سؤال 8
پولس که بود؟ نقش او در تحریف دین عیسی (ع) چیست؟- 5
این نخسین گام برای دور شدن از شریعتی بود که مسیح نیز بر آن تأکید می کرد. کار بدانجا کشید که حتی تیطوس, دوست و همراه غیر یهودی پولس هم ختنه نکرد. کلیسا نیز از او و دیگر تازه ایمان آورندگان چنین درخواستی نداشت.
از عهد جدید برمیآید که نزاع سختی بین دو جناح حواریان و در رأس آنها پطرس از این ، و جناح پولس از سوی دیگر، در جریان بوده است. در حقیقت، پولس مأموریت الهی پطرس را میپذیرفت اما مدعی بود که:
در واقع همان خدایی که مرا برای هدایت غیریهودیان به کار گرفته، پطرس را نیز برای هدایت یهودیان مقرر داشته؛ زیرا خدا به هر یک از ما رسالتی خاص بخشیده است. رساله پولس به غلاطیان، 2: 8-9.
بنابراین او عملاً قلمرو مأموریت پطرس را محدود ساخته، آن را به منطقه یهودینشین منحصر میکند. در حالی که بر اساس این ادعا حوزه مأموریت پولس بسیار وسیعتر (سراسر امپراتوری روم) بوده است. به نظر میرسد که این تقسیم مأموریت، به گونهای مسالمتآمیز صورت نگرفته است. در فقرهای از رساله پولس به اهل غلاطیه آمده است:
اما وقتی پطرس به انطاکیه آمد، روبهرو با او مخالفت کردم؛ زیرا کاملاً مقصر بود؛ از آن رو که پیش از رسیدن عدهای از طرف یعقوب او با غیریهودیان غذا میخورد، اما با رسیدن آنها خود را کنار کشید و دیگر نمیخواست با غیریهودیان غذا بخورد، مبادا اهل فتنه را برنجاند. سایر مسیحیان یهودینژاد از ریاکاری او تقلید کردند، بهطوری که حتی برنابا نیز تحت تأثیر دورویی آنها قرار گرفت. اما وقتی دیدم رفتار آنان با حقیقت انجیل سازگار نیست. در حضور همه به پطرس خطاب کرده، گفتم: «اگر تو با اینکه یهودی هستی، مانند غیریهودیان زندگی میکنی و نه مانند یهودیان، چطور میتوانی غیریهودیان را مجبور سازی که مانند یهودیان زندگی کنند؟» ما که یهودی مادرزاد هستیم و نه غیریهودیی گناهکار، خوب میدانیم که هیچکس با اجرای مقررات شریعت در حضور خدا کاملاً نیک محسوب نمیشود، بلکه فقط بر اثر ایمان به عیسی مسیح نیک محسوب میگردد. ما خود نیز به عیسیمسیح ایمان آوردیم تا بوسیله ایمان و نه با اجرای شریعت، نیک شمرده شویم؛ نه فقط ما، بلکه هیچ بشری از راه انجام احکام شریعت نمیتواند نیک محسوب شود. رساله پولس به غلاطیان، 2: 11-16
پولس به این دلیل, پطرس را سزاوار سرزنش می دید که او برخلاف انجیل رفتار می کرد. غلاطیان 2 : 14
ویل دورانت در این زمینه می گوید:
گروه دیگری از یهودیان مسیحی راسخ العقیده به اورشلیم و به انطاکیه رفتند، در آنجا پطرس را در حالی یافتند که داشت با مشرکان غذا میخورد، و او را متقاعد ساختند که خود را، همراه یهودیان گرویده، از نو ایمانان غیر مختون جدا کند. درباره ی این جریان نقل قولی از خود پطرس در دست نیست؛ بولس میگوید که «در انطاکیه رویاروی پطرس ایستاده» و او را به دروویی متهم کرده است. شاید پطرس فقط خواسته است که، مانند بولس، «همه چیز برای همه کس» باشد.احتملا در سال 50، بولس به سفر تبلیغی دوم رفت. با برناباس، که از آن هنگام به بعد در زادگاهش قبرس از صحنه ی تاریخ محو میشود، مشاجره کرده بود. بولس دوباره کلیساهای خود را در آسیای صغیر در نوردید؛ در لوستزا شاگرد جوانی به نام تیموتاوس را همراه خود کرد، و پولس که مدتها تشنه ی ابراز محبت بود عشق عمیقی به او رساند. با هم فریجیه (فریگیا) و غلاطیه (گالاتیا) را پیمودند و رو به شمال تا تروآس اسکندریه رفتند. در آنجا بولس با لوقا، نو ایمان غیر مختون پیوسته به یهودیت، مرد خوش روحیه و پاک نهاد، و احتمالا همان نگارنده ی انجیل سوم و کتاب اعمال رسولان دو اثری که به قصد تعدیل اختلافاتی نوشته شده است که مشخصه ی تاریخ مسیحیت از همان آغاز است ـ آشنا شد. بولس، تیموتاوس، و یک دستیار دیگر به نام سیلاس به قصد مقدونیه سوار کشتی شدند و برای نخستین بار قدم به خاک اروپا نهادند. در فیلیپی، محل غلبه ی آنتونیوس بر بروتوس، بولس و سیلاس به عنوان آشوبگر دستگیر شدند، تازیانه خوردند، و به زندان افتادند، ولی چون معلوم گشت که شهروند روم هستند، آزاد شدند. آنگاه بولس به تسالونیکا وارد شد، به کنیسه رفت، و در سه سبت برای یهودیان موعظه کرد. برخی از آنان متقاعد شدند و کلیسایی تشکیل دادند. برخی دیگر به دستاویز اینکه بولس پادشاه نوینی را اعلام میدارد، شهر را بر او بشورانیدند، و لازم شد که دوستانش او را شبانه به بیریه (برویا) فراری دهند. در آنجا «یهودیان، پیام را با شوق فراوان پذیره شدند»؛ ولی تسالونیکاییها بولس را دشمن آیین یهود اعلام داشتند و بدین جهت تنها و دلسرد به صوب آتن به کشتی نشست. (سال 51).
