سؤال 8
پولس که بود؟ نقش او در تحریف دین عیسی (ع) چیست؟-1
بنیاگزار الاهیات کیش مسیح در شهر طرسوس واقع در کیلیکیا در حدود سال دهم میلادی به دنیا آمد. او یک یهودی زاده بود . پدرش فریسی بود و او را مطابق اصول پرشور این فرقه پرورش داد. این حواری غیر یهودان همواره خود را فریسی دانست، حتی پس از آنکه شریعت یهود را رد کرد.
دروس ابتدایی را در کنیسة محل سکونتش فرا گرفت پدرش او را به اورشلیم فرستاد که در آنجا کاملا مطابق شریعت پرورده شد و به نام آیین یهود حمله به مسیحیت را آغاز کرد، او مسیحیان را به شدت مورد حمله و آزار قرار می داد چون آگهی یافت که کیش جدید پیروانی در دمشق پیدا کرده است از یک کاهن بزرگ اجازه گرفت به آنجا برود تا همة کسانی را «که متعلق به طریقت بودند» توقیف کند و با زنجیر به اورشلیم آورد (سال 31).
اما معلوم نیست که در بین راه چه بر او گذشت که تغییر عقیده داد و به کیش مسیحی در آمد در مورد علت مسیحی شدن او این مطلب را بیان می کنند که : ناگاه نوری از آسمان دور او درخشید؛به زمین افتاد آوازی شنید که بدو گفت: «ای شائول، شائول، برای چه بر من جفا میکنی؟» گفت: «خداوندا تو کیستی؟» خداوند گفت: «من آن عیسی هستم که تو بدو جفا میکنی.» … اما آنانی که همسفر او بودند، خاموش ایستادند، چونکه آن صدا را شنیدند، لیکن هیچ کس را ندیدند. پس پولس از زمین برخاسته چون چشمان خود را گشود هیچ کس را ندید و دستش را گرفته او را به دمشق بردند، و سه روز نابینا بود.
ویل دورانت می گوید:
هیچ کس نمیتواند بگوید چه فرایند طبیعی شالودة این تجربه سرنوشت ساز بوده است! خستگی سفری طولانی، حرارت آفتاب بیابان، شاید گرمازدگی بدنی ضعیف و احتمالا مصروع، و روحی دستخوش شکنجة تردید و احساس گناه، همه بر روی هم، در به ثمر رساندن فرایند نیمه آگاهانهای که این منکر متعصب را بدل به تواناترین واعظ مسیح استیفان کرد، محتملا نقش داشتهاند. اطرافیان یونانی او در طرسوس برایش از یک سوتر یا منجی گفته بودند که بشر را نجات میدهد؛ در آموزش مذهبی یهودی خود نیز شنیده بود که مسیحی میآید؛ حال پس چگونه میتوانست اطمینان داشته باشد که این عیسای مرموز و مسحور کننده، که به خاطر او مردم جانشان را فدا میکردند، همانی نیست که وعده داده شده است؟ هنگامی که، در پایان سفر خود که ناتوان و همچنان نابینا بود، روی صورتش دستهای آرامبخش یک یهودی گرویده را حس کرد «در ساعت از چشمان او چیزی مثل فلس افتاده بینایی یافت، و برخاسته تعمید گرفت؛ و غذا خورده قوت گرفت.» چند روز بعد داخل کنیسههای دمشق شد و اعلام کرد که عیسی «پسر خدا» است.
فرماندار دمشق، به تحریک یهودیان آزرده خاطر، فرمان دستگیری بولس را داد. دوستان جدید بولس او را در میان سبدی از فراز دیوارهای شهر عبور دادند. خود وی میگوید که مدت سه سال در دهات عربستان دربارة عیسی موعظه کرد. سپس چون به اورشلیم بازگشت، مورد عفو و محبت پطرس واقع شد و مدتی با او به سر برد. بیشتر حواریون به او اعتماد نداشتند، ولی برناباس، که خودش نو ایمان بود، دست موافقت به او داد و کلیسای اورشلیم را ترغیب کرد که به آزار دهندة سابق خود مأموریت دهد تا این «بشارت» را ابلاغ کند که مسیح آمده است و بزودی ملکوت را برقرار میسازد. یهودیان یونانی زبان که وی «بشارت» را به آنان عرضه کرد کوشیدند او را به قتل برسانند، و حواریون، شاید از ترس اینکه مبادا حدت و حرارت او جان همهشان را به خطر اندازد، او را به طرسوس فرستادند. (تاریخ تمدن ویل دورانت)
حال بر خوانندگان محترم است که کمی اندیشه کنند که چگونه یکشبه و طی یک مکاشفه پولس به خدا بودن عیسی (ع) پی می برد و از کجا متوجه می شود که کسی که با او صحبت می کند خداست و هزاران اما و اگر دیگر ..........
آیا به نظر شما این هم یکی از هزاران نیرنگ قوم هزار نیرنگ است؟
دنباله این مطلب را در یادداشت بعدی بخوانید:
بازدید دیروز: 10
کل بازدید :375464
این وبلاگ بر آن است تا در فضایی آرام ، عقلانی و منطقی به مناظره و گفتگو با برادران و خواهران مسیحی جویای حق و حقیقت بپردازد.
تاریخ مسیحیت [176]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام [137]
جنگ های صلیبی [129]
مصنف واقعى اسفار پنجگانه [116]
مسجد و کلیسا [189]
راه مسیح [122]
گفتمانهای مسلمانان و مسیحیان [426]
اخبار مسجد و کلیسا [182]
پاسخ به سؤالات شما در مورد مسیحیت [283]
رهیافتگان [246]
مسیحیت و اسلام [263]
واتیکان دنیای اسلام و غرب [196]
گفتگوهای من و مسیحیان [345]
مسجد و کلیسا(بلاگفا) [267]
[آرشیو(15)]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام
اخبار مسجد و کلیسا
رهیافتگان
در کلیسا به دلبری ترسا
واتیکان دنیای اسلام و:غرب
جنگ های صلیبی
یادداشت ها و مقالات مرتبط
تاریخ مسیحیت
آشنایی با ادیان بزرگ/مسیحیت
بهار 1387
زمستان 1386