین قسمت)
وقتی پاپ با واکنش مسلمانان روبرو شد ، البته بایستی پذیرفت که برخی واکنش ها به هیچ روی پسندیده و قابل دفاع نبود.آن واکنش ها ابزار و امکانی شد که عده ای بگویند به همین دلیل پاپ چنان تفسیری از اسلام داشت .خواهر لئونلا اسگورباتی راهبه ای 66 ساله که در بیمارستان کودکان در مگادیشو به عنوان پرستار خدمت می کرد، توسط دو نفر از پشت سرهدف قرار گرفت و کشته شد. لئونلا وقتی گلوله خورده بود، گفته بود:" می بخشم."
شیخ ابوبکر حسن ملیم در سومالی در خطبه های نماز حمعه، پاپ را تهدید به قتل کرد. از مسلمانان خواست که پاپ را پیدا کنند و به مجازات برسانند! در کرانه غربی ، در شهر نابلس، عده ای با کوکتل مولوتف به کلیسا ها حمله کردند. آن ها خودشان را "شیر های توحید" خوانده بودند. جرج عواد، رهبر مسیحی کلیسای کاتولیک نابلس، با محکوم کردن سخنان پاپ گفته بود این سخنان به تعصب و جهالت دامن می زند که اثرش را در آتش زدن کلیسا می بینیم. مسلمان و مسیحی سال های طولانی است که در کنار هم با دوستی و محبت زندگی می کنند. چرا باید سخنی گفت که بذر بی اعتمادی و دشمنی را در دلها می پروراند؟
ادامه مطلب...
در کلیسا به دلبری ترسا(32 )
بدون تردید، مفاهیم بسیاری را می توان در متون فلسفی یونانی یافت که به همان مفاهیم در ادیان نیز توجه شده است.فلسفه در صدد بوده است که به پرسش های اساسی انسان در قلمرو هستی پاسخ بگوید،مثل همان پرسش هایی که به عنوان پرسش های معروف کانت مطرح شده است.انسان از کجاست؟ کجایی ست؟ به کجا می رود؟ در کدام قرار گاه جان او آرام می گیرد؟ فضیلت و عدالت و عشق و عقلانیت مفاهیمی بوده است که ذهن انسان را مدام مشغول داشته است. نه تنها در تمامی جستجو های سقراط به روایت افلاطون چنین دغدغه هایی موج می زند، بلکه تا به امروز هم همان مسائل زنده و جاری است.کتاب"چرا مسیحی نیستم؟" برتراند راسل را به بهانه سخنرانی پاپ می خواندم.نکته بسیار مهمی در این کتاب دیده می شود. راسل از موضع پرسشگری، صمیمانه و با هوشمندی که مثل کارد می برد، مسیحیت رسمی را می کاود تا به پاسخ پرسش هایی دست یابد که ذهن او را می گدازد.
ادامه مطلب...
در کلیسا به دلبری ترسا (33)
پاپ در مورد نسبت بین خداوند و عقل، سه تعبیر را براساس نظریه ابن حزم و امپراتور مانوئل دوم مطرح کرده است.
اول: حداوند خلاف عقلانیت اراده می کند.
دوم: خداوند نسبت به مقولات ملتزم نیست.
سوم: خداوند نسبت به کلمات خود هم التزام ندارد.
دشواری داوری پاپ این است که در هیچ موردی، مراد خویش را از مفهومی که در ذهن دارد تبیین نمی کند. نمی دانیم او از عقل چه تعریفی دارد؟ کدام مقوله را در نظر دارد که اعمال اراده خدای مسلمانان را بر خلاف آن مقوله می انگارد.کدام کلمه خداوند منظور اوست؟
بی دلیل نیست، که در مبحث اصول آن همه تاکید بر شناخت زبان و واژه ها و چگونگی دلالت واژه ها در ساختار های متفاوت تاکید شده است.منطق شناخت فقه –اصول -متکی بر عقلانیت است. از سوی دیگر نیز قاعده ملازمه شریعت و عقلانیت می گوید که شریعت نمی تواند غیر معقول باشد
ادامه مطلب...
در کلیسا به دلبری ترسا(34 )
اشتباه یا بی توجهی، غیر قابل پذیرش پاپ این است که در مورد اعمال اراده خداوند و التزام او به کلمات خویش، به جای این که به متن اصلی اسلام یعنی قرآن مجید استناد کند، به سخن ابن حزم استناد کرده است.
براساس قرآن مجید:
اول: نظام هستی عادلانه است.پدیده ها درست در جای خود هستند. به تعبیر مولوی:
آفتابی کز وی این عالم فروخت
اندکی گر پیش آید جمله سوخت
آنچه نامعقول است دخالت های بی حساب و نسنجیده انسان در طبیعت است.هستی بر پایه "قسط" استوار ست.همان گونه که خداوند انسان را در "احسن تقویم" بهترین و زیباترین موقعیت آفریده است، هستی و طبیعت نیز همینگونه است.به تعبیر ابن سینا ، خداوند در غایت کمال و جمال و درخشندگی-بهاء- است..."فالواجب الوجود هو فی غایة الکمال و الجمال و البهاء الذی یعقل ذاته بتلک الغایه و البهاء و الجمال و بتمام التعقل ..."
