سؤال 8
پولس که بود؟ نقش او در تحریف دین عیسی (ع) چیست؟-6
این کوشش دلیرانهای بود برای سازش دادن مسیحیت و فلسفه یونان. مع هذا فقط روی عده بسیار کمی از شنوندگان اثر گذاشت. آتنیها بیش از آن به اندیشههای گوناگون گوش سپرده بودند که دیگر شوقی برای اندیشههای تازه داشته باشند. بولس نومیدانه شهر را ترک گفت و به کورنت رفت. رونق تجارت جماعت مهمی از یهود را در آنجا گرد آورده بود. هجده ماه در آنجا ماند (51ـ52)، از خیمه دوزی ارتزاق کرد، و هر روز سبت در کنیسه به موعظه پرداخت. رئیس این کنیسه به مسیحیت گروید، و به دنبال او تعداد گروندگان چندان شد که یهودیان وحشتزده بولس را در پیشگاه گالیو، فرماندار رومی، متهم ساختند که: «این شخص مردم را اغوا میکند که خدا را به شیوهای خلاف شریعت عبادت کنند.» گالیو به آنان پاسخ داد: «چون مسئلهای است درباره سخنان و نامها و شریعت شما پس خود بفهمید؛ من در چنین امور نمیخواهم داوری کنم.» و آنان را روانه کرد. دو فرقه دست به گریبان شدند، «ولی غالیون (گالیو) را از این امور هیچ پروا نبود.» بولس «بشارت» خود را به غیر یهودیان کورنت عرضه کرد و چند تنی از آنان را به کیش نوین درآورد. مسیحیت ممکن است به نظر آنان نسخه ی بدل قابل قبول اعتقاد به اسرار بوده باشد که در آنها غالباً از نجات دهندگان زنده شده سخن میرفت. شاید آنان با پذیرش مسیحیت آن را با عقاید خود همانند کردند، و بولس را به تفسیری از مسحیت با مضامین مأنوس با روحیه ی یونانی رهنمون شدند.
بولس از کورنت به اورشلیم رفت (سال 53) تا «به کلیسا درود بفرستد.» ولی اندکی پس از آن عازم سومین سفر تبلیغی خویش شد، از جماعات مسیحی در انطاکیه و آسیای صغیر بازدید کرد، و آنها را با حرارت و اطمینان خود دلگرم ساخت. دو سال را در افسوس گذرانید، و در آنجا «چنان معجزات شگرفی کرد» که بسیاری او را معجزه کار میدانستند، و با گذاشنتن قطعاتی از زیر جامههای بولس روی بیماران شفا میجستند. کسب سازندگان تمثالهایی که عابدان مشرک به معبد آرتمیس وقف میکردند، کساد شد. شاید بولس در آنجا نیز، مانند آتن، بتپرستی را محکوم کرده بود. مردی به نام دمتریوس که مدلهای نقرهای کوچکی از این معبد بزرگ برای زوار زاهد میساخت، علیه بولس و کیش نوین اعتراضی سازمان داد، و جمعیتی از یونانیان را به تماشاخانه آورد که مدت دو ساعت در آنجا فریاد می زدند: «بزرگ است آرتمیس افسوسیها!» یکی از کارمندان محلی جمعیت را پراکنده ساخت، ولی بولس حزم را افضل بر رزم دانست و عزم مقدونیه کرد.