وی خود را در کانون مذهب شرک، علم، و فلسفه بکلی بی یار و یاور یافت. یهودیان اندکی سخنانش را پذیره بودند؛ ناچار، مانند کسانی که امروز جمعیتها را در شارع عام مخاطب قرار میدهند، بازار را پایگاه خود کرد، و با دهها رقیب بر سر جلب مستمعان رهگذر به رقابت پرداخت. برخی با او به بحث میپرداختند؛ برخی دیگر مسخرهاش میکردند و میگفتند: «این یاوه گو چه میخواهد بگوید؟» بسیاری به سخنان او علاقهمند شدند و او را به انجمن دانشمندان، یعنی به آریاپوگوس یا تپه مارس، بردند تا در آرامش حرفهایش را بشنوند. با آنان گفت که در شهر قربانگاهی دیده است با این کتیبه: «به خدایی ناشناخته»؛ این اهدا محتملا مبین آرزوی تقدیم کنندگان آن مبنی بر سپاسگزاری یا آرام کردن یا جلب کمک خدایی بوده است که نامش را به یقین نمیدانستهاند؛ اما بولس آن را به منزله ی اعتراف به جهل درباره ی ماهیت خدا تفسیر کرد و این سخنان بسیار شیوا را در آنجا گفت:
پس آنچه را شما ناشناخته میپرستید من به شما اعلام مینمایم. خدایی که جهان و آنچه در آن است آفرید. … در هیکلهای ساخته شده به دستها ساکن نمیباشد.… خود به همگان
حیات و نفس… میبخشد، و هر امت انسان را از یک خون ساخت … تا خدا را طلب کنند که شاید او را تفحص کرده بیابند. با آنکه از هیچ یکی از ما دور نیست. زیرا که در او زندگی و حرکت و وجود داریم، چنانکه بعضی از شعرای شما نیز گفتهاند … پس چون از نسل خدا میباشیم نشاید گمان برد که الوهیت شباهت دارد به طلا یا نقره یا سنگ منقوش به صنعت یا مهارت انسان. پس خدا از زمانهای جهالت چشم پوشیده الان تمام خلق را در هر جا حکم میفرماید که توبه کنند. زیرا روزی را مقرر فرمود که در آن ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد نمود، به آن مردی که معین فرمود و همه را دلیل به اینکه او را از مردگان برخیزانید.*
* تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد 3 ، قیصر و مسیح
بازدید دیروز: 10
کل بازدید :375531
این وبلاگ بر آن است تا در فضایی آرام ، عقلانی و منطقی به مناظره و گفتگو با برادران و خواهران مسیحی جویای حق و حقیقت بپردازد.
تاریخ مسیحیت [176]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام [137]
جنگ های صلیبی [129]
مصنف واقعى اسفار پنجگانه [116]
مسجد و کلیسا [189]
راه مسیح [122]
گفتمانهای مسلمانان و مسیحیان [426]
اخبار مسجد و کلیسا [182]
پاسخ به سؤالات شما در مورد مسیحیت [283]
رهیافتگان [246]
مسیحیت و اسلام [263]
واتیکان دنیای اسلام و غرب [196]
گفتگوهای من و مسیحیان [345]
مسجد و کلیسا(بلاگفا) [267]
[آرشیو(15)]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام
اخبار مسجد و کلیسا
رهیافتگان
در کلیسا به دلبری ترسا
واتیکان دنیای اسلام و:غرب
جنگ های صلیبی
یادداشت ها و مقالات مرتبط
تاریخ مسیحیت
آشنایی با ادیان بزرگ/مسیحیت
بهار 1387
زمستان 1386