ادامه مطلب...
در کلیسا به دلبری ترسا(35)
با اطمینان می توان سخنرانی پاپ را یک سخنرانی سیاسی، در روز 12 سپتامبر تفسیر کرد، که نمایی و صبغه ای دانشگاهی دارد.دانشگاهی ، یعنی صورت و آرایه های سخن علمی و پژوهشی ست و نه مبانی آن.تردیدی نیست که در آن بخش از سخن که پاپ از مسیحیت سخن می گوید، ارزیابی و نقد آن یک بحث درون-دینی ست و مربوط به مسیحیان کاتولیک و یا همه مسیحیان.ضمن این که سخن پاپ را قرن ها پیش سنت کلمنت اسکندرانی با دقت بیشتری مطرح کرده، و پاسخ نقد ترتولیان را داده است.
ادامه مطلب...
در کلیسا به دلبری ترسا(36)
بدیهی ست که هر کسی متناسب با موقعیت خود، واکنش سیاسی انجام می دهد. مثلا روبرتو کالدرولی وزیر ایتالیایی کابینه برلسکونی،پس از ماجرای کاریکاتورهای روزنامه دانمارکی و انتشار همان کاریکاتورها در روزنامه های اروپایی،تی شرتی با نقش کاریکاتور علیه پیامبر اسلام پوشید و به میان مردم رفت و با خوشباشی تی شرتش را به همه نشان می داد!
پاپ همان مقصد و مقصود را در پوشش یک سخنرانی دانشگاهی انجام داده است.پرسشی که به میان می آید این است که چرا پاپ چنین اقدامی کرد؟ اقدامی که علاوه بر مسلمانان واکنش شخصیت های منصف مسیحی و یهودی را هم برانگیخت. در این میان خوب است اشاره کنم به واکنش روحانی پراهمیت یهودی، خاخام شلومو امر. ایشان بیانیه ای منتشر کرد و از سخنان پاپ اظهار تاسف کرد. در بیانیه شان به کتاب میکا نبی استناد می کند." بگذارید پیروان هر دینی خدای خود را همانگونه که دینشان می گوید ، عبادت کنند".( نقل قول شلومو از کتاب مقدس به زبان عبری است. این آیه در متن کتاب مقدس ترجمه از یونانی نیامده است، هفته نامه جروزالم پست،17/سپتامبر/2006)
ادامه مطلب...
درکلیسا به دلبری ترسا(37)
رویکرد پاپ به سیاست و قدرت ، امری نیست که تازگی داشته باشد و با پاپ شروع شده باشد. مدتی پیش پاپ در یک نشست خصوصی با شاگردانش گفته بود مسلمانان اگر می خواهند در جهان مدرن زندگی کنند، می بایست تفسیر انقلابی از قرآن فراهم آورند.البته ایشان در مناسبت دیگری گفته بود مسلمانان نمی توانند تفسیری نو از قرآن ارایه دهند. زیرا قرآن کلمه ی خداوند است و مسلمانان امکان تفسیر آن کلمات را ندارند.این که مسلمانان می توانند از قرآن تفسیری عصری و عقلانی ارائه دهند، امر پوشیده یا پیچیده ای نیست.در قرن گذشته، یکی از مهمترین تفاسیر قرآن مجید، توسط علامه طباطبایی نوشته شده است. به گمانم می توان تفسیر علامه را مهمترین کتاب در قلمرو اسلام و قرآن در قرن بیستم محسوب کرد. همه تفاسیر دیگری که نوشته شده است با فاصله قابل توجهی پس از المیزان قرار می گیرند. حتی بسیاری از تفاسیر متقدم هم، با المیزان فاصله دارند.چنین تفسیری، نشانه روشنی است که چگونه می توان از قرآن به اعتبار محتوا و ماهیت قرآن و نه تحمیل نظر بر آن، تفسیری نو ارائه داد.
ادامه مطلب...