چند ماه را به خوشی با جماعات کوچکی که در فیلیپی، تسالونیکا، و بیریه تأسیس کرده بود گذرانید. چون آگهی یافت که نفاقها و بحرانهایی ناشی از فساد اخلاق کلیسای کورنت را مغشوش کرده است، نه تنها این کلیسا را در چندین رساله تشنیع کرد، بلکه شخصاً به آنجا رفت (سال 56) تا با عیبجویان خویش رویاروی شود. اینان او را متهم کرده بودند که از موعظهاش استفاده ی مادی میبرد؛ به مکاشفههای او میخندیدند، و دوباره خواستار آن بودند که تمام مسیحیان مطیع کامل شریعت یهود گردند. بولس به جماعت غوغاگر خاطر نشان ساخت که همه جا معیشت خود را با کار دستی تأمین میکند. اما در مورد استفاده مادی، چه رنجها که بر اثر انجام رسالتهای خود نکشیده است؟ هشت بار تازیانه خوردن، یک بار سنگسار شدن، سه بار غرق شدن کشتی، و هزار خطر از دزدها و میهن پرستان دو آتشه و رودخانهها. در میان همه ی این عذابها اطلاع یافت که «فرقه ی ختنه» آشکارا موافقتنامه منعقد در اورشلیم را نقض کرده به غلاطیه رفتهاند و از همه ی گرویدگان رعایت کامل شریعت یهود را خواستار شدهاند. *
پس از این جریان, پولس نظریه خود را به این شکل آشکار کرد:
"به خوبی می دانیم که انسان با اجرای احکام شریعت, هرگز در نظر خدا پاک و بی گناه به حساب نخواهد آمد, بلکه فقط با ایمان به عیسی مسیح, پاک و بی گناه محسوب خواهد شد. بنابراین, ما نیز به عیسی مسیح ایمان آوردیم تا از این راه مورد قبول خدا واقع شویم, نه از راه انجام شریعت یهود. زیرا هیچ کس هرگز با حفظ احکام شریعت, نجات ورستگاری نخواهد یافت. غلاطیان 2 : 16 "
مقصود پولس از این سخنان, هرگز آن نبود که ایمان و عمل, دو بال پرواز انسان به ملکوت و سبب نجات اویند؛ بلکه می گفت: "همچنین, کسانی که می خواهند بوسیله اجرای دستورهای شریعت نجات یابند, زیر لعنت خدا قرار دارند. غلاطیان 3 : 10 " او ادامه می دهد: "اما مسیح, لعنتی را که در اثر گناهان ما بوجود آمده بود, برخود گرفت و ما را از هلاکتی که این روش "شریعت" پدید آورده بود, رهایی بخشید, روشی که انجامش غیر ممکن بود. غلاطیان 3 : 10 "
پولس می افزاید: اگر چه خداوند, شریعت را فرستاده, اما در این میان, فرشتگان, واسطه ارسال شریعت به انسانها بوده اند و همین امر دلیل سستی و ضعف آن به شمار می رود. او گرچه شریعت را امری پاک و مقدس می داند رومیان 7 : 12-14؛ اما با این حال می گوید:
این شریعت بود که ما را به گناهان و بدیها آشنا کرد. به عنوان مثال اگر در احکام و شریعت گفته نشده بود که "نباید در قلب خود خواهشهای ناپاک داشته باشید" , من هیچگاه به وجود چنین خواهشهایی در خود پی نمی بردم.
و اکنون شریعت, ضعیف تر از آن است که بتواند, انسانی را که مانند یک برده به گناه خود فروخته شده, نجات دهد. بنابراین, شریعت, نه تنها سبب رهایی انسان از گناه و بدی نمی گردد, بلکه او را هر چه بیشتر درکام آن فرو برده و در معرض لعنت قرار می دهد.
پولس, شریعت زدایی را تا آنجا ادامه می دهد که می گوید: "احکام الهی همچون الهه ای بود که از ما مراقبت می کرد تا زمانی که مسیح بیاید و ما را از راه ایمان, مقبول خدا سازد. غلاطیان 3 : 24 " شریعت با احکام خود, ما را با نیکی روبرو می کرد, اما به دلیل گناه ذاتی, نمی توانستیم آنرا انجام دهیم؛ همه امید ما به آمدن مسیح بود تا نجاتمان دهد. او که آمد, شریعت هم پایان یافت, آری , مسیح پایان شریعت بود.
