نظرات شما كاملا بي اساس است. اگر نوري كه پولس در راه دمشق ديد مسيح نبود، چگونه پولس در دمشق با ديگر رسولان مسيح ملاقات كرد و چرااااااااا آنها او را پذيرفتند؟ يعني آنها اينقدر ساده بودند؟ و چرا بعداها مسيحيان او را پذيرفتند؟ چرا اصولا پولس كه دشمن مسيحيت بود به مسيح ايمان آورد؟ اگر او احساساتي بود رسولان ديگر چه؟ آيا انها هم احساساتي بودند كه او را پذيرفتند و حرفش را باور كردند؟
خود عيسي مسيح بارها در اناجيل خود را پسر خدا مينامد، اگر در مورد الوهيت (خدا بودن) مسيح مشكل داريد در خود اناجيل به اندازه كافي درباره اين موضوع صحبت شده است... انجيل يوحنا باب اول را بخوانيد (در ابتدا كلمه بود و كلمه نزد خدا بود و كلمه خدا بود.. و كلمه جس گرديدو ميان ما ساكن گرديد .......)
تمام كتاب مقدس داراي يك روح و يك سبك ادبي مخصوص به خود است كه هيچيك از آيات ديگري را نقض نميكند... شما كه اين مقلاه را نوشته ايد بد نيست كمي هم مطالعه كنيد.. اين نظرات شما تازه و جديد نيست،بارها و بارها مسيحيت به اين اتهامات پاسخ داده است.... شما اول اعتبار و تاريخيت قرآني كه در دست داريد را ثابت كنيد، بعد بياييد اين نظرات را به طبع برسانيد عزيزم... كمي درباره نسخه اصلي قرآن صحبت كنيد ببينيم از كجا آمده است؟ من اصلا سوال دارم، قرآن را از نظر نسخه شناسي ثابت كنيد لطفاً