در کلیسا به دلبری ترسا (26)
مشکل ابن حزم تنها در داوری او نسبت به معقول بودن افعال خداوند نیست، او اساسا باور دارد که عقل نمی تواند داوری کند.در رساله" البیان عن حقیقه الایمان"عقل را عرض دانسته که بر نفس حمل شده است.چون عقل عرضی است، نمی تواند در باره ماهیت امور داوری کند. مثلا تشخیص دهد که امری حلال یا حرام است.تنها عقل می تواند اشیاء را چنان که هستند درک کند. این سخن او نیزبا ابهام و اشکال مواجه است. اگر عقل امری عرضی ست، چگونه می تواند در باره ماهیت اشیاء داوری کند؟ دکتر دینانی در کتاب درخشان " ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام" در مورد نظریه ابن حزم نوشته اند:" عقل وقتی ماهیت اشیاء را بدان گونه که هست ادرک می کند،دیگر نمی توان آن را یک عرض بشمار آورد که حمل بر نفس می شود؛ زیرا چیزی که ماهیت اشیاء را ادراک می کند در واقع به آن اشیاء نوعی احاطه و اشراف خواهد داشت.در این صورت چگونه ممکن است ماهیات جوهری اشیاء مورد ادراک چیزی واقع شود که خود یک عرض بشمار می آید؟ به این ترتیب آن چه ابن حزم در باب عقل ابراز داشته محکم و معتبر نبوده، از دیدگاه فلاسفه بزرگ مردود شناخته می شود...
آن چه موجب شد که ابن حزم به نوعی انحطاط فکری کشیده شود و سخنان سطحی و بی اساس ابراز کند چیزی جز وفاداری و اعتقاد به مذهب ظاهری و پیروی از داود بن خلف اصفهانی نیست.او با صراحت تمام باطن دین را انکار کرده و شریعت الهی را از هر گونه راز و رمز عاری دانسته است.به عقیده ابن حزم ظاهر شریعت برهان است و کسی که تابع ظاهر باشد در واقع از برهان پیروی کرده است.توصیه او این است که باید از ظاهر که برهان بشمار می آید پیروی کرد و از کسانی که در باب باطن و سّر سخن می گویند به شدت باید اجتناب نمود.عین عبارت ابن حزم در این باب چنین است:" و اعلموا ان دین الله تعالی ظاهر لا باطن فیه و جهر لا سر تحته، کله برهان لا مسامحه فیه و اتهموا کل من یدعوا ان یتبع بلا برهان و کل من ادعی للدیانه سرا و باطنا فهی دعاوی و مخارق"( الفصل فی الملل و الاهواء، مصر 1348، تصحیح عبدالرحمن خلیفه ج1ص116)
جمود بر ظواهر و انکار هر گونه باطن برای دین موجب گشته که ابن حزم در برخی موارد موضع غیر عقلانی اتخاذ کند.او به اطلاق آیاتی که در باب قدرت حق تبارک و تعالی نازل شده تمسک کرده و معتقد است خداوند همانگونه که بر انجام امر محال توانایی دارد بر دروغ گفتن و ستم کردن نیز تواناست. معنی این سخن آن است که خداوند می تواند اجتماع نقیضین انجام دهد و در عین حال دروغ گوید و ستم کند."
ادامه مطلب...
در کلیسا به دلبری ترسا(27)
به عبارت دیگر، پاپ به همان بخشی از سخن ابن حزم به نقل از ارنالدز استناد کرده است که موافق سخن امپراتور تلقی می شود. سخن امپراتور مبناست، نظریه ابن حزم تاییدیه ای بر آن سخن به شمار می آید. در این جا، چنان که اشاره کردم دو اشکال جدی به داوری پاپ وارد است: اولا همه سخن ابن حزم این نیست که خداوند التزامی به کلام خود و عقل ندارد. ابن حزم باور دارد که خداوند، بر خلاف عقل، اراده اش اعمال نمی شود.البته نه ابن حزم و نه پاپ وارد این مقوله نشده اند که چه نسبتی میان عقل و اراده خداوند وجود دارد.وجه تمایز عقل و اراده کدام است؟ آیا اساسا اراده خداوند می تواند غیر معقول باشد؟ کدام عقل را به عنوان معیار و محک سنجش در نظر می گیریم؟
نکته دوم : اساسا ابن حزم نمی تواند شخص مناسبی برای استناد و استدلال پاپ باشد.
ادامه مطلب...
بازدید دیروز: 21
کل بازدید :376193
این وبلاگ بر آن است تا در فضایی آرام ، عقلانی و منطقی به مناظره و گفتگو با برادران و خواهران مسیحی جویای حق و حقیقت بپردازد.
تاریخ مسیحیت [176]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام [137]
جنگ های صلیبی [129]
مصنف واقعى اسفار پنجگانه [116]
مسجد و کلیسا [189]
راه مسیح [122]
گفتمانهای مسلمانان و مسیحیان [426]
اخبار مسجد و کلیسا [182]
پاسخ به سؤالات شما در مورد مسیحیت [283]
رهیافتگان [246]
مسیحیت و اسلام [263]
واتیکان دنیای اسلام و غرب [196]
گفتگوهای من و مسیحیان [345]
مسجد و کلیسا(بلاگفا) [267]
[آرشیو(15)]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام
اخبار مسجد و کلیسا
رهیافتگان
در کلیسا به دلبری ترسا
واتیکان دنیای اسلام و:غرب
جنگ های صلیبی
یادداشت ها و مقالات مرتبط
تاریخ مسیحیت
آشنایی با ادیان بزرگ/مسیحیت
بهار 1387
زمستان 1386