رومیان 7 : 1-4
چنین آموزه ای برآمده از تفکرات پولس است. او جدای از ایمان به مسیح, تنها کاری که لازم می داند, "محبت" است. تمامی شریعت در همین مفهوم, خلاصه می شود. وی می گوید:
"فقط خود را مدیون بدانید که مردم را محبت کنید. هرگز از محبت نمودن باز نایستید زیرا با محبت کردن به دیگران, در واقع از احکام الهی اطاعت کرده اید و خواست خدا را بجا آورده اید.... بنابراین, ده فرمان دراین فرمان خلاصه می شود که "همسایه خود را دوست بدار, به همان اندازه که خود را دوست می داری ... پس اگر به انسانها محبت نمایید, مانند آن است که همه دستورات و احکام الهی را بجا آورده اید. "
ویل دورانت می گوید:
رسالهای برآشفته به غلاطیان نوشت که در آن روابط خود را با مسیحیان متمایل به آیین یهود بکلی قطع میکرد و اعلام میداشت که مردم با وابسته بودن به شریعت موسی نجات نمییابند، بلکه باید ایمان فعال به مسیح، نجات دهنده و پسر خدا، داشته باشند. *
آنگاه بی آنکه بداند چه محنتهایی در انتظار اوست، رهسپار اورشلیم گشت، در حالی که اشتیاق داشت در برابر حواریون از خود دفاع کند و میخواست عید قدیمی پنجاهه را در این شهر مقدس برگزار کند. امیدوار بود که از اورشلیم به روم و حتی به اسپانیا برود، و قصد داشت تا تمام ایالات مفتوحه ی امپراطوری را از خبر و نوید مسیح از گور برخاسته آگهی نداده است، آرام نگیرد.
از خلال سخنانی که گذشت , فهمیده می شود که شریعت زدایی نه تنها از سوی مسیح(ع) به رسمیت شناخته نشد؛ بلکه آن حضرت بر پایبندی به آن اصرار می کرد و خود نیز فرمان های آن را انجام می داد.
این نسبت ناپسند (شریعت زادیی) با آموزه های پولس آغاز شده وکم کم جای خود را در جامعه مسیحی پیدا کرد. شگفت آور است که مسیحیان, در حالی که خود را مسیحی می دانند, دستورات او را به کناری زده و یکسره گوش به آوای کسی دارند که خود از سرسخت ترین دشمنان مسیح به شمار می آمده است.
از همین رو برخی از پژوهشگران, بهتر آن می دانند که مسیحیان امروز را, پیروان پولس بخوانند و تاکید ورزند که مذهب آنان راه "پولیست" باید گفت؛ زیرا آموزه های اوست که یکسره در اینان, آشکار می باشد.
* تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد 3 ، قیصر و مسیح
بازدید دیروز: 10
کل بازدید :375458
این وبلاگ بر آن است تا در فضایی آرام ، عقلانی و منطقی به مناظره و گفتگو با برادران و خواهران مسیحی جویای حق و حقیقت بپردازد.
تاریخ مسیحیت [176]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام [137]
جنگ های صلیبی [129]
مصنف واقعى اسفار پنجگانه [116]
مسجد و کلیسا [189]
راه مسیح [122]
گفتمانهای مسلمانان و مسیحیان [426]
اخبار مسجد و کلیسا [182]
پاسخ به سؤالات شما در مورد مسیحیت [283]
رهیافتگان [246]
مسیحیت و اسلام [263]
واتیکان دنیای اسلام و غرب [196]
گفتگوهای من و مسیحیان [345]
مسجد و کلیسا(بلاگفا) [267]
[آرشیو(15)]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام
اخبار مسجد و کلیسا
رهیافتگان
در کلیسا به دلبری ترسا
واتیکان دنیای اسلام و:غرب
جنگ های صلیبی
یادداشت ها و مقالات مرتبط
تاریخ مسیحیت
آشنایی با ادیان بزرگ/مسیحیت
بهار 1387
زمستان 1386